هنر بی خبر زیستن: خط مشی برای زندگی شاد، آرام و عقلانی

هنر بی خبر زیستن: خط مشی برای زندگی شاد، آرام و عقلانی

هنر بی خبر زیستن: خط مشی برای زندگی شاد، آرام و عقلانی

رولف دوبلی و 2 نفر دیگر
3.7
61 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

100

خواهم خواند

33

شابک
9786227115086
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1399/4/30

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتابی که اکنون در دستان خود دارید حاوی دلایلی برای عدم مصرف اخبار، تحقیقاتی در مورد تاثیر خواندن اخبار و نکاتی در مورد چگونگی از بین بردن این عادت است.عصر دیجیتال، اخبار را از یک نوع سرگرمی بی ضرر به یک سلاح کشتار جمعی تبدیل کرده که مستقیما سلامتِ رمان ما را نشانه رفته است.ما باید خود را از سر راه این سلاح نابودگر کنار بکشیم. درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

یادداشت‌ها

          از پیش دکّه‌ها که عبور می‌کردیم امکان نداشت راه رفتن‌مان را متوقف نکنیم و توجه‌مان را به تیتر‌ها و عکس‌های روزنامه‌ها ندهیم. یک عکس جالب روی مجله، یک تیتر جنجالی و یا عکس و خبری از بازیگرانی که فیلم‌شان در حال پخش بود، حتماً ما را ترغیب به خرید آن می‌کرد. بعضاً حتی یک کلکسیون جذاب از مجله‌ها را در اتاقمان داشته‌ایم. جلوتر که آمدیم، لینکهای خبری،مدام برای‌مان ارسال می‌شد، با عناوینی که حتماً فضولی‌مان گل می‌کرد. چرا بی اعتنا از کنار این اخبار گذر نمی‌کردیم و نمی‌کنیم؟ چگونه بین این همه مشغله، کنجی از وقتمان را حتماً به اخبار اختصاص می‌دهیم؟ اصلاً چه ربطی به ما دارد؟
رولف دوبلی تعریف می کند که چگونه به پیگیری اخبار اعتیاد داشته. او می‌گوید که چطور در زمانی کوتاه به یک روزنامه‌خوانِ خوره تبدیل شد. هر روزنامه را از تیتر اول تا کلمه آخر می‌خواند. هفده سالگی اوج عطش او در دنبال کردن خبرهای سرتاسر دنیا بود. سنی که در آن دوستانش وقتشان را در جنگل ها، زمین‌های فوتبال و با ماکتهای هواپیما و دختران می‌گذراندند. با شروع دانشگاه حرص و ولع خبرخوانی‌اش به حاشیه رفت زیرا در دوران دانشجویی آنقدر کتاب برای مطالعه داشت که به خواندن خبرها نمی‌رسید. اما به محض ورود به اولین شغلش به خبرخوانی اشتیاقی بیشتر از گذشته نشان داد. به عنوان مسئول امور مالی هواپیمایی سویس ایر، تقریباً هر روزش در هواپیما و خواندن اخبار سپری می‌شد. با ظهور اینترنت، ناگهان حجم دانستنی‌ها از قبل هم بیشتر شد یعنی به یکباره "همه چیز" در دسترس بود. گرچه اخبار او را عصبی می‌کرد ولی دست برداشتن از آنها کار راحتی نبود. با مرور زمان متوجه شد که خواندن یکباره متن‌های طولانی برایش دشوار شده گویا کسی توجهش را تکیه تکیه کرده بود. بنابراین کم کم از اخبار فاصله گرفت و یک روز بالاخره تصمیم گرفت که اخبار بی اخبار! دوبلی به ما اطمینان می‌دهد که بدون این اخبار، زندگی‌مان بهتر خواهد بود و هیچ چیز مهمی را از دست نخواهیم داد.
حالا اخبار دقیقا چیست؟ اطلاعاتی درباره رویدادهای سراسر جهان.
رسانه‌ها کار خود را بلدند از عبارتهای مبالغه‌آمیزی چون «اخبار فوری»، «سرخط مهم‌ترین اخبار جهان» برای توصیف اطلاعات استفاده می‌کنند. نویسنده بیان دارد که می‌توانیم با خیال راحت فرض کنیم هرچه یک خبر فوری‌تر باشد در واقع برای ما کم اهمیت‌تر است. اخبار برای ذهن مانند شکر است برای بدن.
پیشنهاد و راهکار چیست؟ اگر نمی‌خواهید از توهم جا نماندن از اتفاقات مهم جهان دست بکشید، می‌توانید نگاهی فوری به چکیدۀ برخی رسانه‌ها یا تنها تیتر اخبار بیاندازید. کتاب‌ها و مجله‌هایی را مطالعه کنید که معتبر و عمدتاً به مقالات متخصصان اختصاص دارند و دارای ارزش خواندن‌اند. خواندن گاه به گاه کتاب‌های آموزشی خوراک بهتری برای مغز است تا اخباری که مغز را می‌خورد.
پیگیری اخبار، وقت تلف کردن است. از طرف دیگر اگر توجه کرده باشید خبرهای بدی که به ما می‌رسند بیشتر از خبر‌های خوب هستند. تاثیر اطلاعات منفی دو برابر شدیدتر از اطلاعات مثبت است. روانشناسان از این مسئله با عنوان "خطای منفی نگری" یاد می‌کنند. نتیجه واضح است. پیگیری اخبار کیفیت زندگی را کاهش می‌دهد. به این صورت که بیشتر استرس خواهیم داشت، عصبی‌تر می شویم، فکرمان مشغول می‌شود و در نهایت زودتر خواهیم مرد!
زلزله‌ای در فلان کشور، ملاقات رئیس جمهور الف با رئیس جمهور ب، طلاق یا ازدواج فلان بازیگر، پرتاب یک موشک در کره شمالی و... . چه اهمیتی دارد؟ اخبار در مقایسه با کتاب اختراع تازه تری ست. اما قدرت و ارزش کتاب بسیار بیشتر است.
        

4

          مدتی است وِرد زبانم شده تشبیهِ مغزِ انسان به CPU کامپیوتر. در برخورد با بچه‌های مدرسه خیلی بیشتر شده. مغزِ کامپیوتر هر قدر داده‌ها و اطلاعات بیشتری بگیرد بیشتر استفاده می‌شود، مستعمل‌تر می‌شود و البته که گرم می‌شود و چندان کاراییِ گذشته‌اش را ندارد. در زیستِ روزمره‌مان هم احتمالاً زیاد دیده‌اید که حوصلۀ کسی را ندارید و می‌دانید اگر به او بها بدهید زیاد برایتان فایده ندارد و بی‌خود و بی‌جهت مغزتان درگیر می‌شود. ایدۀ کتاب هم همین است، منتها در حوزۀ اخبار. یعنی چطور وقتی برای کسی که فایده‌ای برای شما ندارد وقت می‌گذارید (و احتمالاً به حال خودش هم فایده‌ای ندارد) پیگیری اخبار هم همینطور است، چیزی است که برای شما فایده‌ای ندارد. رودولف روبلی، نویسنده‌ای که احتمالاً زیاد نامش را شنیده باشید، از تجربۀ زیسته‌اش می‌گوید، از وقتی که خودش فهمید چه بلایی به سرش آمده، از ترفندهایی که به کار برده تا از شرِّ بی‌فایده‌ها رهایی یابد. در ادامه تلاش می‌کنم چارچوبی از مباحث کتاب ارائه کنم.
اخبار همانند شکر برای بدن است. شکر یکی از لذیذترین مواد مضر برای انسان است، اخبار هم همین‌طور. خبرهای جور و واجور از اطراف عالم ما را، بدون شک، عصبی می‌کند، اما چیزی دارد که همچنان عاجزانه به دنبال آن هستیم، مانند کشیدن سیگار یا مصرفِ موادی که فیزیکی و/یا روانی شما را به سوی خود می‌کشید. با این تصویر روشن است که رهایی از اخبار، همانند مخدرها، نیاز به زمان و اراده دارد. البته این را باید بدانید و لمس کنید که اگر اخبار را از دست بدهید «مطمئناً چیزی را از دست نمی‌دهید». این کار نیازمند پرهیزی سخت‌گیرانه است. از موقعیت‌های خطر (بخوانید: روزنامه‌ها و مجلات و سایت‌های خبری و این‌ها) دوری کنید، جایش را با کتاب یا مجله‌های هفتگی یا ماهانه پر کنید. اما احتمالاً همچنان قانع نشدید، پس بیاید کمی خبرهایی که هر روز با آن‌ها بیدار می‌شویم و با آن‌ها هم می‌خوابیم مرور کنیم، اینکه واقعاً چیستند.
فرض کنید روزانه چهل پنجاه تا خبر را می‌خوانید. (معتادان به خبر اگر دقت کنند از این میزان خیلی بیشتر درگیرند). با خودتان صادق باشید و بپرسید که چندتا از این خبرها تغییری در زندگی‌تان ایجاد کرده است؟ چه تعداد از این خبرها به تصمیم‌گیری‌های بهتر در زندگی، روابط خانوادگی، انتخاب‌های شغلی، و، در کل، دیدتان به زندگی و تصمیم‌هایتان تأثیر گذاشته است؟ خبرها در مسائلِ حقیقیِ زندگی شما، در محتمل‌ترین حالت که به یقین می‌رسد، اهمیت و اثری ندارد. در بهترین حالت فقط شما را سرگرم می‌کند. از این گذشته، بنشینید فکر کنید و علاقه‌هایتان را روی کاغذ بیاورید. چند درصد و چه تعداد از اخبارِ اطراف شما به علاقه‌های شما مربوط است. علاقه به کنار، چند درصد از اخبار به شایستگیِ شما مربوط است؟ یعنی روزانه با چند خبر درگیرید که به تخصص و علمِ شما گره خورده باشد؟ بعید می‌دانم نتیجه‌های خوبی بگیرید. این را هم به قبلی‌ها اضافه کنید که تاثیر اطلاعات منفی از مثبت‌ها دو برابر شدیدتر است. پس انگار خبرها چیزهایی ساده نیستند و برای بدن شما هم مضرّند. اگر به صنعت بودن رسانه توجه کنید مضرات دیگری هم از اخبار به دست‌تان خواهد آمد. رسانه‌ها (بنگاه‌های خبری) صنعت‌اند، گردش مالی وسیعی دارند، اهداف و ایده‌آل‌هایی دارند، پس این اسطوره را به گوشه‌ای پرت کنید که اخبار به شما تصویری واقعی و حقیقت‌جویانه می‌دهد. 
«پیگیر اخبار نباشید» 35 مقالۀ کوتاه و خواندنی است. هر مقاله، که کوتاه و خواندنی است، به جنبه‌ای از بی‌فایده و مضر بودن اخبار اشاره دارد. از تغییر ساختارِ مغز ما، از انفعال ما گرفته تا حقیقی‌نبودن خیلی از اخبار. در این میان استدلال‌های جالبی هم مطرح می‌شود که دانستن‌اش ضروری است، نظیر اینکه اخبار دشمنِ خلاقیت است یا ما را در هاله‌ای از مهم‌بودن قرار می‌دهد.
        

1

اختراع هرر
          اختراع هرروزهٔ ترس
 
از خواب بیدار می‌شوید. تلفن همراهتان را برمی‌دارید. بازی شروع می‌شود.
تروریست‌ها در شهری دور افتاده که تا کنون اسمش را هم نشنیده‌اید عده‌ای را به گروگان گرفته‌اند. آنها از مسئولان می‌خواهند که در قبال آزادی گروگانها به خواست‌هایشان تن دهند. این شهر کوچک حالا پر از خبرنگار و عکاس است و اخبار آن، لحظه به لحظه گزارش می‌شود. شما هم این اخبار را پیگیری می‌کنید. می‌خواهید بدانید سرانجام، تروریست‌ها به خواسته‌ی خود می‌رسند و گروگانها را آزاد می‌کنند یا گروگانها کشته می‌شوند؟ یا شاید هم پلیس در یک عملیات فوق‌العاده تروریست‌ها را از پای در آورد؟
فارغ از این که نتیجه چه خواهد شد، چیزی مهم‌تر در جریان است. چیزی درباره‌ی خود شما: شما هم با این تروریست‌ها هم‌دست هستید.
بله.
خود شما.
شمایی که اخبار آنها را پیگیری می‌کنید و نگران حال گروگان‌ها هستید. می‌پرسید چطور؟
«هدف اصلی هیچ تروریستی کشتن مردم نیست». اهداف آنها استراتژیک است. آنها به دنبال تغییرات سیاسی هستند و می‌خواهند با جلب توجه مردم و رسانه‌ها ترس را منتشر کنند. تروریست‌ها به‌خودی‌خود فاقد قدرت هستند و تنها روش امیدوارکننده برای پیشبرد اهدافشان پاشیدن بذر ترس و آشوب است. به همین دلیل است که آنها به رسانه‌های خبری نیاز دارند.
در گذشته هم ترور وجود داشته اما تروریسم نه. هدف ترور مشخص است: اشخاص مهم و مواضع اساسی جناح رقیب. اما هدف تروریسم تنها یک چیز است: دستکاری احساسات مردم. آنها از تجاوز، قتل و بمب‌گذاری برای رسیدن به این هدف استفاده می‌کنند. و این میان چه ابزاری بهتر از رسانه‌ها؟ آنها تعداد معدودی آدم بی‌گناه را می‌کشند و با مخابره‌ی خبرشان میلیون‌ها نفر را به وحشت می‌اندازند. آنها به این وحشت نیاز دارند. وحشت من. وحشت شما. شمایی که پای اخبار نشسته‌اید و با وحشت‌تان تروریست‌ها را به اهدافشان نزدیک‌تر می‌کنید.
«تئاتر ترور بدون تبلیغات موفق نمی‌شود». رسانه‌ها این تبلیغ را رایگان انجام می‌دهند و خطر ترور را بزرگ جلوه می‌دهند چون فروش روزنامه‌های حاوی گزارش‌هایی در مورد تروریسم بسیار بالاتر از روزنامه‌هایی است که در مورد آلودگی هوا یا دیابت گزارش می‌دهند درصورتی که دو مورد اخیر سالانه بیشتر از ترور تلفات دارند. این فقط یکی از کارکردهای اخبار است.
تکان‌دهنده است، نه؟
اما آیا این تنها ضرر پیگیری اخبار است؟
اگر کلاً اخبار را فراموش کنید چه می‌شود؟
چه چیز مهمی را از دست می‌دهید؟
چقدر زمان ذخیره خواهید کرد؟
چقدر خلاق‌تر خواهید بود؟
ذهنتان چقدر آزادتر خواهد بود؟
دوبلی منتظر شماست.
        

0