معرفی کتاب زن سی ساله اثر اونوره دو بالزاک مترجم کورش نوروزی

زن سی ساله

زن سی ساله

3.1
34 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

38

ناشر
مرکز
شابک
9789642134267
تعداد صفحات
238
تاریخ انتشار
1398/2/2

توضیحات

        ترجمه جدید اثر بالزاکزن سی ساله، از سختی های زندگی زنی می گوید که باید بار زندگی را به تنهایی بر دوش بکشد و حسرت روزهای از دست رفته اش را بخورد.«زن سی ساله» یکی از رمان های ماندگار بالزاک است که سرگذشت زنی ناراضی از زندگی اش است و وسوسه  می شود تا تجربه یی غیر از زندگی زناشویی اش داشته باشد که حاصل آن فرزندی نامشروع است. او به این فرزند بیش از فرزند مشروعش محبت می ورزد. همین نکته حسادت دخترش را دامن می زند که از راز مادرش باخبر می شود و ...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زن سی ساله

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

15 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به زن سی ساله

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این لااقل چهارمین رمانی است که درباره یک قهرمان زن مخالف با هنجارهای جامعه خواندم. اول "مادام بواری" را خواندم، بعد "آنا کارنینا"، بعد "نانا" و این هم چهارمی. از لحاظ تاریخی باید این را قبل از همه میخواندم که راحت تر بتوانم با درشتی تعابیر و گل درشت بودن نظرات نویسنده و توصیفات طولانی نویسنده کنار بیایم. به هر حال این زحمت را مثل یک ریاضت بر خود هموار کردم و این چهار ستاره را به بالزاک در زمانه خودش میدهم نه بالزاک بعد از آن سه نویسنده!
در این سیر میبینیم که چطور درک نویسنده ها از ناهنجاری رفتار زن تغییر میکند و پرداخت موضوع ظرافت بیشتری می یابد. بالزاک ژولی را در مسیری که طی میکند محق ولی ضعیف نشان میدهد. جامعه هم مقصر است. مذهب سعی میکند او را نصیحت کند اما خانواده سنتی فرانسوی در حال سست شدن است و ازدواج دیگر برآورنده نیازهای روحی زن نیست. فلوبر اما بواری را با گستاخی بیشتر به تصویر میکشد و قدرت او در بر هم زدن زندگی مردهای دیگر را بی تعارف و بی فلسفه بافی های بالزاک نشان میدهد. یعنی رئالیسم فرانسوی یک پرده شفاف تر شده. زولا نانا را آن قدر قدرتمند و با شلتاق غیرقابل مهار نشان میدهد که دیگر میتواند رکن رکین خانواده را کلا کنار بگذارد، برای خودش قدرت اجتماعی و اعتبار و عشاق صف کشیده داشته باشد و اگرچه آخرش مثل دو تای قبلی تقریبا تراژیک میمیرد اما نویسنده نشان میدهد که مقصر تنهایی و فرورفتنش در منجلاب خودش نیست بلکه جامعه است که برای توانایی پذیرش طبیعت سرکش این زن را ندارد. این یعنی ناتورالیسم که انقلابی و بنیان کن است.
اما همه این فرانسوی ها کارشان در برابر ظرافت و عمق نگاه تولستوی رنگ میبازد و مثل شوخی بی مزه ای به نظر میرسد. چون او آنا را چنان طبیعی و واقعی میسازد و چنان حواسش به همه جوانب مسئله خیانت هست که نمیتوانیم کارش را ستایش نکنیم. نه در توصیف قدرت زنانه اغراق میکند نه در عقوبت کردن قهرمان خطاکارش. مثل بالزاک به اخلاق بیش از جامعه و زیبایی شناسی اهمیت میدهد اما موعظه نمیکند. مثل فلوبر قهرمانش را به مسلخ میبرد اما با مقدمات فراوان و قدم به قدم. مثل زولا جامعه را در برابر خواست طبیعی و غریزی یک زن ناتوان جلوه میدهد اما نشان میدهد طبیعت چطور از این زن انتقام میگیرد.
        

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اولا که بگویم من ترجمه خبرزاده، رفیق جلال آل احمد که در نامه هایش او را خمره صدا می کرده! را خواندم از نشر امیرکبیر

دوم بگویم اگر اسم بالزاک‌ بر روی کتاب نبود، آن را به کناری پرت می کردم یا یک روز که به صرف کتف و بال دعوت بودیم به زیر درختی، برای شروع آتش، از آن استفاده می کردم

سوما جدا از توصیفات زیاد و حوصله سر بر کلاسیکی، واقعا خوب توصیف می کنه این جناب مرحوم جنت مکان بالزاک، قشنگ‌جلوی چشمانت می آورد، یا بگویم تو را به چشم‌ چرانی بی دردسر می برد

چهارما کتاب خیلی سانسور داشت، مثل بازی والیبال ایران کوبا در کوبا در فصل تابستان که بعد از هر ثانیه گل یکهو دوباره تکرار گل را نشان می داد، اعصاب خورد کن بود

پنجما واقعا دلم به حال ژولی سوخت، ژولی مظلوم بود
کارکرد داستان این است که تو در داستان برای یک زنی که به همسرش خیانت کرده دل می‌سوزانی ولی در واقعیت برای بیست و پنج هزار مادری که در یک نسل کشی در یک سال گذشته بچه هایشان زیر آوار و موشک از دنیا رفته، دل نمیسوزانی
و این کارکرد داستان است.
دم جناب بالزاک‌ گرم روحت شاد، خانه ات آباد

        

22

fateme

fateme

1404/3/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3