یادداشت
1402/9/3
طی سالهای اخیر طرفداران ژانر معمایی_جنایی از جمله خودم فرصت این رو پیدا کردن که کتابهای بیشتری از این ژانر در دسترسشون باشه فکر می کنم انتشاراتی هایی مثل نون ، کوله پشتی و آموت پیشتاز چاپ کتاب در این ژانر هستن. ولی متاسفانه به نظر میاد از اینکه علاقه به کتاب های معمایی در حال افزایش هست داره سواستفاده میشه و شاهد ترجمه و چاپ کتاب هایی هستیم که سطح پایینی داره از این نظر که نه شکل نگارش جذابی دارن و نه هیجانی که اصلی ترین مسئله ست در این دست کتاب ها و این فراوانی افسار گسیخته در چاپ کتاب های جنایی_معمایی باعث کاهش سطح سلیقه خواننده ها میشه. کتاب بازی دروغ جزو این دسته قرار می گیره. داستان هیجانی نداره و نویسنده می خواد به زور هیجان وارد کنه اونم چطوری؟ به این شکل که شخصیت ها مدام میخوان حرفی رو بزنن که تو گلوشون گیر میکنه مدام جمله رو شروع میکنن و مدام رها میکنن طرف مقابلشون ازش میپرسه بگو و اون مدام یه کلمه میگه و مکث میکنه وقتی اینطوری جون به سر میکنه خواننده رو حرفش رو کامل میگه و ما میفهمیم چه حرف ساده ای بوده . انقدر که ایسا مدام میخواست حرف بزنه و مدام میگفت گلوم درد گرفت، یه چیز تیز تو گلومه و از این حرفا من فکر کردم این حتما سرطان حنجره داره کاش یه آزمایش میداد. و تمام تعلیق هایی که در داستان ایجاد کرده همینقدر دم دستی و پوچ بود. جمله فریا بیدار شد و شروع به جیغ کشیدن کرد رو اگه از متن حذف میکردی حداقل پنجاه صفحه از کتاب کم میشد انقدر که این بچه تو کتاب جیغ کشید من سرسام گرفتم. شیوه نوشتن خیلی سطح پایینه و اگر بخوام منظورم رو برسونم در حد رمان های عامه پسند ایرانی که یه مدت تو اینترنت پخش شده بود و خوندنش مد شده بود، هست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.