تا به آدمها نگاه نکنی، وجود ندارند. نگاهت را که به سمتشان بچرخانی پیدایشان میشود، درست مثل تلویزیون، و آنقدر در ذهن میمانند تا تصاویر جدیدی آنها را از بین ببرد.
کتاب در مورد باغبانی است که عاشقانه از باغش مراقبت میکند، رمان کوتاهی با طنز تلخ در مورد هستی، بودن و آدمهاست...