کتاب هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می‌شود اولین کتابی بود که از فردریک بکمن خوندم و واقعاً تجربه‌ی خیلی خوبی برام بود. از همون اول داستان، حس و حالش منو جذب کرد. موضوعش خیلی احساسی بود و باعث شد چند بار واقعاً به فکر فرو برم. شخصیت‌هاش طوری نوشته شده بودن که راحت می‌شد باهاشون ارتباط گرفت، مخصوصاً رابطه‌ی بین نسل‌ها که خیلی به دلم نشست🫠

با این‌که کتاب کوتاه بود، ولی حرف‌های بزرگی توش بود و همین باعث شد بیشتر بهش علاقه‌مند بشم. به نظرم یکی از بهترین انتخاب‌هایی بود که داشتم و باعث شد بخوام بقیه‌ی کتاب‌های بکمن رو هم بخونم🌱✨
      

        من این کتابو خیلی شانسی شروع کردم، راستش فکر نمی‌کردم اینقدر جذبم کنه. اولش زیاد امیدوار نبودم ولی ایده‌ای که نویسنده آورده بود خیلی خاص و متفاوت بود. هر فصل که جلو می‌رفتم، داستان برام هیجان‌انگیزتر و جذاب‌تر می‌شد.
شاید بعضی جاها یه کم آروم پیش بره، اما همین باعث می‌شه بیشتر با شخصیت‌ها و ماجراها درگیر بشی. مخصوصاً آخر داستان که واقعاً قشنگ جمع‌بندی شده بود و باعث شد همه‌ی اون صبر کردن‌ها ارزشش رو داشته باشه.

در کل از خوندنش خیلی لذت بردم و به نظرم یکی از کتابایی بود که ارزش وقت گذاشتن رو داره؛)
      

        

من مجموعه «کاراوال» نوشته‌ی استفانی گاربر رو خیلی دوست داشتم. داستانش پر از جادو، رمز و راز و اتفاق‌های غیرمنتظره‌ست. ماجرا از جایی شروع میشه که دو خواهر، اسکارلت و تلا، وارد بازی جادویی کاراوال میشن؛ جایی که مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست و هر تصمیم می‌تونه همه چیز رو تغییر بده.

هر جلد حال‌وهوای خاص خودش رو داشت، ولی برای من جلد دوم بهترین بود. توی این جلد، بیشتر از نگاه تلا ماجرا رو دنبال می‌کنیم. اون مجبور میشه توی کاراوالی حتی خطرناک‌تر از قبلی شرکت کنه تا بدهی بزرگی رو پرداخت کنه. فضای داستان هیجان‌انگیزتر و پر از افسانه‌های قدیمی درباره موجودات سرنوشت‌ساز بود. من خیلی دوست داشتم که توی این جلد تلا قوی‌تر و باهوش‌تر شده و رازهای بیشتری از دنیای کاراوال آشکار میشه.

یکی از چیزهایی که این جلد رو برام خاص کرد، روابط پیچیده و غیرقابل‌پیش‌بینی بین شخصیت‌ها بود. همین‌طور معماها و سرنخ‌ها خیلی هوشمندانه طراحی شده بودن و هر لحظه حس می‌کردم ممکنه غافلگیر بشم.

در کل، مجموعه کاراوال برام مثل یک دنیای پر از رنگ و جادو بود.✨🫀
      

        کتاب عروس درباره دختر خون آشامی هست به نام میزری دختری از جنس بدبختی که از کودکی به عنوان وجه المصالحه (امیدوارم درست نوشته باشم)تو دنیای انسان ها بزرگ میشه و اما وقتی که زمان وجه المصالحه بودنش پایان پیدا می‌کنه برمیگرده به دنیای خون آشام ها اما هم نوع هاش اون رو از خودشون نمی‌بینن و اون مجبور میشه خودشو شبیه انسان کنه و به دنیای انسان ها برگرده اما در روزی از روز ها دستیار پدرش میاد اونو می‌بره پیش پدرش ،به دنیای خون آشام ها،و میزری اینبار هم با پیشنهاد عجیب پدرش رو به رو میشه ، وجه المصالحه بودن در دنیای گرگینه ها از طریق یک ازدواج ...ازدواج با آلفای گله، با لو مورلند .
اما در این میان یه راز و معمایی وجود داره که باید حل بشه.
آیا دختر بدبخت قصه ما می‌تونه بلاخره خوشبخت بشه.
برای رسیدن به پاسخ ها بیایین بریم به دنیای گرگینه ها✨🐺
      

        با این کتاب رسما اکلیلی شده اممم✨✨
این جلد خیلی بهتر از جلد اول بود و تو این جلد با دو تا شخصیت اصلی یعنی پیدن و کای به خوبی می‌تونستم ارتباط برقرار کنم.
واییی دیالوگ هاشون تو قلبم جا دارههه
(حسادت خیلی بهت میاد گری😭🫂✨)
و اما سی صفحه آخر رسما شوکه شده بودم و انتظار چنین پایانی رو نداشتم جانانه منتظر جلد سه ام.

      

        سلام.
خوبی؟!
آیا تو هم یه روح غمگینی ؟!
اگه اینطوریه بیا تو این کتاب همدیگه رو ملاقات کنیم؛)
      

        و اما رسیدیم به کتاب ناتوان 
کتابی که باهاش به سرزمین عجیب ایلیا سفر میکنی
سرزمینی که مردمش در اثر طاعون برگزیده شدن
به عنوان اولین اثر یک نویسنده واقعا خوب بود و قطعا ارزش خوندن رو داره ولی نقص هایی هم داشت  که من سعی میکنم نادیده بگیرم
و در آخر چیزی که باعث شد نمره کم کنم این بود که نمی‌تونستم با پیدن ارتباط برقرار کنم فصل های که مربوط به پیدن بود رو زیاد دوست نداشتم 
 ولی کای امان از کای به خوبی احساساتش رو بیان میکرد و خیلی خوب آدم میتونست باهاش ارتباط برقرار کنه در کل به خاطر کای هم که شده بخونیدش؛)

و در آخر من در برابر این کتاب ناتوانمـ
      

        بالاخره کتاب زنی در کابین ۱۰ رو تموم کردم، فقط هم به این دلیل که دلم می‌خواست به هر قیمتی شده تمومش کنم. راستش اصلاً انتظاراتم رو برآورده نکرد. داستان از همون ابتدا قابل حدس بود و هیچ پیچیدگی یا معمای واقعی نداشت؛ با چند حدس ساده می‌شد به نتیجه رسید. چیزی که از یک رمان معمایی انتظار می‌ره—هیجان، غافلگیری و تعلیق—در این کتاب تقریباً وجود نداشت.

بزرگ‌ترین مشکل من با شخصیت اصلی بود. هیچ‌جوره نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. شخصیتی ترسو، ناپایدار و به ظاهر افسرده که وارد ماجرایی می‌شه که عملاً بهش ربطی نداره. به عنوان کسی که خبرنگاره، انتظار داشتم شجاع‌تر، باهوش‌تر و قاطع‌تر باشه، نه این‌قدر منفعل و آسیب‌پذیر. این تناقض باعث شد حتی لحظات هیجانی داستان هم برام بی‌اثر بشن.

در کل، این کتاب تجربه‌ی چندان خوبی برام نبود و انتظاری که از یک رمان معمایی دارم رو برآورده نکرد.
      

        کتاب *آدم‌خواران* نوشته ژان تولی، خیلی برام جالب و تأثیرگذار بود. داستان درباره جنون جمعی و اتفاق‌های تلخی هست که بر اساس یک واقعه واقعی نوشته شده. نویسنده با توصیف‌های ساده ولی دقیق، حس خفقان و ترس رو به خوبی منتقل کرده.

این کتاب به من یادآوری کرد که شرایط سخت و جهل چطور می‌تونه روی رفتار آدم‌ها تأثیر بذاره. از نظر من، این یه داستان قوی و متفاوت بود که ارزش خوندن داره. من بهش ۵ از ۵ می‌دم، چون خیلی من رو درگیر خودش کرد و باعث شد بیشتر درباره رفتارهای انسان‌ها فکر کنم.
      

        کتاب *زمان کاغذی* نوشته ملانی کانکلین، آخرین کتابی بود که تو سال ۱۴۰۳ خوندم. داستان درباره دختری به نام تایم هست که با چالش‌های بزرگی در زندگی روبرو می‌شه؛ از بیماری برادرش گرفته تا مهاجرت به شهر جدید. این کتاب برای من یادآوری‌ای بود از اهمیت خانواده، امید و تحمل در برابر تغییرات زندگی.

یکی از نکات برجسته کتاب برای من، شخصیت‌پردازی قوی نویسنده بود. تایم واقعاً قابل لمس بود و احساساتش به راحتی به دل من نشست. نویسنده همچنین با توصیفات ساده اما تأثیرگذار، تونست من رو تا انتهای داستان همراه کنه. از طرف دیگه، موضوعات عمیق و ارزشمند کتاب مثل قدرت عشق و خانواده، برای من بسیار الهام‌بخش بود.

البته شاید پایان داستان کمی قابل پیش‌بینی به نظر برسه، اما به نظرم این از ارزش کلی داستان کم نکرد. *زمان کاغذی* رو برای هر کسی که دنبال یه داستان احساسی و معناداره پیشنهاد می‌کنم.
امتیاز من:۵ از ۵ 
(البته کتاب ساده ای بود ولی به دل می‌نشست 🌱✨)
      

        کتاب قلعه حیوانات با اینکه ظاهرش ساده‌ست و داستان حیوانات و تعریف می‌کنه، ولی کلی حرف جدی درباره‌ی قدرت، سیاست و فریب داره. خیلی خوب نشون می‌ده چطور یه انقلاب با نیت خوب، کم‌کم تبدیل می‌شه به یه دیکتاتوری دیگه.

قلم اورول روون و قابل فهمه و داستانش آدمو به فکر فرو می‌بره. فقط بعضی جاها خیلی مستقیمه و ای کاش کمی پیچیده‌تر روایت می‌شد. در کل، کتاب کوتاهیه اما تاثیرش زیاد و خوندنش حتماً می‌ارزه.
      

        خب به عنوان اولین کتابی که از ملکه جنایت خوندم خوب بود ولی..
من انتظارم بیشتر بود با اینهمه تعریفی که شنیده بودم انتظار خیلی خیلی بیشتری از آگاتا کریستی داشتم 
با این حال برای یه بار خواندن خوبه😁🌿
      

        خب این کتاب هم تموم شد.
و پشیمونم از اینکه وقتم رو سر همچنین کتاب چرتی هدر دادم.
کتابی که فقط به خاطر معرفی بوک بلاگر ها معروف شد.
حقیقت درک نمیکنم که چرا این همه نشر ترجمه اش کردن، ایده نویسنده خوب بود ولی نتوانسته بود که از اون ایده به درستی استفاده کنه .
میتونم بگم از صفحه اول تا آخر کتاببب هیچچچ اتفاق هیجان انگیز نمی‌افتاد که آدم رو جذب کنه چرت محض بود .
واقعا احساس میکردم دارم رمانی رو میخونم که به دختر نوجوون نوشته.
پولتون رو سر همچنین کتابی هدر ندین میخوایین بخونین پی دی اف بخونین.
      

        نظرم برای این کتاب مثل خودش کوتاهه.

این کتاب مثل سیندرلا قبل از بیبیدی بابیدی بو هست.


      

        خب این کتاب هم تموم ^^
کتاب خوبی بود و واقعا نقطه ضعف زیادی نداشت.
خوندن این کتاب از نویسنده مجموعه بزرگ هری پاتر واقعا تجربه خوبی بوددد✨🌱