معرفی کتاب انجمن شاعران مرده اثر تام شولمن مترجم حمید خادمی

انجمن شاعران مرده

انجمن شاعران مرده

تام شولمن و 2 نفر دیگر
4.1
350 نفر |
118 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

34

خوانده‌ام

676

خواهم خواند

394

شابک
9789646358010
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1387/5/21

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
روزنامه­‌نگار و نویسنده­‌ی آمریکایی، رمان­‌های متعددی نوشته که بیشتر­شان در سینما مورد اقتباس قرار گرفته­‌اند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال 1989 به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و جایزه­‌ی بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص داد. تام شولمن جایزه­‌ی بهترین فیلم­نامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد.
«به خاطر این که روزی غذای کرم­‌ها خواهیم شد. چون شماری محدود از بهار و تابستان و پاییز را تجربه خواهیم کرد. باورش سخت است اما روزی از نفس خواهیم افتاد. تن­مان سرد خواهد شد. و خواهیم مرد به چهره این مردهای جوان نگاه کنید. آیا چشمان­شان مثل شما پر از امید نیست؟ حالا بگویید این امیدها و لبخندها کجا رفته­‌اند؟ حالا هرکدام غذاهای گل نرگس شده­‌اند! به زمزمه­‌شان از پشت قاب عکس­‌ها گوش کنید که از ورای گذشته با شما حرف می­زنند.»
دم را غنیمت بشمار.
زندگی­‌ات را فوق­‌العاده کن... .
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

پست‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

یادداشت‌ها

رها

رها

1401/2/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          می دونین من همیشه کتاب هایی با تم مدرسه ای رو خیلی دوست داشتم. شاید عمده ی دلیلش این بوده باشه که اونقدری که باید و شاید از دوران خوش مدرسه لذت نبردم. اینکه شاگرد نمونه بودن رو به شاگرد بی انضباط بودن ترجیح می دادم اما ته دلم همیشه جسارت اون دسته از دوستانم رو که به خاطر شیطنت ها و بازیگوشی هاشون تو دردسر می افتادن، تحسین می کردم. این کتاب برای من یادآور همون دوران از دست رفته بود

بیشتر شخصیت های این کتاب رو دست داشتم. از"تاد" و تمام اون خجالت کشیدن ها و آرزوهاش برای درک و دیده شدن گرفته تا "نیل" ، پسر جسور و دوست داشتنی داستان که به واسطه ی پدر سختگیرش آرزوهای بر باد رفته ی زیادی داشت و همین طور "چارلی" ، پسر جذاب و دلربای قصه که دل در گروی عشق دختران زیبارو داشت، اما در زمان های لازم با بی عدالتی ها می جنگید و هیچ وقت پشت دوستانش رو خالی نمی کرد. در کنار همه ی اونا معلمشون " کیتینگ"  و تمام تلاشش برای آموختن معنای واقعی زندگی به این بچه ها واقعا دوست داشتنی و بی نظیر بود
یه چیز خیلی جالبی که من تو این کتاب دوست داشتم این بود که نویسنده زیاد وارد عمق شخصیت های داستانش نمی شد، به جای اون به نکته های ظریفی درباره ی اونا اشاره می کرد و بعد ذهن خواننده هاش رو رها می کرد تا هر جور که دوست دارن شخصیت ها رو برای خودشون مجسم کنن
با این حال کتاب واقعا پایان غافلگیر کننده ای داشت. به تصور من نویسنده یک مقدار زیادی عجولانه کتاب رو به اتمام رسوند در حالی که هنوز خیلی جا برای رسیدن به یک همچین پایانی داشت 

در آخر بگم که من فرمت پی دی اف کتاب رو خوندم که اصلا و ابدا به هیچ کس توصیه نمی کنم. سانسورهای زیاد، غلطهای املایی و جملاتی که سر و تهشون معلوم نبود همه از جمله دلایلی بودن که باعث شدن نتونم اونجوری که دلم می خواست از کتاب لذت ببرم
        

16

هیوا

هیوا

1403/2/28

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

6

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

Melorin

Melorin

دیروز

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          واقعاااااا یکی از بهترین کتاب‌هایی که خوندم :)
خیلی دوسش داشتم، هم داستان، هم شخصیت‌ها مخصوصا آقای معلم مرموز و جذاب رو🫠
بنظرم کتاب وایب خیلی خوبی میداد و خط داستانی رو خیلی دوست داشتم و البته پایان شاهکارش رو🥲 با اینکه فیلمش رو قبلا هم دیده بودم هنوز هم پایانش برام شکننده بود...
راستش توی کامنت ها خیلی هارو دیدم که گفتن صرفا با دید سرگرمی  باید این کتاب رو خوند که بنظرم واقعا کم لطفیه بهش🥲 این کتاب فقط داستان چندتا بچه مدرسه ای و یه معلم خوب رو تعریف نمیکنه، داره داستان تحولی رو روایت میکنه که توی زندگی دانش‌آموزا اتفاق میوفته وقتی که با معلمی آشنا میشن که بهشون درس زندگی میده، تحولی که شاید توی زندگی هرکدوم از ما هم میتونست اتفاق بیوفته اگه با آدم درستش مواجه می‌شدیم...
و بنظرم مهم ترین بخش کتاب جاییه که دانش‌آموزا یاد میگرن که برای آرزوها و خواسته‌هاشون تلاش کنن و ازشون دست نکشن حتی اگه کل دنیا برخلافشونه و انگار از همه طرف "نه" میشنون. میدونید شاید کتاب پایان خوشی برای "نیل" ، شخصیت جسورش که دنبال آرزوش رفت نداشت، ولی بنظرم برای  "نیل پری" پایان داستانش بهترین پایان ممکن بود، حداقل اون توی جوونیش برای آرزوش مرد و  تا آخر عمر با آرزویی که پدرش براش داشت زندگی نکرد. شاید این واقعا خوش ترین پایانی بود که میتونست توی زندگیش داشته باشه....
ولی بازم همش این سوال رو از خودم میپرسم که بهتره که آدم در جوانی بخاطر آرزوش بمیره یا تا آخر عمر از حسرت نبودش بمیره؟
        

0