معرفی کتاب جایی که عاشق بودیم اثر جنیفر نیون مترجم فرانک معنوی

جایی که عاشق بودیم

جایی که عاشق بودیم

جنیفر نیون و 2 نفر دیگر
4.0
35 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

82

خواهم خواند

53

شابک
9786007845356
تعداد صفحات
352
تاریخ انتشار
1399/7/21

توضیحات

        
خوش تون بیاد یا نه، اون این جا بوده و حالا رفته، ولی لازم نیست کاملا از این جا بره، این به ما بستگی داره، خوش تون بیاد یا نه، من عاشق اون بودم، برای من خوب بود، با این که رفته، آرزو می کنم کاش نرفته بود. هرگز نمی تونم اونو برگردونم. شاید تقصیر من بوده باشه. این هم خوبه، هم بده و هم درد آوره، ولی دوست دارم بهش فکر کنم. اگه بهش فک کنم اون برای همیشه محو نمی شه. فقط چون مرده ن، مجبور نیستن مرده بمونن.

      

لیست‌های مرتبط به جایی که عاشق بودیم

نمایش همه

یادداشت‌ها

حسین

حسین

1402/4/13

          این روزها با یک مقاله مروریِ بی‌نهایت دشوارِ کیهان‌شناسی درگیرم. به حدی که روزی چندین ساعت وقت میگذارم و فقط یک صفحه جلو میروم و برای فهمیدن هر نیم‌خط، مجبورم یک مقاله کامل دیگر بخوانم تا بتوانم جلو بروم!
وسط این همه شلوغی، اصلا نمیتوانم تمرکز کنم... حتی برای کتاب‌های نوجوان.
با این حال، در تلاش برای مطالعه‌ی سبک(!) امروز این کتاب رو شروع کردم. به دلایل نامشخص ( احتمالا برای فرار از آن مقاله!) کتاب را تقریبا یک‌نفس خواندم.
اول از ترجمه بگویم. ترجمه اصلا خوب نبود. اصلا. علاوه بر سانسورهای مکرر که باعث نامفهوم شدن متن میشد، مترجم در خیلی از جاها به خودش زحمت نداده بود که مطالب زیادی را که برای خواننده‌ی غیرآمریکایی نامملوس بود را در پانوشت توضیح دهد. یک جاهایی هم با این که سانسور نداشت، متن چنان گنگ میشد که مجبور شدم مدام متن انگلیسی را با فارسی مقایسه کنم. ( متن انگلیسی خیلی ساده و روان بود. پیشنهادم این است که حتما انگلیسی‌ش را بخوانید. یا این که حداقل کنار دست‌تان داشته باشیدش تا بخش‌های سانسورشده را از آن دنبال کنید!)
بخش عاشقانه ماجرا بنظرم مثل خیلی از داستان‌های عاشقانه مدرن و هالیوودی بود. اگر بخوانیدش، متوجه می‌شوید که هرجایش احتمالا یک جاهایی از یک فیلم یا کتاب دیگر را به خاطر می‌آورد. ( لزوما به این معنی نیست که داستان از جایی اقتباس شده: صرفا اینکه داستان‌های مدرن عاشقانه، انگار یک تمِ یکسان و ثابت دارند که از جایی به بعد حوصله‌ت را سر می‌برد.)
همین.
        

1

          ۲۰/فروردین/
پنجمین کتاب ۱۴۰۳_
جایی که عاشق بودیم.
یادم نمیاد کی این کتاب و بهم معرفی کرده بود ولی یادمی خیلی زود بعد از معرفیش رفتم و خریدمش.
اولین چیزی که نظرم و به خودش جلب کرد رنگ و طراحی جلدش بود. و نوشته‌ی روی کتاب:( اگر من پیش از تو را دوست داشتید، جایی که عاشق بودیم رمان محبوب بعدی شماست.)
اون موقع من پیش از تو را نخونده بودم ولی فکر میکردم جالب باشه و برای همین خریدن این کتاب برام هیجان انگیز تر هم شد.
راجب کتاب شاید چیزی برای گفتن نداشته باشم چون مستقیماً به سلیقه شما مربوطه، این کتاب یه رمان آمریکاییِ و اگر شما از فیلم هایی مثل دلیبال و من پیش از تو و داستان هایی که یکی از زوجین قهرمان زندگی اون یکی میشه خوشتون میاد شاید از این رمان هم خوشتون بیاد.
این رمان به من حس غم و استرس فراوانی داد.
استرس و اظطرابی که آخرین بار خیلی وقت پیش تجربه کرده بودمش.
نمی‌دونم این اظطراب از این رمان بهم وارد شد یا از اتفاقی که ازش خبر ندارم ولی الان غمگینِ این داستان تموم شده‌ام.
این کتاب شاید برعکس کتاب قبلی بهم نشون داد بعضی وقتا حتی عشق هم نمی‌تونه موجب ادامه‌ی زندگی آدم ها بشه و این شاید برای من هیچ وقت قابل لمس نباشه؛ غمی که تو رو از دیدن همه‌ی دوست داشتنی هایت دور کنه و موجب مرگت بشه، مرگی خودخواسته! خودکشی...
از خواندن این کتاب لذت بردم؟ نمیدانم.
شاید شما لذت ببرید و شایدم از اون متنفر بشید.
و نکته‌ای که از کتاب یادگرفتم این بود که ما آدم ها معمولا وقتی یک جایی میریم نشونه هایی از اون مکان یا بعضی از اشیاء دریافت میکنیم ولی ما میتونم نشونه هایی از خودمون تو اون مکان ها به جا بزاریم تا بعضی وقتا ها بعد از نبودن مون آدم هایی که از ما دنبال بودن  میگردن وجود مون و کنار خودشون هرچند کمرنگ احساس کنند.

        

0