معرفی کتاب چهل سالگی اثر ناهید طباطبایی

چهل سالگی

چهل سالگی

3.2
40 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

23

شابک
9789645571663
تعداد صفحات
92
تاریخ انتشار
1399/10/13

توضیحات

        
ناهید طباطبایی در سال 1337 در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل رشته ی ادبیات دراماتیک و نمایش نامه نویسی از مجتمع دانشگاهی هنر است او که از نوجوانی آغاز به نوشتن کرده، اولین مجموعه داستان خود را در سال 1371 به چاپ رساند و تاکنون کار داستان نویسی و ترجمه از زبان های فرانسه و انگلیسی را ادامه داده است. ناهید طباطبایی داوری برخی از جوایز ادبی از جمله جایزه ی صادق هدایت، گلشیری و جشنواره ی ادبی اصفهان را به عهده داشته است. او در حال حاضر مدیریت نشر دید را به عهده دارد. تاکنون داستانهای زیادی از او به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و چند اثر او نیز به صورت فیلم نامه درآمده است.

      

لیست‌های مرتبط به چهل سالگی

پست‌های مرتبط به چهل سالگی

یادداشت‌ها

          "چهل سالگی" اثر "ناهید طباطبایی ۱۳۷۹"
یک رمان کوتاه ۹۰ صفحه ای درباره یک برهه از زندگی یک زن ایرانی چهل ساله بنام آلاله. البته یک فیلم سینمایی هم با اقتباس از این کتاب ساخته شده به همین نام با بازی عزت الله انتظامی، محمدرضا فروتن، و لیلا حاتمی که در سال ۱۳۸۸ اکران شده. متاسفانه مثل اکثر اقتباس‌ها کتاب خیلی بهتر از فیلمش هست البته به نظر من. خودم هم یادم نبود فیلمی از روش ساخته شده، آخر داستان یادم افتاد بعد رفتم فیلمش رو هم دیدم. نمیدونم چرا تو فیلم شوهر نگار (آلاله) چهل سالش شده در حالیکه موضوع اصلی کتاب آلاله چهل ساله هست! در اوایل کتاب آلاله وقتی یک مرد نگاهش میکنه، با خودش میگه :"به یک زن این‌طوری نگاه نمی‌کنند. وقتی به یک زن چهل‌ساله این طوری نگاه کنند، بلافاصله فکر می‌کند یا صورتش کثیف است یا خیلی بی‌ریخت شده."
آلاله بیست سال پیش وقتی دانشجوی موسیقی بوده، پسری رو دوست داشته بنام هرمز، ولی با مشکلاتی که اوایل انقلاب بوجود اومده بود، هرمز مهاجرت میکنه خارج. آلاله موسیقی و نوازندگی رو رها میکنه و با فرهاد ازدواج می‌کنه و الان یک دختر دانشجو دارن. حالا این آقا هرمز قراره برای رهبری یک ارکستر سمفونیک برگرده ایران و آلاله جایی کار میکنه که مسولیت هماهنگی اجرای این ارکستر به او سپرده میشه. آلاله با یادآوری خاطرات گذشته دچار تشویش میشه، نمیدونه چطور به شوهرش بگه، هرچند اون هرمز رو میشناسه و از گذشتشون خبر داره. 
آلاله با خودش میگه:" دوست داشتن یا عادت کردن مسئله اینجاست، عشق یا عادت؟ ... عشق با هیجان، بی‌فکری و غم همراه است اما دوست داشتن استوار، آرام و منطقی است."
دخترش شقایق با پدرش صمیمی‌تره تا با مادر ولی آلاله کم کم احساس می‌کنه دخترش حالا زن کوچکیه که می‌تونه همدم اون باشه و باهاش درد‌دل کنه. "مگر نه اینکه همه سالخوردگان، کودکانی می‌شوند که به محبت مادرانه فرزندانشان نیاز دارند؟" (این صمیمیت دختر با باباش در فیلم خیلی حال بهم زنه، تازه دختر تو فیلم بچه دبستانیه نه دانشجو!)
در ادامه داستان خوب پیش میره و خوب هم تموم میشه، برعکس پایان کلیشه‌ای فیلم!
من نمیدونم چرا این کتاب رو از روی قفسه کتابفروشی برداشتم، شاید چون خودم چهل‌سالگی رو رد کردم، توجهم رو جلب کرد ولی در‌کل ارزش خواندن داشت. بعد از خوندن کتاب فکرم رفت تو یسری از هم سن و سالهای خودم چه زن چه مرد که الان به فکر عمل زیبایی افتادن انگار واقعا یسری تو این سن دجار بحرانهایی میشن شاید هم من دچار سوگیری شدم! باید دوباره به کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" رجوع کنم. 

#چهل_سالگی #ناهید_طباطبایی #نشر_چشمه


        

0

          من توی ذهنم يه سری کتاب دارم تو ليست کتابایی که وقتی حوصله هیچ چیزی رو ندارم حالمو خوب میکنن. تقریبا هم همشون يه فضا رو دارن. يه داستان سر راست بدون ماجرا های اضافه که از زبون يه راوی توی يه خط صاف پيش ميره.
امشب که حالم خوب نبود اومدم اين کتاب و که يه زمانی دوستم بهم قرض داده بود و من چون خیلی دوسش داشتم رفتم یکی واسه خودم خریدم و، خوندم و الان حالم خیلی بهتره. 
اولین خاطره من از این  داستان بر میگرده به هفت سال پیش که با بابام سانس ديروقت این فیلم رو تو یکی از سینما های محدوده فلسطین تا انقلاب دیدیم. خیلی دوسش داشتم با اینکه تقریبا هیچ چیزی ازش نفهميدم. بابام بهم گفت بزرگ که شدی میفهمی و من منتظر اون روزی بودم که دلیل علاقم به این داستان و درک کنم.
هرچند که فیلم با کتاب خیلی فرق ميکنه و هرچند که کتاب رو بیشتر دوس دارم ولی الان ميتونم دلیل علاقمو بگم.
من چهار تا ترس بزرگ تو زندگیم دارم و پیر شدن یکی از اوناست. وقتی این کتاب و خوندم حس کردم یا من يه زن چهل سالم که بعضی روزا انقد شبیه آلاله میشم و تک تک کاراشو درک میکنم یا ناهید طباطبایی خیلی ماهره تو رسوندن کلماتش! 
هدفی که کتاب برای من داره منتقل کردن حس خوبيه که توی جمله هاش جا گرفته و بیرون کردن تا حدودی از این حس ترس مسخره از درون من.
اینم یکی ديگه از اون کتابا بود که برخلاف اکثر ديگه آدما خیلی دوسشون دارم و چقدر الان خوشحالم که برای بار دوم خوندمش و این بار براش يه ریویو نوشتم!=)
        

3

        داستان زندگی زنی که در  جوانی نوازندگی می‌کرده و اکنون در آستانه‌ی چهل سالگی که در عین داشتن تمام لوازم خوشبختی، از آن لذت نمی‌برد، در اوج روزمرگی، با خبر بازگشت محبوب قدیمی‌اش از سفر مواجه‌ می‌شود و در پاسخ به این سوال که خوشبختی چیست، مردد می‌شود. دلنشین!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2