بودن

بودن

بودن

یژی کوزینسکی و 1 نفر دیگر
3.9
20 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

10

علی الله سلیمی: رمان«بودن» نوشته یرژی کاشیسنکی نویسنده لهستانی آمریکایی با ترجمه مهسا ملک مرزبان، اثری جمع و جور و خواندنی است که حوصله مخاطب را سر نمی برد. به اندازه کافی صیقل خورده که مخاطب در موقع خواندن احساس نکند دارد کلمات و جمله های اضافی را تحمل می کند. پس اولین ویژگی این رمان می شود همان گزیده گویی که امروزه با وقت و حوصله خوانندگانی که اغلب سرشان شلوع است و حوصله درست و حسابی هم ندارند خوب جور در می آید. در یک نشست می شود خواند و شاید عده ای هم باشند که دوست داشته باشند دوباره از اول آن را بخوانند، چرا که به اندازه ای خواندنی هست که حتی چندباره خواندن آن حوصله علاقه مندان آثار کاشینسکی را سر نبرد. اما از این ویژگی اولیه که بگذریم، رمان«بودن» حرف های دیگری هم برای خوانندگانش دارد. از جمله خلق شخصیتی نو و تقریبا خلاقانه که به رغم سادگی و صداقتی که دارد، معیاری برای سنجش پیچیدگی آدم های اطرافش است. شخصیتی به نام«چنس» که تا چهل سالگی فقط باغبانی کرده و به یکباره با مرگ صاحب کارش، پا به دنیای جدید خارج از باغ می گذارد و با جهانی تازه مواجه می شود. موقعیت تقریبا بکر است؛ کسی که به هر دلیلی از دنیای پیرامونش دور بوده و حالا می آید تا جهان تازه را کشف کند. البته مفهوم«کشف» در این جا فقط برای شخصیت چنس معنا پیدا می کند، چرا که دیگران این امور را عادی می پندارند و برایشان تکرار مکررات است. چنس برای تطبیق ناگاهی خود از امور جاری، به وسیله ای متوسل می شود که تا حدودی جور دور بودن او از اجتماع را به دوش می کشد؛ وسیله ای به نام«تلویزیون» که در مدت دوری چنس از دنیای پیرامونش برای او به منزله پلی بین خلوت و تنهایی او و جهان هم عصرش عمل کرده است. چنس با آن که هیچ گونه ارتباطی با دنیای بیرون نداشته اما به واسطه تماشای برنامه های تلویزیون تقریبا در جریان امور جاری در دنیای پیرامونش بوده است. از رفتارهای افراد عادی در زندگی روزمره گرفته تا گفتار و رفتار شخصیت های بزرگ از عالم سیاست، هنر، اقتصاد، اجتماع و... که همگی را توانسته به حافظه بسپارد و حالا که پا به دنیای بیرون از خلوت همیشگی خود گذاشته با به کار گیری آن نکته تقریبا در ارتباط با دیگران موفق است. البته او شخصیت گزیده گویی دارد که همین ویژگی در مرحله جدید زندگی اش به کمک او می آید تا کمتر در معرض سوء ظن قرار گیرد. چنس به واسطه حرف هایی که از روی عادت و تجربه و حتی می شود گفت غریزه به زبان می آورد، مورد توجه اطرافیان قرار می گیرد. پیش از این او به واسطه یک تصادف کوچک هنگام خارج شدن از باغ و ورود به عرصه های شهری، که در آن ظاهرا خانم«ئی ئی»، همسر «بنجامین راند» مدیر موسسه سرمایه گذاری آمریکا مقصر بوده، با این خانواده آشنا می شود. خانواده بنجامین راند از افراد با نفوذ در شهر و حتی کشور هستند و در خانه از امکانات بالایی برخوردارند. برای همین چنس برای مداوا به خانه بنجامین راند منتقل می شود. در آن جا موقعیت های نسبتا عالی یکی پس از دیگری نصیب چنس می شود. او در این خانه و به واسطه بنجامین راند با رئیس جمهور کشور که به خاطر مریضی راند و برای عیادت و دیدار او به خانه اش آمده آشنا می شود. حتی پا به سازمان ملل می گذارد. رئیس جمهور در سخنرانی خود از چنس یاد می کند و رسانه های مختلف بارها اسم چنس را سر زبان ها می اندازند و به این شکل، شخصیت چنس از یک باغبان منزوی و گوشه گیر، به یک شخصیت مشهور ملی تبدیل می شود. با این حال، او همچنان شخصیت ساده و صمیمی و پیشین خود را دارد و آن چه دیگران را نسبت به هویت جدید او به اشتباه می اندازد همان آگاهی های او نسبت به جامعه پیرامونش است که از طریق تماشای برنامه های تلویزیونی به دست آورده است. نکته ای که در این میان قابل توجه است و نویسنده با مهارت آن را در تاروپود داستان«بودن» تنیده است، نقش انکار ناپذیر رسانه ای به نام تلویزیون است که سطح آگاهی های اجتماعی افراد را بدون حضور در عرصه های اجتماعی تا حدود قابل توجهی بالا می برد. چنس به دلیل تماشای مستمر انواع برنامه های تلویزیونی، تقریبا با همه رفتارهای رایج و پسندیده اجتماعی آشنایی و به آنها تسلط دارد. بنابر این، در مواجه با موقعیت های گوناگون به خوبی از پس برخوردهای لازم بر می آید. حتی بزرگترین شخصیت های سیاسی و اجتماعی مانند رئیس جمهور یک کشور بزرگ مثل آمریکا و سفرای کشورهایی مانند روسیه و آلمان را در محاسبات شان نسبت به شخصیت واقعی چنس به اشتباه می اندازد. همچنین رسانه های بزرگ جهان هم در محاسبات خود نسبت به شخصیت چنس دچار اشتباه فاحش می شوند و او را به عنوان یک چهره جدید و قدرتمند در دنیای اقتصاد و سیاست معرفی می کنند. ویژگی دیگر رمان«بودن»، پرداختن به مسایل حاد زمان وقوع داستان است که یکی از آنها بحران اقتصادی در آمریکا و همچنین وجود جنگ سرد بین دو ابرقدرت آن زمان، آمریکا و شوروی سابق است. داستان به صورت غیر مستقیم این دو مسئله مطرح و نقش آنها را در زندگی روزمره مردم به زیبایی بیان می کند. ترجمه سلیس و روان متن از سوی مترجم توانا و خوش ذوق، مهسا ملک مرزبان هم به روانی نثر کمک کرده تا در نهایت اثری خواندنی به دست مخاطب فارسی زبان برسد. رمان«بودن» از سوی منتقدان ادبی مختلفی در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته و اکثر رسانه ادبی جهان از آن به عنوان اثر تاثیر گذار و خواندنی یاد کرده اند. نویسنده رمان، یرژی کاشینسکی فیلم نامه این رمان را هم پس از انتشار آن نوشته و هال اشبی بر اساس آن فیلمی با عنوان«آنجا بودن» را در سال 1979 ساخته که در آن پیتر سلرز نقش شخصیت باغبان را بازی کرده است.

لیست‌های مرتبط به بودن

یادداشت‌های مرتبط به بودن

          رمان «بودن»
.
نوشته: یرژی کاشینسکی
.
ترجمه: مهسا ملک مرزبان
.

رمان «بودن» که به قلم «یرژی کاشینسکی» نگارش شده، اثری ست که با پیش آوردن رخدادها و اتفاق‌ها در صدد آن برآمده که از ابتدا مخاطب را بعنوان همراه، شاهد و یا قاضی با خود هم مسیر سازد. حال در این راستا، ساختار این اثر بسیار تحت تاثیر وادی روایت است. حال دلیل این انتخاب از سوی نویسنده آن است که مخاطب در هر لحظه از ماجراهای پیش آمده به شکل آگاهانه با مسائل روبرو شود.
البته که این اهمیت در معرفی و شناخت شخصیت‌ها اثرگذار است، زیرا که به مرور شناسنامه‌ای از هر شخصیت بروز می‌دهد که در این مجال، مخاطب قادر خواهد بود شرایط را به تفکیک بررسی کرده و حتی در زمانی قادر به قضاوت شود.
از دیگر اهمیت‌های این اثر باید به عدم حضور قهرمان و در مقابل حضور پر رنگ ضدقهرمان که شخصیت اصلی است اشاره داشت. 
«چنس» یا همان شخصیت اصلی، انسانی ست که به طور خودآگاهی نقش ضدقهرمان را ایفا می‌کند. او با مواجه شدن با هر اتفاقی به شکل درونی واکنش نشان داده و از تبعات آن جهت بهره‌برداری برای خود سود می‌برد. البته که این رویکرد نویسنده در خلق چنین شخصیتی برگرفته از دارایی‌های «اگزیستانسیالیستی» است که این شخصیت را به شکل هویتی چند وجهی به تصویر می‌کشد.
حال ترکیب دارایی‌های ادبی که با درونمایه وادی روایت آمیخته شده این لازمه را پیش می‌آورد که مخاطب، تمام و کمال میل به کشف و شهود داشته باشد. لذا در این راستا باید به ترجمه «مهسا ملک مرزبان» اشاره کرد که با دقت زیادی لحن روایت را سلیس و روان ساخته تا هر خواننده‌ای بتواند به راحتی شرایط این رمان را درک نماید.
و
حرف آخر: پیشنهاد بنده آن است که این اثر مطالعه بفرمایید و از ابتدا بدون هیچ پیش فرضی خود را با شخصیت «چنس» همراه کرده تا بتوانید از دالان‌های تو در تو با درک مستقیم از شرایط در روایت عبور کنید
.

#نشر_آموت
#مهسا_ملک_مرزبان
#بودن
        

7

بودن
نویسن
          بودن
نویسنده: یرژی کاشینسکی
مترجم: مهسا ملک مرزبان
چاپ پنجم: ۱۳۹۵
نشر: آموت
تعداد صفحات: ۱۳۶
📚📚📚📚📚📚📚📚

«نمی‌دانیم چه جور آدمی هست اما دست کم می‌دانیم چه آدمی نیست.»

«چَنس با عوض کردن کانال تلویزیون خودش را عوض می‌کرد. مثل گیاهان باغ می‌توانست مراحل مختلفی را بگذارند، به همان سرعتی که کانال‌ها را عوض می‌کرد می‌توانست عوض شود. بعضی وقت‌ها بی‌درنگ روی صفحه‌ی تلویزیون ظاهر می‌شد، درست همان طور که آدم‌ها روی صفحه دیده می‌شدند. با تغییر کانال می‌توانست دیگران را ببیند. برای همین به این باور رسید که او، یعنی چنس است که خود را به بودن وامی‌دارد نه کس دیگر.»

پسری بعد از تولد و مرگ مادر توسط پیرمردی به خانه اش برده می شود. نامش را « چَنس» یعنی شانس می گذارد. چنس که حالا مردی میانسال است در خانهٔ پیرمرد زندگی می کند و انس عجیب و زیبایی با تلویزیون و باغ دارد.
هیچ کس جز خدمتکار خانه از وجود چنس باخبر نیست و بعد از مرگ پیرمرد و حضور کارشناسان یک شرکت دارایی مشخص می شود که هیچ نامی از او در اسناد و مدارک وجود ندارد. چنس فردی بدون هویّت بود. او ناچار به ترک خانه و باغ شد. همان روزی که « آن ماجرا پیش آمد». و او با دنیایی متفاوت از آنچه در طول چهل سال گذشته دیده بود مواجه شد.

به دنبال یک تصادف پای چنس به خانهٔ « بنجامین راند» « رئیس هیأت مدیره ی اولین مؤسسه سرمایه گذاری آمریکا » باز می شود و همین آغاز ماجراهایی ست که برای چنس رخ می دهد....

کتاب کم حجم امّا تأمل برانگیزی بود. گویی برای انسان در دورهٔ معاصر نوشته شده باشد. انسانی که در گیر و دار مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گاه شخصیتی دروغین از خود به نمایش می گذارد و همین است که نگاهش به فردی ساده، صادق و آرام چون چنس جلب می شود. در همین رویارویی هاست که هر کس از نگاه خود برای چنس یک هویّت تعریف می کند.
ناگفته نماند که کتاب ترجمه ای بسیار روان دارد.

🎬📹«یرژی کاشینسکی فیلم نامه این رمان را نیز پس از انتشار آن تالیف کرده و هال اشبی بر اساس آن فیلمی با عنوان«آنجا بودن» را در سال 1979 ساخت. در این فیلم پیتر سلرز آخرین بازی زندگی اش را با ایفای نقش این باغبان انجام داده است.»
        

1

          حضور
Being There

1)
"حضور" (Being There) داستان نیمه‌بلندی است از نویسنده‌ی لهستانی؛ "یرژی کوشینسکی" (Jerzy Kosiński)؛ که در سال 1971 میلادی نگاشته شده است. 
یک فیلم سینمایی با اقتباس از این کتاب در سال 1979 میلادی و به کارگردانی "ویلیام هال اشبی" (William Hal Ashby) ساخته شد و خود نویسنده‌ی کتاب یعنی"کوشینسکی" نیز در نوشتن فیلم‌نامه همکاری کرد. در این فیلم، هنرپیشه‌ی انگلیسی "پیتر سلرز" (Peter Sellers) نقش "چنسی گاردینر" (Chauncey Gardiner) را ایفا نمود و این آخرین بازی او پیش از مرگ و شاهکار کارنامه‌ی بازیگری‌اش به شمار می‌رود. بعدها در فیلم داستانی "زندگی و مرگ پیتر سلرز" (The Life and Death of Peter Sellers) که در سال 2004 میلادی ساخته شد، چگونگی تهیه‌ی فیلم "حضور" به تصویر درآمد.

 2)
تاکنون مترجمین گوناگونی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌اند. "سارا صحتی" (نشر نو سال 1362) و "مهناز انوشیروانی" (انتشارات محیط سال 1375) عنوان "حضور" و "محمد قاضی" و "غلامحسین میرزا صالح" (انتشارات نیلوفر سال 1363) عنوان "عروج" را برای ترجمه‌ی این کتاب برگزیده‌اند. آخرین ترجمه‌ی کتاب توسط "مهسا ملک مرزبان" در سال 1393 با عنوان "بودن" صورت گرفت و در نشر "آموت" چاپ شد. این ترجمه تاکنون بارها تجدید چاپ شده است.

 3)
"چنسی گاردینر" باغبانی میان‌سال است که از بدو تولد تاکنون از خانه‌ی اربابش بیرون نرفته است. او به‌ نوعی از مشکل شناختی در مغز مبتلا است و لذا در شناخت بسیاری از پدیده‌ها کمی متفاوت عمل می‌کند. با مرگ ارباب، او به ناگزیر راهی کوچه و خیابان می‌شود و به شکلی اتفاقی سر از خانه‌ی یک سرمایه‌دار آمریکایی صاحب نفوذ و رو به موت درمی‌آورد. "چنسی" در این خانه با بزرگانی مانند رئیس‌جمهور آمریکا دیدار می‌کند و تحلیل‌هایی که از باغبانی و پرورش گل و گیاه ارائه می‌دهد مسبب این است که صاحب‌نظران او را یک سیاستمدار و اقتصاددان بی‌بدیل تلقی کنند.

 4)
داستان "بودن" علاوه بر هجو هنرمندانه‌ی دنیای مدرن به‌راحتی می‌تواند یک مرجع کمکی شیرین برای علاقه‌مندان به حوزه‌ی علوم شناختی هم باشد. توصیف این‌که یک شخص میان‌سال که جز از طریق مشاهده‌ی تلویزیون با دنیای بیرون ارتباطی نداشته است، چگونه می‌تواند در برخورد واقعی با جهان بیرونی واکنش نشان دهد، مقوله‌ای است در حیطه‌ی مباحث "علوم شناختی" و "کوشینسکی" هرچند که برای نوشتن این کتاب شایعات و اتهاماتی مبنی بر "سرقت ادبی" از آثار دیگر را تحمل کرد، به زیبایی از پس این مهم برآمده است. 
        

1