معرفی کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس مترجم سودابه قیصری

خالکوب آشویتس

خالکوب آشویتس

هدر موریس و 1 نفر دیگر
3.6
93 نفر |
33 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

163

خواهم خواند

47

شابک
9786004053327
تعداد صفحات
296
تاریخ انتشار
1399/9/16

توضیحات

        خالکوب آشوویتس سندی خارق العاده است که هفتاد سال پس از حوادثی که شرح اش رفته است به دستمان رسیده و نهیب مان می زند، چگونه بسیاری از داستان ها تا ابد ناگفته می مانند . به یادمان می آورد که هر یک از قربانیان بی شمار هولوکاست آدمی بوده با داستانی یگانه... و این قصه، قصه ای است یکتا ، حتی با معیار های قصه های هولوکاست - با داستانی موثر، جسور و روحیه بخش و البته ، پنجره ای گشوده به یکی از وحشتناک ترین حوادث تاریخ بشر. هدر موریس در خالکوب آشوویتس ، داستان لیل را با وقار و خودداری تعریف می کند، هرگز اجازه نمی دهد صدای خودش در آن رخنه کند، همچنین نمی گذارد داستان عشق بر بافت بزرگ تر آن ، یعنی دربه دری، آسیب روانی و بقا چیره شود. خالکوب آشوویتس داستانی است درباره هستی پهلو به پهلوی غایت رفتار بشر: خشونت حساب شده در کنار رفتارهای پیش بینی نشده و عاری از خودخواهی عشق.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خالکوب آشویتس

نمایش همه

یادداشت‌ها

          از دوست داشتن این کتاب همه نوشته اند و انصافا کتاب جذابی است، اما موارد عجیبی در داستان کتاب هست که هیچ کس در موردشان صحبت نمی کند:
- مثلا اینکه بلافاصله بعد از مشغول شدن لالی به خالکوبی، خالکوب قبلی کشته می شود. 
- لالی علی رغم یهودی بودن، در جایی متفاوت از سایر یهودیان و در یک اتاق تک نفره ساکن می شود و شرایط نسبتاً خوبی دارد. 
- به علاوه تجارتی که در اردوگاه به راه می اندازد، حاشیه سود بسیار بالایی دارد و نهایتاً زیر تشکش پر می شود از یک لایه طلا و جواهر قیمتی. 
- علی رغم تمام محدودیت ها خیلی راحت عاشقی می کند و با معشوقه خود در ارتباط است. 
- تنها کسی که لالی ذره ای ترحم به اون نشان می دهد، یک یهودی بسیار غول پیکر است و بعدا نیز این ترحم نشان دادن به نفع او تمام می شود. در واقع تمام رفقای لالی افراد قدرتمندی هستند. حتی وقتی تجارتی که به راه انداخته لو می رود، هیچ اتفاقی برای او نمی افتد.
- بعد از جنگ با یک جیب پر پول به خانه برمی گردد که ادعا می کند از روس ها دزدیده!
- مجبور می شود از کشور خود فرار کند (ادعا می کند به جرم حمایت از اسرائیل)، اما شاید علت، بازگشتن یهودی ها و فاش شدن کارهای لالی در اردوگاه باشد.
در واقع لالی با سایر یهودی ها وارد اردوگاه می شود، اما شغل، محل زندگی جدا از یهودی ها، زن و یک عالمه پول دارد!!! عجیب نیست؟ و نهایتاً این همه سال بعد از جنگ، و بعد از فوت تمام شاهدان اقدام به تعریف داستانش می کند... 
        

22

        نوع بیان داستان خیلی جالب نبود و  کشش چندانی ایجاد نمیکرد، تو گیر و دار به سختی زنده موندن داستان عشقی پر رنگی به تصویر کشیده بود که به شخصه دوست نداشتم.
چطور خالکوب بعد از لو رفتن کارهاش زنده موند؟ همونجا فرمانده میتونست بکشدش خیالشو راحت کنه؟
چقدر راحت دوباره لالی و گیتا بهم رسیدن، اتفاق خیلی خاص و عجیبی بوده.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

          در نگاه ما بخش بزرگ چهرهٔ جنگ، زشتی، رنج، تلخی، سختی و مرگ است. بااین‌همه، گاهی در این چهرهٔ تاریک، لبخندی از عشق، امید، زیبایی و زندگی هم دیده می‌شود. 
«خالکوبِ آشویتس» آمیزه‌ای از همهٔ اینهاست. همان‌ اندازه که رویِ خواننده را از خشم، برافروخته و چشمانش را بارانی می‌کند، همان اندازه هم از امید، رُخش را گلگون و دیدگانش را تر می‌سازد. 
خالکوب، جوانی یهودی است که به اردوگاه کار اجباری برده می‌شود و آنجا برای اینکه زنده بماند وادار است کارهایی بکند که هیچ‌گاه فکرش را نمی‌کرده‌است. آنچه در خاطرات خالکوب می‌خوانیم، متأسفانه از زشت‌ترین و سیاه‌ترین برگه‌های تاریخ است. شرایطی که در جنگ‌ها برای غیرنظامیان پیش می‌آید، تااندازه‌ای قابل پیش‌بینی است اما اینکه هر کس در چنین شرایطی چه واکنشی نشان خواهد داد، قابل پیش‌بینی نیست. چه بسا افراد به‌ظاهر قوی که تاب نمی‌آورند و چه بسیار ضعیفانی که به نیروی ایمان و امید و عشق سختی‌ها را شکست می‌دهند.

روند داستان و برگردان فارسی، هر دو روان است.
خواندن این کتاب را نمی‌توان به همه سفارش کرد. اما اگر به تاریخ و خاطرات جنگ علاقه دارید و مهم‌تر از آن، تابِ خواندن صحنه‌های زجرآور و ستمگری‌ها را دارید، این داستان گوشه‌ای از واقعیت‌های جنگ دوم جهانی را روایت می‌کند. 🌺
        

26

ری‌را

ری‌را

1402/6/31

        عاشقانه های لالی و گیتا اونم درست وسط جنگ باعث میشد هر لحظه نگران این باشم که نکنه الان دیگه همه چیز تموم بشه 
آخ که چقدر حس قشنگی از کلمات لالی برای احساساتش میگرفتم
و گیتا ... چقدر دختر جالبی بود 
عشق بین این دو نفر حتی احساس من رو هم قلقلک میداد
و اما کرکتر های دیگه مثل لئون یا دانا یا... حقشون مرگ نبود :) 
مخصوصا لئون که بعد از اون اتفاقات لیاقت تجربه آرامش زندگی رو داشت، آدم های زیادی توی کتاب از بین رفتن که وحشتناک بودن جنگ‌رو هر لحظه تو صورتم میکوبید، من به پای این کتاب اشک ریختم و لذت بردم از ورق زدن هر صفحه‌اش، امیداورم هرکسی این کتاب رو میخونه ازش به اندازه‌ی من لذت ببره !:)

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11