معرفی کتاب اصل گرایی اثر گرگ مک کیون مترجم زهرا ایجادی

اصل  گرایی

اصل گرایی

گرگ مک کیون و 2 نفر دیگر
4.0
54 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

76

خواهم خواند

67

ناشر
مات
شابک
9786226594561
تعداد صفحات
78
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        آیا تا به حال،هم احساس بیش از حد کار کردن و هم بی مصرفی کرده اید؟تا به حال به این نتیجه رسیده اید که کارتان انجام امور  بی اهمیت شده است؟تا به حال احساس کرده اید که سرتان شلوغ است،ولی بهره وری ندارید؟انگار همیشه در حال حرکتید،ولی هیچ وقت به جای نمی رسید؟ اگر پاسخ تان به هر کدام از این سوال ها مثبت است راه خروج از این وضعیت  اصل گرا شدن است. درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

لیست‌های مرتبط به اصل گرایی

یادداشت‌ها

ارمغان

ارمغان

1401/6/13 - 23:43

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

مبیناحبیبی

مبیناحبیبی

1402/5/6 - 20:55

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یک پرستار استرالیایی حسرت هایی که تعدادی از افراد در هفته های پایانی زندگیشون داشتن رو جمع آوری کرد، و فکر می کنید چه حسرتی در صدر جدول بود؟ بیشتر افراد گفته بودن کاش شجاعت این رو داشتند که زندگی حقیقی خودشون رو می کردند، نه زندگی ای که دیگران از اون ها انتظار داشتند.🥲
این کتاب دقیقا به همین موضوع می پردازه، اینکه چطور میتونیم کاری که دقیقا برای ما مناسب هست رو به بهترین شکل ممکن انجام بدیم.
✅ بایسته گرایی یعنی انجام کارهای کمتر، اما با کیفیت بیشتر.
سخت کار کردن خیلی مهمه اما همیشه نتیجه بهتر رو در پی نداره! ما خیلی وقت ها میتونیم با انجام کارهای کمتر نتایج بهتری بدست بیاریم.
لازمه ی به دست اوردن این نتایج، استفاده از روش های بایسته گرایی هست.
یک فرد بایسته گرا، جرئت نه گفتن به دیگران رو داره، عاشق خواب خوب و با کیفیته ، بازی کردن رو دوست داره، به دنبال پیشرفت های کوچیک و مهم، نه برد های پر زرق و برق میره، همیشه از عادت سازی استفاده می کنه تا برای انجام هرکار کوچیکی وقت و انرژی زیادی صرف نکنه و اون هارو به صورت مستمر و ناخوداگاه انجام بده، فرد بایسته گرا همیشه در زندگیش ضربه گیرهایی داره برای اتفاقات ناگهانی و غیرقابل پیش بینی، این افراد همیشه در لحظه حال هستند و روی زمان اکنون خودشون تمرکز می کنند تا کارهاشون رو با بهترین کیفیت به سرانجام برسونن. 👌🏼
        

28

آروشا دهقان

آروشا دهقان

1402/1/8 - 12:59

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اگر بخوام اصل کتاب رو در یک جمله بگم اینه که فقط بچسبید به کارهای اصلی زندگیتون و  هر چیز دیگه‌ای رو رها کنید. نویسنده میگه اگر وقت کم میارید و با کارهای عقب‌افتاده‌ی زیادی روبه‌رو هستید یعنی به فرعیات بیشتر توجه می‌کنید.
این کتاب، روانشناسی موفقت زرد نیست ولی به نظر من چندان هم کارآمد نیست. از اون‌هاییه که حرف‌های خوب و غیرعملی می‌زنه. بیشترین جملاتش «اصل‌گراها اینطور عمل می‌کنند» و «فرع‌گراها اینطور عمل می‌کنند» هست. این باعث می‌شد که خوانش متن خسته‌کننده بشه.
راستش من از این کتاب چیز زیادی یاد نگرفتم چون به نظرم بدیهیه که چه کارهایی رو باید اولویت بدیم؛ حتی اگر در انجامش موفق نباشیم. بعضی جاها هم با نویسنده مخالف بودم. فکر می‌کنم این که در تمام زندگی فقط و فقط به کارهای اصلی بچسبیم خسته کننده است. آدم دوست داره گاهی کارهای غیرضروری انجام بده. کارهاش رو عقب بندازه. به دیگران کمک کنه. ما که ماشین نیستیم!
خواندش رو پیشنهاد نمی‌کنم اما اگر فکر می‌کنید یادتون رفته که باید به کارهای اصلی زندگیتون اولویت بدید و نیاز به تلنگر دارید بخونیدش (خلاصه‌ش در پادکست بی‌پلاس رو هم گوش کنید بسه). شاید مفید بود. البته اگر مشکل عدم تمرکز دارید و مدام از کاری سر کار دیگه میرید این کتاب هیچ کمکی بهتون نمی‌کنه.
        

7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

5

مجتبی شیرانی

مجتبی شیرانی

1402/3/20 - 07:32

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب بسیار خوبیه من ترجمه نشر آموخته رو خوندم راضی بودم ترجمه خوبی داشت کتاب در مورد این صحبت میکنه کار های فرعی رو بذار کنار و به موارد اصلی زندگی خودتون برسید تا با سرمایه گذاری رو موارد اصلی زندگیتون به موفقیت تو زندگی شخصی، کاری و... برسید
یه بخشی از متن کتاب رو پایین براتون آوردم
فرع گرا، با ایجاد ابهام در خصوص نقش های افراد، باعث ناتوانی شان می شود. اغلب، این کار به نام داشتن تیمی انعطاف پذیر یا چابک توجیه می شود. ولی آنچه در عمل شکل می گیرد چابکی جعلی است. وقتی مردم نمی دانند واقعا مسئولیت چه چیزی را بر عهده دارند و چگونه درباره عملکردشان قضاوت خواهد شد، وقتی تصمیم ها بی ثبات اند یا بی ثبات به نظر می رسند و وقتی نقشها بد تعریف شده اند، طولی نمی کشد که کارکنان تسلیم شوند یا بدتر، به جای انجام کار واقعی، بیش از حد خود را پرمشغله و بنابراین مهم نشان دهند.
اصل گرا می دانند که شفافیت کلید توانمندسازی است. اجازه نمی دهد نقشها مبهم یا کلی باشند . مطمئن می شود که همه اعضای تیم واقعا به وضوح می دانند که باید در چه کاری اثربخش باشند و از اثربخشی دیگران هم آگاهاند. اخیرا، یکی از مدیران عامل اعتراف کرد که با ایجاد ابهام در نقش های تیم اجرایی اش جلوی پیشرفت کل سازمان را گرفته است. برای جبران این خسارت، فرآیند ساده سازی بزرگی را آغاز کرد تا در نهایت فقط چهار نفر زیردست مستقیم برایش باقی ماند که هر کدام مسئولیت وظایف شفاف را در کل سازمان برعهده داشتند.
        

2

بهناز جهانگیر

بهناز جهانگیر

1404/6/29 - 17:38

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اولين چيزي كه در هنگام مطالعه اين كتاب نظرم را جلب كرد 1) دسته بندي مرتبي بود كه نويسنده در ارائه محتوا در نظر گرفته بود و 2) تناسب ميان هر تيتر و متن ذكر شده در هر بخش بود كه اين مسئله خود نشان دهنده آنست كه نويسنده اصل گرايي را در عمل به مخاطب نشان مي‌دهد و نوشته اش صرفا مطالبي تئوري براي خواننده نيست.
شايد اكثر مطالب اين كتاب مفاهيمي آشنا و شنيده شده باشد اما بيان مرتب و طبقه‌بندي شده آنها و ارائه در قالب سبك فكري اصل‌گرايي مي‌تواند تاثير مضاعفي بر زندگي ما داشته باشد؛ به گونه اي كه خواننده با اتمام كتاب كاملا مجاب شده كه اصل گرايي را بر فرع گرايي ترجيح داده و در جهت تبديل خط فكريِ خود به يك اصل گرا تلاش كند.
شايد نقل قول مطرح شده از الا بَت در اين كتاب خلاصه‌اي از هر آنچه باشد كه نويسنده در تلاش بوده تا به مخاطب منتقل كند:
«از ميان همه فضايل، سادگي فضيلت محبوب من است. آن قدر محبوب كه اغلب بر اين باورم كه سادگي بيشتر مشكلات شخصي و همچنين جهاني را حل مي‌كند. اگر رويكرد فرد به زندگي ساده باشد، نه لازم است اينقدر دروغ بگويد، دعوا و دزدي كند و نه لازم است اينقدر حسادت بورزد، خشمگين شود و يا دست به سو استفاده و قتل بزند. همه به قدر كافي و كاملا دارا خواهند بود، در نتيجه به احتكار، سوداگري، قمار و نفرت نيازي نخواهد بود. وقتي سيرت زيباست، تو زيبايي. اين زيبايي سادگي است.»
        

4

Niloo Far

Niloo Far

1403/11/22 - 21:42

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          می‌توانم بگویم اولین کتابی بود که در حین خواندنش به معنای واقعی «مضطرب» بودم. چند روزی بود که تشویش ذهنی عذابم می‌داد و قبول کردن چندین کار و مسئولیت باهم درحال خرد کردن استخوان‌هایم بود. دوشنبه‌ همین هفته در کتابخانه دوستی این کتاب را دیدم. عنوانش توجه‌ام را جلب کرد. امانت گرفتم و از فردایش درگیر فکر کردن به محتوا و ایده‌ کلی آن یعنی تمرکز بر روی «اصل» و کنار گذشتن «فرع» کردم.  چند دقیقه پیش کتاب تمام شد. و می‌توان گفت این کتاب دقیقا زمانی به دادم رسید که فوق‌العاده نیازش داشتم. با خودم می‌گویم:
کاش انقدر سرم را شلوغ نمی‌کردم
کاش اولویت‌هایم را دریافت می‌کردم و بعد دست به انتخاب می‌زدم
کاش فکر نمی‌کردم که می‌توانم تمام کارهایم را باهم انجام دهم
و کاش...

کتاب «اصل گرایی» بر این باور است که برعکس آنچه خیلی اوقات فکر می‌کنیم چیز‌های محدودی هستند که واقعا اهمیت دارند و اکثر امورات واقعا اهمیت زیادی ندارند و ما با عدم‌تمرکزمان ضربه بزرگی به فعالیت‌های خود می‌زنیم. 
        

11