جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان جهان)

جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان جهان)

جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان جهان)

اوریانا فالاچی و 1 نفر دیگر
3.7
29 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

82

خواهم خواند

25

:1929 29 ژوئن تولد در شهرِ فلورانس ایتالیا. پدرش نجار و از رهبران نهضتِ مقاومتِ ضدِ فاشیست و مادرش خانه دار بود:1944 پیوستن به پارتیزان ها و جنگ در جبهه ى ضدِ فاشیستى.:1950 آغازِ فعالیتِ مطبوعاتىِ در روزنامه ى ایل ماتینو دلیتالیاچنتراله.:1958 انتشارِ کتابِ هفت گناهِ هالیوود.:1961 انتشارِ کتابِ جنسِ ضعیف.:1962 انتشارِ کتابِ پنه لوپه به جنگ مى رود.1963 انتشارِ کتابِ لایم لایت و خودپرست ها.:1965 انتشارِ کتابِ اگر خورشید بمیرد.:1967 فعالیت به عنوانِ خبرنگارِ جنگى در جنگ هاى ویتنام، هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکاى لاتین.:1968 ضرب و جرح و اصابتِ سه گلوله به وى توسطِ ارتشِ مکزیک.:1969 انتشارِ کتابِ زنده گى: جنگ و دیگر هیچ. :1970 انتشارِ کتابِ آن روز در ماه. :1972 دریافتِ جایزه هاى سنت وینسنت و بانکارلا براى کتابِ زنده گى: جنگ و دیگر هیچ.:1973 آشنایى با آلساندرو پاناگولیس مبارزِ یونانى و ارتباطِ عاطفى میانِ آن دو که بعدها در کتابِ یک مرد به شرحِ آن پرداخت.:1974 انتشارِ کتابِ مصاحبه با تاریخ.:1975 انتشارِ کتابِ نامه به کودکى که هرگز زاده نشد.:1976 مرگِ مشکوکِ آلساندرو پاناگولیس در حادثه ى راننده گى.:1979 انتشارِ کتابِ یک مرد. دریافت جایزه ى ویارِجّو براى همین کتاب. :1990 ابتلا به سرطانِ سینه.:1992 انتشارِ کتابِ انشاالله.:1993 دریافت جایزه ى آنتیب براى کتابِ انشاالله.:2001 انتشارِ کتابِ خشم و غرور.:2004 انتشارِ کتابِ مصاحبه ى اوریانافالاچى با اوریانافالاچى و نیروى برهان.:2005 پس از سال ها اقامت در آمریکا، بازگشت به ایتالیا براى معالجه ى بیمارى. دریافتِ جایزه ى تیلر از مرکزِ مطالعاتِ فرهنگِ عامه ى نیویورک. دریافتِ مدالِ طلایىِ شهرِ میلان و دریافت مدالِ ملىِ آموزش و پرورشِ ایتالیا.:2006 15 سپتامبر. درگذشت در شهرِ فلورانس.

یادداشت‌های مرتبط به جنس ضعیف (گزارشی از وضعیت زنان جهان)

            اوریانا فالاچی، نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی است که کتاب های بسیاری در حوزه گزارش های خبری اش به رشته تحریر در آورده است. یکی از این کتاب ها، با عنوان جنس ضعیف، مرتبط با مسئله زنان است. البته در کتاب ذکر شده است که نام اصلی این کتاب، جنس بی فایده یا جنس بی مصرف است اما به دلیل اشنایی مخاطبان فارسی با نام جنس ضعیف، هم چنان از همین عنوان برای کتاب استفاده شده است. 
داستان کتاب از آن جا آغاز می گردد که رئیس روزنامه‌ای که اوریانا فالاچی در آن مشغول به کار است از او می‌خواهد که گزارشی از وضعیت زنان در برخی کشورهای شرقی ارائه دهد. برای این کار،  اوریانا فالاچی به سفری کاری در کشورهای شرقی می‌رود. در ابتدا، اوریانا فالاچی ذکر می کند که همیشه خود را از مسئله زنان به دور نگه داشته است زیرا تصور می کند زنان موجودات متمایز و خاصی نیستند که بخواهیم کار خاص جداگانه ای در ارتباط با آنان انجام دهیم. با این حال این پروژه را قبول کرده و آغاز به کار می‌کند. او دریافته است که مشکلات مردان به چیزهایی مانند نژاد، پول یا شغل یا چیزهایی از این قبیل باز می‌گردد اما مشکلات زنان تنها در یک چیز خلاصه می‌شود: اینکه آن ها زن به دنیا آمده اند. و همین مسئله نقطه آغاز کار اوریانا فالاچی است. البته منظور از زن به دنیا آمدن، مسئله ای بیولوژیک نیست که اختصاصا به بدن زنان مرتبط باشد بلکه مسئله اصلی در تابوهایی است که برای زنان ایجاد می شود. 
بطور کلی، این کتاب، گزارشی است از آن چه اوریانا فالاچی در باب وضعیت زنان در چند کشور شرقی و یک کشور غربی شامل: پاکستان، هند، مالزی( قبایل مادر سالار یا زن سالار)،  چین، ژاپن و هاوایی (آمریکا) به نگارش درآورده است و آن را با نگاهی تحلیل-انتقادی ارائه می‌دهد.

          
            جنس  ضعیف کتابی بود که قلم ساده و صمیمی اوریانا فالاچی...و ترجمه بی نقص یغما گلرویی به جذاب بودنش کمک کرده بود .کتاب خوبیه خصوصا برای فمنیست ها .باورتون میشه تو چین اگه پای دخترها از 9سانتی متر بیشتر می شد نمی تونستن ازدواج کنن یا در خلیج شاکی تان زن هایی وجود دارن به نام تان کی که رو قایق های یک نفره به دنیا میان و همونجا زندگی می کنن و می میرن و هرگز دنیای خشکی رو نمی بینن... یا دختران پاکستانی هرگز قبل از ازدواج هرگز همسرشون رو نمی بینن... .می دونستی در _
جنگل های سنگاپور البته به ندرت زندگی وجود داره که بهش مادرسالاری گفته میشه که زنان ثروتمند و صاحب زمین حاکم خانواده هستند و این مردها هستند که باید جهیزیه بیارن و اموال فقط برای دخترها به ارث گذاشته میشه و بعد از ازدواج مردها بر می گردن به خونه مادرشون و فقط گاهگاهی می تونن به همسرشون سر بزنن... شبیه افسانه است ولی واقعیت داره... 😳😳😳😳😳
زندگی بیوه های جوان هندی اینقدر دردناکه که ترجیح می دن با جنازه همسرشون سوزونده بشن.... _(فهمیدم که تموم زنای دنیا شبیه همن و آرزوهای مشترک دارن مثل خانواده، پول برای گذراندن زندگی و آزادی....! فهمیدم که زنای هند واسه پیدا کردن این چیز ها چه شرایط سختی رو تحمل کردن... اما از یه چیز مطمئنم! اونا دیگه مثل قبل پروانه های بی آزاری به حساب نمیان! اونا بدل به پروانه های آهنی شدن!) .