معرفی کتاب سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) اثر شاهرخ مسکوب

سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)

سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)

4.0
18 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

43

ناشر
گستره
شابک
9786006069999
تعداد صفحات
174
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        كتاب «سوگ سياوش»، يكی از عمیق‌ترین كتاب‌هايی است كه درباره سياوش، قهرمان اسطوره‌ای شاهنامه و زندگی و مرگ او به نگارش در آمده است. كتاب، با مقدمه‌ای كه در واقع همان داستان معروف سياوش به نثر ساده است آغاز می‌شود و در سه فصل ادامه پیدا می‌کند؛ غروب، شب و طلوع.
در بخش غروب، نويسنده سعی می‌كند گذشته‌ای از اسطوره‌های كهن ايرانی و شرح پيدايش جهان و انسان و جدال نيک و بد را ارائه كند. او در واقع مي‌خواهد جهان‌بينی خاصي از ايران باستان را ارائه دهد كه در دل آن، ماجراي سياوش قابل درک باشد. به واقع در دل چنين جهان‌بينی است كه سياوش، به مثابه يك شهيد بزرگوار و البته غريب، تصوير می‌شود و ماندگار. 
شايد از جالب‌ترين بخش‌های اين كتاب، بخش دوم آن با عنوان «شب» باشد؛ بخشی كه به نوعی به ضد قهرمان‌های داستان سياوش اختصاص يافته است. در اين بخش، شخصيت‌هایی چون كاووس، سودابه، افراسياب، گرسيوز و ... مورد بررسی قرار می‌گيرند كه به نوعی در مرگ و آوارگی و غربت سياوش، نقش داشته‌اند.
فصل پايانی طلوع نام دارد و به فرزندی متولد شده از نسل سیاوش می‌پردازد که به نوعی، هم انتقام سياوش را می‌گيرد و هم به گونه‌ای رشک‌برانگيز به دل مرگ رفته و به نوعی، هميشه جاودانه می‌ماند. به واقع او می‌خواهد كه مرگ را چشم در چشم به تسخير خود در آورد و چنين است كه از آن گذشته و به ماندگاری می‌رسد؛ انسانی اساطيری، گم‌شده در برف و مه و كوهستان و ابديت. چنين است كه اين بی‌اعتنایی به مرگ، خود طلوعی می‌شود برای روايت‌های اساطيری. 

      

پست‌های مرتبط به سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز)

یادداشت‌ها

سارا

سارا

1402/9/5

          شاهرخ مسکوب آدمی است که عشق‌اش به ایران ربطی به جای زندگی و شرایطش ندارد و شاید بتوان گفت پروژه فکری او نجات ادبیات کلاسیک از دست آکادمیک‌هاست.
این اثر که شامل سه جستار بهم پیوسته است جزو اولین منابع فارسی است که در این قالب مدرن نوشته می‌شود. مسکوب می‌خواهد حرف نویی را روی اثری کهن در قالبی نو بزند،
اما حضور او در این جستار موضوعی‌- روایی کجاست؟
یا چرا مسکوب به سراغ داستان سیاوش رفته نه مثلا رستم و سهراب؟
چون رستم و سهراب تراژدی است نه حماسه
و در حماسه است که شخصیت‌ها و کنش‌مندی آن‌ها مهم است. ما در سوگ سیاوش مفهوم شهید را داریم که کشته شده به دست ظالم است.  مرگ بر سیاوش  نازل می‌شود و او در برابر آن رفتاری کنشمدانه دارد (بر خلاف بخش شب جستار که سودابه و گرسیورز منفعل‌اند)
وجود شاهرخ مسکوب در این جستار، بخاطر این انتخاب او از شاهنامه است. او سیاوش و مفهوم شهید را انتخاب می‌کند که اشاره‌ای به آدم‌های زندگی او دارند که به دست ظلم کشته شده‌اند و شهیدند (مرتضی کیوان، شورشی‌های سیاهکل…)
او با ادبیات متعهدانه و دارای تاریخ‌مصرف مشکل داشت، پس قالب جدیدی را انتخاب کرد که هم حرفش را بزند، هم نظر تخصصی ندهد و هم در امروز ما اثر بگذارد.
(رسالتی که قالب جستار دارد)
و زندگی زیسته‌ی او به این شکل در این اثر بازتاب دارد.
        

0

سوگ سیاوش
          سوگ سیاوش یکی از بهترین آثار مدرن ایرانیان در توضیح داستان‌های شاهنامه است که ما از آن تنها حماسه را درک می‌کنیم. این کتاب یکی از اصلی‌ترین و بهترین آثار پژوهشی برای درک و ارتقای سطح دانش ما از داستان‌های تاریخی یا اساطیری شاهنامه است. شاهنامه‌ای که حکیم فردوسی بر اساس اختصار و تعهد به چارچوب‌های شعری و ادبی نتوانسته جهان‌واژه‌ها و جهان‌بینی‌های متاثر و مرتبط با آن داستان‌ها، شخصیت‌ها و باور‌ها را به کمال بپرواند.
کتاب پس از شرح مختصر داستان سیاوش و کیخسرو به الهیات کهن ایران از تعلیمات زرتشت، اسناد پهلوی و آیین‌های موجود پرداخته و مفهوم مرگ و زندگی، رستاخیز، خوبی و بدی و زیست جهان ایران بر اساس آنان را شرح داده است. سپس با ورود به داستان سیاوش و شرح شخصیت او، اصول و تمایلات‌ش، ریشه‌های نوع زندگی و کنش سیاوش در نسبت با ایرانیان و تورانیان را واگویه نموده است.
این قسمت با شخصیت‌پردازی و شخصیت‌شناسی دقیق کاوس‌شاه، افراسیاب، سودابه، پیران و گرسیوز به کمال و اوج درخشش می‌رسد. با پردازش عمیق اینان مسیر برای توضیح و تشریح رفتار و منش کیخسرو و درک تفاوت‌های اقتضایی و ماهوی منش او با پدرش هموار و باز خواهد شد. برای مثال مسکوب در این‌جا شرح می‌دهد که عشق سودابه به سیاوش، با مهر رودابه زال و تهمینه به رستم چه فرق می‌کند؟ پرهیز سیاوش از او نه تنها بر پایه وفاداری به پدر یا نیک‌سیرتی بلکه بخاطر درک او از قدرت‌طلبی و ناپاکی این ابراز محبت است. آن‌جا که سودابه در پاسخ به پرسش سیاوش که پدرم را چه میکنی؟ می‌گوید: تن من هم اینک توراست! به سیاوش می‌گوید هم تورا می‌خواهم و هم پدرت را در واقع او دنبال این است که بعد از مرگ کاوس‌شاه، امکان قدرت و جلالت برایش باقی بماند.
مرگ آرزو‌ها، ارزش‌های یک ملت که گاهی در فقدان و شهادت یک قهرمان بروز می‌یابد، بر اساس جهان‌بینی آن ملت در رستخیز دوباره آنان و قهرمان نوپدید خود را نشان می‌دهد و بر این اساس مرگ سیاوش نه تنها یک تراژدی بلکه فقدان معنا و میراث جمعی است. از این رو کنش ایرانیان و بازپس‌ستاندن انتقام قهرمان ایران زمین از تورانیان به رهبری کیخسرو، برآمده از روح ایرانی و فرهنگ و منش آن است. طرفه آن‌که این انتقام تفاوت‌هایی با قابل توجهی با رفتار و قیام منوچهر نواده ایرج از تورانیان دارد. وقتی کیخسرو را نواده کاوس و منوچهر را نواده ایرج بدانیم این رفتار‌ها تو جهان متفاوت را رقم خواهد زد.
انتقام ایرج برخاسته از خون، ابتدایی و ساده است در حالیکه رستخیز کیخسرو الهی، اجتماعی و مبتنی بر عدالت کیهانی است. در این قیام حتی شخصیت محبوب و ممتاز شاهنامه یعنی رستم دستان نقشی کناری و تکمیل‌کننده دارد؛ کسی‌که نقطه اتکا و امید ایرانیان در محو تهدید‌های بیرونی و کژی‌های درونی است.
لحن کتاب متاثر از سبک شاهنامه‌،‌ کهن، ادبی و قدری سخت و غیر روان است که با توجه به موضوع کتاب و خواستگاه‌ نظری نویسنده منطقی و اتفاقا مطلوب می‌نماید.
خواندن این کتاب را به همه شاهنامه دوستان و ایران‌خواهان پیش‌کش می‌کنم. در روزگاری که نسل نو ایرانیان دچار بیگانگی از میراث گذشته خویشتن است، این پیش‌کش بجز بهره‌مندی و لذت ادبی ما را با تاریخ پیشنیان مبتنی بر جهان‌بینی و فلسفه ایشان آشنا می‌کند.
        

38

          به‌نظرم سوگ سیاوش در کتاب‌فروشی/خونه‌ ها یه قفسهٔ جدا میخواد.
من برای خودم خیلی به تقسیم‌بندی دانش-بینش معتقدم و اخیراً هم به‌شکل ناخودآگاهی از دانش اضافی بیزار شدم و دنبال بینش شدم. مسکوب خودش عامدانه و آگاهانه کتاب‌هاش رو با اولویت بینش مینوسه. خودشم با نقل یه جمله از والتر بنیامین تو مقدمهٔ شکاریم یکسر همه پیش مرگ، میگه من تمرکزم روی شعلهٔ آتیشه نه هیزم. سوگ سیاوش به‌نظرم غایت این رویکرده، در عصری که توقع بدیهی ما از «کتاب» اینه که بهمون اطلاعات بده و احیاناً درمیونش حکمتی هم داشته باشه. و همینه که به‌نظرم این کتابو بی‌ژانر میکنه. سوگ سیاوش یک‌جورایی شعره، چون من نمیتونم مفهومشو چکیده کنم و بگم این همونیه که تو کل کتاب داره زده میشه. نه، خودارجاعه. و یک‌جورهایی جستاره، چون نمیتونم بگم بعد از خوندنش نگاه خیلی متفاوتی به بخش‌های مشخصی از داستان سیاوش و کیخسرو پیدا نکردم، و یک‌جورهایی هم مقاله‌ست، چون نمیتونم بگم اطلاعاتم از تاریخ اساطیری ایران مرور، تصحیح، و بیشتر نشد. برای همینه که تو کتابفروشی رویاییم دوست دارم یه قفسهٔ بلند به‌نام سوگ سیاوش ببینم و درش همین کتاب جلدزردِ خوارزمی رو تکیه زده تنها به قفسه.
        

34