معرفی کتاب انجمن شاعران مرده اثر ان.اچ. کلاین بام مترجم بیتا مرادی

انجمن شاعران مرده

انجمن شاعران مرده

ان.اچ. کلاین بام و 1 نفر دیگر
4.1
299 نفر |
97 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

27

خوانده‌ام

570

خواهم خواند

343

ناشر
یوبان
شابک
9786008349594
تعداد صفحات
196
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
روزنامه­‌نگار و نویسنده­‌ی آمریکایی، رمان­‌های متعددی نوشته که بیشتر­شان در سینما مورد اقتباس قرار گرفته­‌اند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال 1989 به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و جایزه­‌ی بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص داد. تام شولمن جایزه­‌ی بهترین فیلم­نامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد.
«به خاطر این که روزی غذای کرم­‌ها خواهیم شد. چون شماری محدود از بهار و تابستان و پاییز را تجربه خواهیم کرد. باورش سخت است اما روزی از نفس خواهیم افتاد. تن­مان سرد خواهد شد. و خواهیم مرد به چهره این مردهای جوان نگاه کنید. آیا چشمان­شان مثل شما پر از امید نیست؟ حالا بگویید این امیدها و لبخندها کجا رفته­‌اند؟ حالا هرکدام غذاهای گل نرگس شده­‌اند! به زمزمه­‌شان از پشت قاب عکس­‌ها گوش کنید که از ورای گذشته با شما حرف می­زنند.»
دم را غنیمت بشمار.
زندگی­‌ات را فوق­‌العاده کن... .
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

نمایش همه

پست‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

یادداشت‌ها

رها

رها

1401/2/30

          می دونین من همیشه کتاب هایی با تم مدرسه ای رو خیلی دوست داشتم. شاید عمده ی دلیلش این بوده باشه که اونقدری که باید و شاید از دوران خوش مدرسه لذت نبردم. اینکه شاگرد نمونه بودن رو به شاگرد بی انضباط بودن ترجیح می دادم اما ته دلم همیشه جسارت اون دسته از دوستانم رو که به خاطر شیطنت ها و بازیگوشی هاشون تو دردسر می افتادن، تحسین می کردم. این کتاب برای من یادآور همون دوران از دست رفته بود

بیشتر شخصیت های این کتاب رو دست داشتم. از"تاد" و تمام اون خجالت کشیدن ها و آرزوهاش برای درک و دیده شدن گرفته تا "نیل" ، پسر جسور و دوست داشتنی داستان که به واسطه ی پدر سختگیرش آرزوهای بر باد رفته ی زیادی داشت و همین طور "چارلی" ، پسر جذاب و دلربای قصه که دل در گروی عشق دختران زیبارو داشت، اما در زمان های لازم با بی عدالتی ها می جنگید و هیچ وقت پشت دوستانش رو خالی نمی کرد. در کنار همه ی اونا معلمشون " کیتینگ"  و تمام تلاشش برای آموختن معنای واقعی زندگی به این بچه ها واقعا دوست داشتنی و بی نظیر بود
یه چیز خیلی جالبی که من تو این کتاب دوست داشتم این بود که نویسنده زیاد وارد عمق شخصیت های داستانش نمی شد، به جای اون به نکته های ظریفی درباره ی اونا اشاره می کرد و بعد ذهن خواننده هاش رو رها می کرد تا هر جور که دوست دارن شخصیت ها رو برای خودشون مجسم کنن
با این حال کتاب واقعا پایان غافلگیر کننده ای داشت. به تصور من نویسنده یک مقدار زیادی عجولانه کتاب رو به اتمام رسوند در حالی که هنوز خیلی جا برای رسیدن به یک همچین پایانی داشت 

در آخر بگم که من فرمت پی دی اف کتاب رو خوندم که اصلا و ابدا به هیچ کس توصیه نمی کنم. سانسورهای زیاد، غلطهای املایی و جملاتی که سر و تهشون معلوم نبود همه از جمله دلایلی بودن که باعث شدن نتونم اونجوری که دلم می خواست از کتاب لذت ببرم
        

15

        این کتاب کلاسیک و شرح قصه جوانانی هست که به دبیرستانی خوش نام به تحصیل میپردازند تا استعداد هایشان شکوفا شوند و توسط استادی انجمنی شکل میگیرد که 
آینده انها را میسازد .
من فیلم این کتاب رو هم دیدم اما به خاطر پایان بازی که داشت 4 تا ستاره میدم.
قطعا ارزش یکبار خوندن رو داره .
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

          بسم الله 

"تاد اندرسون" و دوستانش پسرانی هستند که به دبیرستان ولتون می روند تا خانواده هایشان از قبولی آن ها در کالج اطمینان داشته باشند. این دبیرستان قوانین سختی دارد و بسیار منظم است. پسرها در چنین شرایطی به سختی می توانند باور کنند که زندگی می تواند چیز متفاوتی نیز داشته باشد. اما استاد جدید انگلیسی آن ها، "جان کیتینگ" آن ها را به چالش می کشد تا زندگی را دریابند...

پیش از هر چیز خوشحالم که این کتاب را قبل از دیدن فیلم اقتباس شده از آن خوانده‌ام. به طور کل اعتقاد دارم که خواندن کتاب‌ها از دیدن فیلم‌شان هیجان انگیزتر است. شما به عنوان خواننده، کتاب را مقابل چشمان‌تان می‌گیرید، سکانس به سکانس و پلان به پلان فیلمی را می‌سازید که خودتان کارگردانش هستید. اما دیدن فیلم، آن هم فیلم اقتباسی از یک کتاب، لقمه‌ای حاضر و آماده است. شاید یک یا دو ساعت از دیدن فیلم لذت ببرید و بعدش هم از آن به خوبی یاد کنید، اما مهم آن است که با این داستان، زندگی کنید. و به عقیده من زندگی با یک داستان جز با خواندن کتاب محقق نمی‌شود. 

از دو زاویه می‌توان به داستان کتاب نگاه کرد، بعضی آن را نوعی از آنارشیسم می‌دانند و بعضی آن را حرکتی آوانگارد.
به شخصه داستان کتاب را دوست داشتم. اینکه حواس‌مان باشد ما لزوماً نباید جریان تکرار شونده زندگی را،  که دیگران آزموده‌اند ادامه دهیم، اتفاق خوبی است. اینکه در دور باطلی گیر نکنیم ارزشمند است. البته باید توجه داشته باشیم که متفاوت بودن همیشه دلیل بر درست بودن نیست. گاهی انتخاب یک راه تکرار شونده، انتخاب درست ماست.
معلم داستان و جریان فکری که برای بچه‌ها ایجاد کرد، عالی بود. او جریان‌ساز نبود، بلکه آنچه خواسته حقیقی دانش آموزان بود را به یادشان آورد.

تنها نکته در داستان دعوت به ارتباط‌های جنسی متعدد از زبان معلم بود، و آن را مهم می‌دانست. چیزی که در عرفان‌های باب شده امروز بسیار به چشم می‌خورد و طبیعتاً با سرشت بشر ستیزه دارد.
        

3