یادداشت مجید اسطیری
1402/12/17
"سیاوش بدر تمام است بر تخت تابنده سپاه سالاری و فرمانروایی که چون رعد می توفد. چون او به توران رسید افراسیاب به روی سیاوش نگه کرد و گفت که این را به گیتی کسی نیست جفت نه زین گونه مردم بود در جهان چنین روی و بالا بر فر مهان" "دو گانگی اساطیر یکچند در حماسه از میانه برخاست و همه جهانیان (ایران و توران) در این شاهزاده به هم پیوستند. شاید به یاری این سرچشمه خورشید هرکسی چشمی به روشنی گشود." "کتاب خیلی خوبی است و روابط بین شخصیت ها و وقایع داستان سیاوش در شاهنامه را به خوبی تحلیل کرده. البته به خاطر یک سری مشغله داشتم کتاب را میگذاشتم کنار که یکی از دوستان گفت در انتها مسکوب اشاره ای به شباهت های شهید شاهنامه و شهید کربلا هم میکند که باعث شد کماکان باهاش سرگرم باشم." "این نظر در پاره ای از کتاب های زرتشتی آمده است که مردم فراخ نعمت و با دستگاه در جهان دیگر نیز چنین هستند.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.