معرفی کتاب زن کابین 10 اثر روت ویر مترجم محمدجواد شیری بازنچه

زن کابین 10

زن کابین 10

روت ویر و 3 نفر دیگر
3.5
154 نفر |
49 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

17

خوانده‌ام

346

خواهم خواند

124

ناشر
شمشاد
شابک
9786008392415
تعداد صفحات
372
تاریخ انتشار
1396/12/14

توضیحات

        
خواب دیدم که جسد آن دختر در سطح آب شناور است و امواج آن 
را دورتر و دورتر می­بردند. صدای ناله­ی مرغان دریایی از دوردست­ها
و در عمق افق تاریک و سرد دریای شمال شنیده می­شد. چشمان
بشاش کاملا سفید شده بود و به خاطر نمک آب دریا متورم شده
بود. پوست رنگ پریده­اش چروک چروک شده بود. لباس­هایش به
خاطر برخورد با صخره­های سخت، تکه پاره شده بودند.
فقط موهای بلند و مشکی­اش باقی مانده بودند. موهایش مانند ساقه­ی
جلبک دریایی شناور بود. صدف و تور ماهی گیری نخ نما که آب آنها
را به ساحل آورده بود لابه لای موهایش تنیده شده بودند. صدای
آب و امواج دریا که به سنگ­های ساحل برخورد می­کرد گوشم را
پر کرده بود.
بیدار شدم؛ خواب آلوده و پر از وحشت. چند لحظه طول کشید تا
گیجی­ام برطرف شد و فهمیدم که کجا هستم. کمی که خواب
آلودگیم از بین رفت، فهمیدم صدای آبی که در گوشم بود را هنوز
هم می­شنوم. آن صدا بخشی از کابوسم نبود بلکه واقعی بود.
اتاق تاریک بود. همان مه نمناکی که در خوابم بود را در اتاق حس
می­کردم. همینطور که با مشقت تلاش می­کردم بنشینم، نسیم خنکی
به صورتم خورد. انگار صدای آب از حمام می­آمد.
با ترس و لرز از تخت پایین آمدم. در بسته بود اما همان­طور که به
سمتش می­رفتم صدی قرچ قرچ را شنیدم. صدای قلبم هم آنقدر بلند
بود که شنیده می­شد. تمام جرئت و نیرویم را به دست­هایم منتقل کردم
و با ضربه­ی دست در را باز کردم. صدای شر شر آب دوش، اتاق را
پر کرد. کورمال کورمال دستم را روی دیوار می­کشیدم تا کلید چراغ
را پیدا کنم. وقتی چراغ روشن شد، این صحنه را دیدم؛ روی آینه­ی
بخار گرفته با حروف بسیار بزرگ نوشته شده بود: خراب­تراش نکن.

      

یادداشت‌ها

melorin

melorin

1404/2/23

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

8

رضا حقی

رضا حقی

1403/1/25

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        من این کتاب را گوش کردم 
کتاب خوبی بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب هم تموم شد.دومین کتابی بود که از خانم روث ور می خوندم و من به شخصه بسیار به قلم ایشون علاقه دارم.من کتاب رو به صورت چاپی تهیه کردم و خوندم و به عنوان کسی که اکثر کتاب هایی که خونده جناییه می گم که کتاب خیلی خوبی بود.امکان داره برای بعضی از دوستان خیلی جالب نباشه چون داستان یکم کشش داره و نسخه ی چاپیش ۳۶۰ صفحست.کلاً کتاب های خانم روث ور کشش خاص خودشون رو دارن ولی بشخصه به عنوان کسی که از کتاب های کش دار فراری ام هیچوقت این کشش اضافه رو در کتاب های خانم روث ور احساس نکردم.داستان داستانِ خوبی بود؛و همونطور که آرزو می کردم پایان خوبی داشت.سیر تعریف داستان واقعاً عالی بود و به مرور زمان جالب می شد و نقطه ی عطف کار که بنده بسیار جذبش شدم این بود که کتاب از زبان اول شخص و در واقع شخصیت اصلی یعنی لارا بلک لاک روایت می شد که این خودش باعث می شد حس همراهی با شخصیت اول در همون مکان به آدم القا بشه‌.این کتاب هم مجدد باعث شد علاقم به قلم خانم ور بیشتر بشه و به دوستداران ژانر معمایی جنایی و علی الخصوص کسانی که با کتاب های طولانی مشکلی ندارن پیشنهاد می کنم.🌹❤️
        

24

شهاب

شهاب

1401/12/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

6

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          زن کابین شماره ۱۰ کتاب بدی نبود بسته به انتظاری که ازش دارید، نمی‌دونم از یک کتاب جنایی/معمایی چه انتظاری دارید، اما قاعدتاً نباید انتظار آموزش و عرفان و فلسفه داشته باشید. این رو از این جهت میگم که توی بعضی از نظرات دیدم از محتوا که چیزی نداشت انتقاد شده! داستان از این قراره که یک خانوم خبرنگار از طرف کارش به سفر با یک کشتی تفریحی فرستاده میشه و شب که توی اتاقش خوابیده با صدایی بیدار میشه و به نظرش میاد جسدی از کابین کناری، کابین شماره ۱۰، به داخل آب پرتاب شده، و بعد شروع می‌کنه به یافتن حقیقت. ایده‌ی داستان خوب بود هرچند تکراری، پیش رفتن داستان فقط در وسط داستان پر سرعت و دلپذیر بود اما ابتدا و انتها کمی حوصله سر بر، در مورد پایان هم کمی باز بود اما من دوست داشتم و به نظرم بزرگترین مشکل کتاب این بود که ایده و داستان ظرفیت این حجم رو نداشت، شاید یک کتاب دویست صفحه‌ای با صرف‌نظر کردن از توضیحات اضافه باعث میشد کتاب مقبول‌تری باشه.ه
        

0