معرفی کتاب کمبود: نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی اثر الدار شافر مترجم حسین علیجانی رنانی

کمبود: نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی

کمبود: نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی

الدار شافر و 2 نفر دیگر
3.8
61 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

32

خوانده‌ام

103

خواهم خواند

145

ناشر
ققنوس
شابک
9786002784056
تعداد صفحات
312
تاریخ انتشار
1399/11/12

توضیحات

کتاب کمبود: نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی، نویسنده الدار شافر.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

نوبِه

نوبِه

1404/4/10

تعداد صفحه

5 صفحه در روز

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          عنوان اصلی کتاب
Scarcity: Why Having Too Little Means So Much
هست که به سلیقه(مترجم یا ؟) فقر احمق می‌کند ترجمه شده!

کتاب تئوری هایی در مورد کمیابی(کمبود) و اقتصاد رفتاری مرتبط با آن ارائه می دهد ، اینکه کمیابی باعث افزایش کارایی ذهن می‌شود و در عین حال ذهن را تسخیر می کند و پهنای باند را کاهش می دهد، مثلا کمبود زمان منجر به استفاده بهینه از زمان می شود  یا تمرکز روی یک مساله باعث می‌شود مسائل دیگر به حاشیه رفته و اهمیتشون در لحظه برای ما کمتر شود هرچند که حیاتی باشند و...
کتاب پر است از مثال ها و آزمایشاتی خلاقانه که برای ارزیابی تئوری ها انجام شده اند...

در کل کتاب جالبی هست اما مطالبش به شکل کسالت باری تکرار می‌شن🤓

📖 از متن کتاب:
کمیابی از ما متخصص می سازد،چمدان بندهایی متخصص. وقتی از جای خالی بی بهره باشیم، ارزش سانتی‌متر به سانتی‌متر فضای داخل چمدان را درک می کنیم.فقرا ارزش یک دلار را میدانند،افراد گرفتار ارزش یک ساعت را، آنهایی که رژیم  دارند ارزش یک کالری را.
        

15

فهیمه

فهیمه

1400/8/5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب در مورد کمیابی‌ست. کمیابی یعنی از هر منبعی به اندازه‌ای که فکر می‌کنید باید داشته باشید، ندارید. این منبع می‌تواند پول، وقت، روابط اجتماعی و یا موارد دیگر باشد.
نویسندگان اول به تنها مزیت کمیابی اشاره می‌کنند -افزایش تمرکز- و بعد معایب کمیابی را تشریح می‌کنند که از جمله می‌توان به تسخیر ذهن، کاهش پهنای باند (ظرفیت ذهنی)، تونل‌زنی (غفلت از سایر کارها) و ... اشاره کرد. سپس نشان می‌دهند که کمیابی چگونه باعث ایجاد حواس‌پرتی می‌شود، نحوه‌ی تصمیم‌گیری را تغییر می‌دهد، آی‌کیو را کاهش می‌دهد و ... تعدادی راهکار نیز برای کاهش اثرات کمیابی ارائه می‌دهند از جمله اهمیت داشتن ضرب‌الاجل، فضای خالی، یادآوری و خودکار کردن انجام بعضی کارها. در انتها نیز توصیه‌هایی برای برنامه‌های فقرزدایی دولت‌ها، برنامه‌ریزی سازمان‌ها و زندگی روزمره ارائه شده است.
من موقعی که کتاب را می خواندم، سه نوع کمیابی را تجربه می‌کردم: کمبود وقت و پول و انزوای اجتماعی و از این نظر مباحث کتاب برایم بسیار جالب بود، اما راهکارهایی که کتاب ارائه داده بود اصلاً موثر واقع نشد (به خاطر این موضوع یک ستاره کم کردم!). به جز این چیزی که توجهم را بسیار جلب کرد نحوه‌ی طراحی و اجرای آزمایش‌ها برای بررسی فرضیات مختلف بود. به نظرم دوستانی که به مباحث اجتماعی و اقتصادی علاقمند هستند می‌توانند ایده‌های زیادی از این آزمایش‌ها بگیرند.
ترجمه در کل خوب بود، اما من ترجیح می‌دادم معادل انگلیسی عبارات مختلف نظیر تونل‌زنی، ژانگولربازی و موارد مشابه پانویس شود.

پی نوشت: اشتباه در انتخاب عنوان کتاب چقدر بد است... اگر عنوان کتاب کمیابی بود (یعنی معادل عنوان انگلیسی) خیلی راحت می توانستم به همه توصیه اش کنم، اما با این عنوان خیلی بد، چند نفری از دوستانم دچار سوء تفاهم شدند. به علاوه فقر فقط یکی از اشکال کمیابی است، و احمق شدن هم فقط یکی از اثراتش (یک ستاره هم به خاطر این موضوع کم کردم).
        

16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          فقر احمق میکند کتابی از آخرین دسته کتاب های اقتصادی است که به جای بازی با ریاضیات و تصویر انسان ها به عنوان شی، پیوند دیرینه اقتصاد و روانشناسی را برقرار کرده و دنبال ترسیم انسان به عنوان موجودی بسیار تاثیر پذیر از عوامل روانی است. 
در این کتاب به سراغ تاثیر کمیابی بر انسان ها رفته که عامل بسیاری از پایین بودن بهره‌وری ها و مشکلات در زندگی فردی، کاری و اجتماعی ما انسان هاست.
خواندن این کتاب هم برای مخاطب عام و هم مخاطب تخصصی اقتصاد مهم است و برای هر دو راهگشاست. مخاطب عام می‌تواند از آنچه در این کتاب به دست می‌آورد زندگی شخصی خودش را بهبود یابد یا اگر مدیر و صاحب کسب و کاری است با این نگرش جدید به کارکنان خود نگاه کند و کارایی را بالا ببرد.
از سوی دیگر اقتصادی ها و علاقه مندان به این علم نیز می‌توانند از این مسئله برای فهم بسیاری از بحران ها مانند بحران فقر، بیکاری، بهره وری و ... استفاده کنند و این موارد را نیز در مدلسازی های خود تا جای ممکن وارد کنند.
        

32

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          عنوان اصلی کتاب Scarcity به معنای کمیابی با این فلسفه به بیان زندگی میپردازه که ما در صورت کمبود اولویت رو با نیاز های فوری خودمون قرار میدیم نه مهم و تصمیمات غلط بیشتری میگیریم. در این کتاب با موضوعاتی نظیر پهنای باند، تونل زنی، جای خالی و فراوانی آشنا میشیم و اینکه چطور این مسائل بر نحوه عملکرد مغز، مباحث شناختی، اراده، تصمیم گیریها و در نهایت زندگیمون تاثیر میگذاره به علت نگاه علمی پژوهشی در این کتاب بنظرم خوندنش برای روانشناسها جامعه شناسها و تمامی علاقمندان به علوم ،پژوهشی میتونه بسیار لذت بخش باشه.
هر چند نسبت محتوا کتاب به حجم اون خیلی زیاد نیست اما توصیه میکنم این کتاب روون رو همه بخونن 
بخش هایی از کتاب رو پایین برای شما آوردم 
همان طور که هنری دیوید ثورو گفته «انسان
به اندازۀ چیزهایی که میتواند نادیده بگیرد ثروتمند است».

همان طور که افراد درگیر گرسنگی مهلک به چیزی جز غذا فکر نمیکنند همهٔ ما در مواجهه با هر نوع کمیابی جذبش میشویم ذهن به شکلی خودکار و پرقدرت به سمت نیازهای برآورده نشده متمایل می.شود
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

          کتاب «کمبود» اثر سندهیل مولای ناتان توسط نشر ققنوس در ۳۱۰ صفحه منتشر شده است. این کتاب  نامزد کتاب سال فاننشال تایمز سال 2013 و  برنده جایزه کتاب ویلیام جیمز سال 2014 است.

نویسندگان قصد دارند این مفهوم را منتقل کنند که انسان‌ها کمبودهای مختلفی را در زندگی تجربه می‌کنند، کمبود مالی، کمبود زمانی، کمبود همنشین و... . واکنش همه انسان‌ها در انواع کمبودها تقریبا شبیه هم است؛ همه به کارهای فوری به جای کارهای مهم می‌پردازند، دچار آشفتگی می‌شوند، با تونل‌بینی تصمیم می‌گیرند و همه اینها باعث می‌شود که کمبود، کمبود بیاورد و فقر تشدید شود.

اگر جزو افرادی هستید که کمبود وقت دارید، این کتاب می‌تواند تا حدودی به شما کمک کند. نگاهی که کتاب می‌خواهد به مخاطب برساند، نگاه قابل تأمل و جذابی است اما کتاب پر است از حرف‌های تکراری. شاید می‌شد همین کتاب را در نصف این واژگان و صفحات نوشت و چیزی هم از دست نداد.

ترجمه اثر، متأسفانه ترجمه خوبی نیست و واژگان خوبی انتخاب نشده است. این کتاب توسط نشر ترجمان هم با نام «فقر احمق می‌کند» منتشر شده است که چون مطالعه نکرده‌ام، نمی‌دانم ترجمه بهتری است یا خیر اما ترجمه نشر ترجمان ۳۸۴ صفحه‌ای است.

هر دو ترجمه در نسخه‌های کاغذی، الکترونیک و صوتی در دسترس‌تان هستند.



برگرفته شده از http://safaeinejad.ir
        

0

Farideh

Farideh

1404/4/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نوشته وقتی شما دچار کمیابی باشید با هر تحریک کوچیکی دچار هیجان میشید. این کمیابی میتونه خیلی چیزا باشه. احتمالا کمبود زمان باعث میشه خرابی ماشینتون بیشتر بهمتون بریزه. در زمان بی پولی اینکه نمیتونید وسایل دلبخواهتون رو بخرید بیشتر اعصابتون رو خورد میکنه. و اینکه اگر از فقر ارتباط رنج میبرید حضور در جمع و دیده شدن باعث هیجان زدگیتون میشه و همین باعث میشه نتونید اونطور که باید تو ارائه خوب عمل کنید. اینجوری که بخشی از پهنای باند ذهنی شما اشغال میشه تا اتفاقات پیش اومده رو هضم کنه. جالب اینجاست که این اتفاقات برای ادم در شرایط نرمال هیچ اشفتگی ای رو ایجاد نمیکنه و باعث نمیشه زندگی فرد مختل بشه اما در فرد دچار فقدان این اتفاق رخ میده و زندگی نرمال برای مدتی (از چند ثانیه تا چند روز) دچار اختلال میشه.
حالا یکی از مهمترین مواردی که مطرح میکنه اینه که در شرایط حواسپرتی اون کسی برنده است که بتونه ذهنش رو منحرف کنه. در واقع بدونه با قدرت اراده اش میتونه ذهنش رو از اتفاق پرت کنه. (ولی باید دونست اختلال ناشی از کمیابی باز هم سراغش میاد و این روش درواقع یک روش موقت و دورزننده است.)
        

0

sin_alef

sin_alef

1403/12/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          روزی را تصور کنید که چند تایی جلسه‌ دارید و فهرست کارهایتان به اندازه‌ای نیست که از دست در رود. زمانی که کاری ندارید را صرف طول دادن ناهار یا حضور در یک جلسه می کنید و یا به یکی از همکارانتان زنگ میزنید تا احوالش را بپرسید. حالا روز دیگری را تصور کنید که برنامه کاری تان پر از جلسات پشت سرهم است. آن وقت آزاد کوتاهی هم که دارید باید به یک پروژه عقب افتاده اختصاص یابد. در هر دوی این موارد زمان از نظر فیزیکی کمیاب است. مقدار ساعتی که سر کار بوده‌اید یکی بوده و فعالیت‌های زیادی برای پر کردن این ساعت پیش رویتان بوده است. با این حال در یک مورد شما عمیقاً نسبت به این کمیابی و محدود بودن زمان آگاه بوده اید؛ در مورد دیگر این کمیابی واقعیتی مبهم بوده و شاید اصلاً توجتان را جلب نکرده است. احساس کمیابی از واقعیت فیزیکی‌اش مجزاست.

پ.ن: باز هم از اون کتاب ها که خیلی ها تعریف کردند،اما از نظر من خوب نبود.

حجم زیاد، مثال های طولانی شبیه و تکرار یه حرف به مدل های مختلف که تازه سر درست بودن و نبودنش هم هزار تا ان قلت میشه آورد.

#فقر_احمق_می_کند
#سندهیل_مولاینتین
#آلدار_شفین
#سید_امیر
        

0