فردا و فردا و فردا

فردا و فردا و فردا

فردا و فردا و فردا

گابریل زوین و 1 نفر دیگر
2.9
29 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

52

خواهم خواند

50

شابک
9786222544379
تعداد صفحات
480
تاریخ انتشار
1401/11/7

توضیحات

کتاب فردا و فردا و فردا، مترجم کیمیا فضایی.

لیست‌های مرتبط به فردا و فردا و فردا

نمایش همه

یادداشت‌ها

          فردا و فردا و فردا، یه داستان از زندگی چند آمریکایی که طراح‌بازی‌ن. کتاب قشنگی بود. دوستی و عشق زیبایی رو بیان کرده بود، عشقی بدون عاشق و معشوق بودن. موضوع کتاب هم که کلاً نوین و خاص بود.
  داستان کتاب خیلی ویدیو گیمیه و به من به عنوان یه گیمر خیلییی خوش گذشت. اگه گیمرید و دوست دارید گاهی کتاب بخونید، اول بیاید سراغ این کتاب.

  اما خاصیت اصلی کتاب، نه موضوعش بود نه قشنگی‌ش و نه زندگی آمریکایی، این کتاب یکی از بهترین روایت‌های ممکن رو داشت. در تعجبم که چرا نقدها و نظراتی که خوندم خیلی توجه به روایت کتاب ندارن، اما روایتی که کاملاً خطی نباشه، برای من خیلی جذابه. مثل فیلم پالپ فیکشن ترنتینو.


  تو یه بخش از کتاب (بخش هفتم)، خواننده در نقش یکی از شخصیت‌ها قرار می‌گیره و به نظرم بهترین بخش کتاب بود. دقیقاً یک آئورا (کتابی اثر کارلوس فوئنتس) توش دیدم که غمگین‌تر شده بود. توصیف‌هاش اونقدر ادبی نبود، ولی به شدت هوشمندانه بود.


  به ترجمه‌ی کتاب هم یک اشاره‌ای کنم که عالیه، درسته سانسور داره توش، ولی مترجم تلاش کرده که نه داستان آسیب ببینه و نه اینکه خیلی غیرقابل فهم باشه سانسورها.

  این رو هم اشاره کنم که کتاب قرار نیست شما رو غافلگیر کنه یا از شدت خوب بدنش به وجد بیاید. مفاهیم عمیق فلسفی و این چیزا هم نداره، بیشتر زندگی محوره، زندگی چند بازی‌ساز به همراه دوستی خاصشون. پایان عجیب غریبی هم نداره. اما به عنوان یک کتابی که در مورد زندگی چندتا جوونه بهترین حالتیه که می‌تونست باشه.


  در کل کتاب به شدت زیبا بود. طولانی بود، ولی تو زمان خوندن این کتاب، وقت خالی داشتم برای همین زود به پایان رسید. پیشنهاد می‌شه به‌شدت، البته کتاب زندگی آمریکایی‌هاست، به قولی بی‌بند و باری اخلاقی به عقیده‌ی بعضی‌ها زیاد داره (منظورم توصیفات جنسی به شدت صریحه) پس اگر با اینجور چیزها مشکل دارید، سمت کتاب نرید. :)
و باز هم اشاره کنم، روایت این کتاب عالیه.
        

12

هآرو

هآرو

1403/5/7

        اول میخوام راجب شخصیت های این کتاب حرف بزنم
راستش یکی از مورد علاقه ترینشون برای من مارکس بود.بیشتر از هر شخصیت دیگه ایی دوسش داشتم. اون مهربون و به شدت با درک و دوست به شدت خوبی بود. و جدی، یکی از بدترین اتفاق های کتاب مردن مارکس بود جوری که واقعا نمیخواستم دیگه کتابو ادامه بدم. شخصیت سیدی، راستش واقعا ازش خوشم نمیومد.. حقیقتا من هیچوقت ادمایی مثل سیدی رو تو زندگیم قبول نمیکنم و میشه گفت خیلی جاها با قضاوت های احمقانه ی خودش مخصوصا راجب سم رفتار های خیلی مزخرفی نشون داد. اون جایی که سم پاهاشو جراحی کرد... با خوندن فکر و رفتار های سیدی، با خودم این فکرو کردم که خدایا واقعا نمیخوام هیچوقت دوستی مثل سیدی داشته باشم(لطفا توجه کنید این نظر منه و توهین به هیچ شخصی نیست) هرچند حس میکنم در پایان کتاب و با بزرگ تر شدنشون هم تونست طور دیگه ایی فکر کنه. شخصیت سم هم حقیقتا با اینکه شخصیت اصلی بود ولی نظر خاصی راجبش ندارم..داستان کتاب هم اروم بود.یه کتاب ملایم بود و نمیتونی اگه انتظار هیجان داری این کتابو بخونی.هرچند واسه یه بار خوندن کاملا پیشنهادش میکنم و به نظرم ارزش اینو داره که بخونی

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

          سوالی که در هر صفحه از کتاب ذهنمو مشغول کرده بود این بود که چرا این کتاب برگزیده آمازون و گودریدز در سال ۲۰۲۲ شده و هر چی جلوتر میرفتم تعجبم بیشتر میشد که واقعا چرا چنین کتابی که جذابیت خاصی نداره حتی برای کسی که آشنایی زیادی با بازی های رایانه ای داره،  باید کتاب برگزیده بشه؟

شما در این کتاب با دو شخصیت اصلی زن و مرد مواجهید که با همدیگه دست به خلق بازی های کامپیوتری میزنن. در این مسیر با فرد دیگری آشنا میشن که بعدا تهیه کننده شون میشه و فراز و نشیب های کار. با دنیای بازی ها آشنا میشوید. در خلالش با داستان های عاشقانه شخصیت زن مواجه میشید که حقیقتا جذابیتی نداشت. از ارتباط با مردی متاهل و یهودی شروع میشه، بعد سردرگمی بین ارتباط با دو مرد دیگه...
بماند که سعی شده صحنه های عاشقانه سانسور بشه ولی بازم خیلی مشخص بود و توصیفات جنسی سانسور نشده وجود داشت.
ضمن اینکه به نظر میرسه نویسنده طرفدار همجنس گرایان هست و هرچقدر تلاش کردن سانسورش کنن نشد😆

درگیری های نژادپرستانه هم در این کتاب کمی تا قسمتی به نمایش درمیاد. شخصیت های اصلی داستان دورگه هستن و از یک طرف به ژاپن و کره میرسن.

منصفانه بگم تنها در یک فصل از کتاب، خیلی هیجان زده شدم و با سبک متفاوتی از توصیفات مواجه شدم. هم به دنیای بازی ربط داشت و هم به جریان کتاب. خلاصه واقعا خلاقانه بود اما بقیه کتاب رو فقط میخوندم. بعد از صفحات اول کتاب دیگه انگیزه م بیشتر کسب اطلاعاتی برای حوزه پژوهشیم بود و لاغیر.
چند جمله درخشان داشت اما بقیه کتاب چیزی واسه ارائه نداشت و خیلی روتین و بی‌مزه بود.

یک جاهایی از کتاب دیگه شما از اسم بردن های بیش از حد از بازی های کامپیوتری خسته میشید. اگه با اون بازی ها خاطره هم نداشته باشید که دیگه خیلی خسته میشید.

تنها فرضیه ای که دارم اینه که کسی که در آمریکا زندگی می‌کنه احتمالا ارتباط خیلی بیشتری با داستان میگیره وگرنه واقعا درک نمیکنم چرا باید به عنوان برترین کتاب، به این کتاب رای داد.

ارزیابی کلی:
کتاب های خیلی ارزشمندتری وجود دارن که وقتتون رو برای اونها بذارین.
        

20