بریدۀ کتاب

چهل سالگی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می کند . فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است . اما وقتی به آن می رسد ، می بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده ، دور چشم هایش چین افتاده ، پاهایش ضعف می رود و دیگر نمی تواند پله ها را سه تا یکی کند . و از همه بدتر بار خاطره هاست که روی دوش آدم سنگینی می کند

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می کند . فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است . اما وقتی به آن می رسد ، می بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده ، دور چشم هایش چین افتاده ، پاهایش ضعف می رود و دیگر نمی تواند پله ها را سه تا یکی کند . و از همه بدتر بار خاطره هاست که روی دوش آدم سنگینی می کند

1

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.