معرفی کتاب بانوی عاشق: روایتی داستانی از بانو خدیجه (ع) اثر اعظم بروجردی

بانوی عاشق: روایتی داستانی از بانو خدیجه (ع)

بانوی عاشق: روایتی داستانی از بانو خدیجه (ع)

4.1
24 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

57

خواهم خواند

44

شابک
9789649737645
تعداد صفحات
186
تاریخ انتشار
1402/1/2

توضیحات

کتاب بانوی عاشق: روایتی داستانی از بانو خدیجه (ع)، نویسنده اعظم بروجردی.

لیست‌های مرتبط به بانوی عاشق: روایتی داستانی از بانو خدیجه (ع)

یادداشت‌ها

        در کتاب بانوی عاشق بخشی از کتاب به موضوع اینکه حضرت خدیجه بزرگتر از پیامبر نیست اشاره شده و برای من این موضوع خیلی جالب بود چون اولین کتابی بود که این حقایق رو فاش کرده بود البته به نظر من بخش هایی از کتاب کاستی هایی داشت اما در کل کتاب جذاب و شیرینی بود و اولین کتابی بود که بنده در رابطه با حضرت خدیجه خوندم! 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

نرگس مختاری

نرگس مختاری

5 روز پیش

          بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام بر برتر بانوی جهان، خدیجه کبری سلام الله علیها
برای ما شیعیان کامل‌ترین و ارزنده‌ترین مکتب عشق را می‌توان یافت.
مکتبی که اولین آموزگارش گوهری بود که مال و مکنت و جایگاه و فضیلت ایشان شهره زمان خود بود. اما بانو خدیجه درمیان این همه دارایی و درایت بی‌مثالش، گمشده‌ای داشت که ملکه بطحا بودن را هم درمقابل چشمانش بی‌ارزش می‌نمود.
افسوس می‌خورم که تا به‌حال به عمق شخصیت آسمانی مادر دخت نبی اکرم پی نبرده بودم. کسی که همه زندگی‌اش و همه امید او پیامبر اسلام بود. کسی که اسلام نبوی، مدیون رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌های اوست.
و بی تردید گرانبهاترین پاداش را از فداکاری‌هایش در راه اسلام و پیامبرش دریافت کرد؛ همان میوه و ثمره عشق آسمانی‌شان فاطمه زهرا سلام الله علیها.
در عمق عظمت مقام مادر شیعیان همین بس که خدیجه مادر اوست.
من زیباترین عشق را در عالم، عشق ملکوتی امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه می‌دانم و همیشه دلخراش‌ترین روضه و ذکر مصیبت برای من، لحظه وداع امام علی با همسرشان، فاطمه زهرا است. و اکنون دریافته‌ام این عشق زیبا را از حضرت خدیجه و پیامبر به ارث برده‌اند. آنجا که حضرت خدیجه پیش از وصال یار از خورشیدش سخن می‌گفت، که نمی‌سوزاند و فقط نورافشانی می‌کند.
روایت عالی و دلنشین این کتاب از همان ابتدا قلب و ذهن و تمام وجود مرا با خود همراه کرد و از همه بیشتر جایی قلب مرا سوزاند و به آتش کشید که لحظه وداع بانو با همه وجودش، پیامبر اسلام بود. همان‌جا که میان اشک های پیامبر، سفارش فاطمه‌اش را نزد همسرش می‌کرد:
_ یا رسول‌الله! فاطمه پس از من غریب و یتیم است، مقابل زنان قریش مراقب او باش تا او را اذیت نکنند و بر صورتش سیلی نزنند. می‌دانی که آنها نسبت به ما کینه دارند. نگذار که هیچ ناخوشایندی‌ای ببیند...

        

2