واتسون ها به بیرمنگام می روند - 1963 نوجوانداستانیواقعگرا واتسون ها به بیرمنگام می روند - 1963 کریستوفرپل کرتیس و 2 نفر دیگر 3.8 8 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 7 خواندهام 28 خواهم خواند 14 خرید از کتابفروشیها ناشر پرتقال شابک 9786004628969 تعداد صفحات 208 تاریخ انتشار 1400/3/17 توضیحات کتاب واتسون ها به بیرمنگام می روند - 1963، نویسنده کریستوفرپل کرتیس. یادداشتها محبوبترین جدید ترین مونا نظری 1403/8/26 🔰 «واتسونها» خانواده سیاهپوست پنج نفرهای از طبقه متوسط هستند. داستان از آنجا شروع میشود که پسر بزرگ خانواده با شیطنتها و قلدربازیهایش خانواده را به ستوه میآورد و پدر و مادر تصمیم میگیرند او را برای تنبیه چندماهی پیش مادربزرگ پیرش در بیرمنگام بگذارند تا در تنهایی و دور از دوستان ناخلفش به کارهای بدش فکر کند. اما چند روز بعد از رسیدن به خانه مادربزرگ، اتفاقی در شهر بیرمنگام می افتد که خانواده تصمیم میگیرند دسته جمعی به شهرخودشان برگردند و جمعشان را کنار هم حفظ کنند. بعد از بازگشت از بیرمنگام هیچکدام از اعضای خانواده و حتی خود جمع خانواده دیگر مثل قبل نیستند. 🔰 کتابی درستایش خانواده با موضوع زورگویی و نژادپرستی. با طنزی ظریف و بینهایت دوست داشتنی. ♦️چرا به نظر من رمان «واتسونها به بیرمنگام میروند» رمان درخشانی است؟ 💢بخاطر ارجاع به حادثه تروریستی و نژادپرستانه ای که در سال 1963 در بیرمنگام آمریکا اتفاق میافتد، خیلی ها موضوع اصلی کتاب را نژادپرستی میدانند. اما به نظر من کتاب بیش از آنکه درباره مفهوم نژاد پرستی باشد به مفهوم «قلدری» میپردازد. داستان با روایت قلدری نسبت به کسانی که لهجه متفاوت، سادگی روستایی، فقر و حتی هوش بالا دارند و نورچشمی معلمها هستند شروع میشود و در نهایت با اشاره به حادثه تروریستی و نژادپرستانه ختم میشود. نویسنده به جای آنکه مثل بیشتر رمانهایی از این دست، یک روایت پر از آب چشم از سیاهپوستان قربانی نژادپرستی ارائه دهد، بسیار هوشمندانه با پرداختن به انواع قلدری هایی که برای نوجوان آشناست، بستر ذهنی او را برای فهم بالاترین نوع قلدری که «نژادپرستی» است آماده میکند. 💢طنز ظریف و بسیار شیرین کتاب، هضم بخشهای دردناک داستان را برای مخاطب نوجوان آسانتر میکند. مترجم (محسن خادمی) خیلی خوب از پس انتقال این طنز به مخاطب فارسی زبان برآمده. 💢 «واتسونها...» رمانی در ستایش خانواده است. اما ما اینجا با خانوادهای ایدهآل و بینقص مواجه نیستیم. همه اعضای خانواده نقاط ضعفهای کوچک و بزرگی دارند. پدرومادر داستان مثل همه پدر و مادرها اختلاف نظر و بگو مگو دارند. دعواها و رقابتهای خواهر برادرها مثل بیشتر خانوادهها، دائمی و فرساینده است. با همه اینها اعضای این خانواده با اینکه زیاد روی اعصاب هم راه میروند، حرمت هم را حفظ میکنند، عمیقا هم را دوست دارند، کنار هم بهشان خوش میگذرد و در بحرانها و تروماها از هم حمایت میکنند. 💢 خواندن این کتاب لذتبخش، مفرح و تفکر انگیز است و بستر گفتگو درباره موضوعات مختلف با نوجوان را فراهم میکند. 0 14 معصومه فراهانی 1401/9/21 کریستوفر پل کورتیس را از کتاب "باد نه بادی" شناختم و به محض تمام شدنش، مشغول جستجوی بقیه کتابهایش شدم. این کتاب تازهترین کتابی است که از این نویسنده ترجمه شدهاست. واتسونها به بیرمنگام میروند یک روایت آرام و بامزه است از زندگی واتسونها، روایتهایی که خیلی جاها آدم را یاد زندگی خانوادگی خودش میاندازد. میخنداند، نگران میکند، حرص میدهد و حتی اشک آدم را در میآورد. در گوشه گوشه کتاب به طور مستقبم و غیر مستقیم به مسئله نژادپرستی و بحرانهایی که سیاه پوستان با آن دست به گریبانند پرداخته است. نقطه قوت کتاب برای من، قلم شیرین و روان نویسنده بود. یکی از ضعفهایش بنظرم گم بودن پیرنگ داستان بود. کتاب _مخصوصا در نیمه اول_ بیشتر سکانسهای شیرینی از زندگی واتسونها بود و پیرنگ مشخصی نداشت. از طرفی تغییر و تحول ناگهانی بایرون برایم عجیب بود و دلیلی توجیهش نمیکرد. اما در هر صورت با رضایت کتاب را تمام کردم. 0 5 قدسیه پائینی 1402/1/3 داستان درباره یک خانواده سیاه پوست با دو پسر و یک دختر است که ماجراهای خانوادگی شان از زبان پسر دوم بیان می شود. سبک زندگی یک خانواده سیاه پوست از عادات و سبک زندگی و نحوه تعامل با جامعه در این رمان دیده می شود. پسر بزرگ خانواده به اقتضای نوجوانی و شرایط خاص جامعه سیاه پوستان مرتکب اعمالی میشود که از طرف پدر یا مادر توبیخ می شود. بعد از چندین بار تنبیه و اخطار از طرف والدین برای کارهایی مانند دزدی از فروشگاه، صاف کردن موها با مواد شیمیایی و .... والدین تصمیم می گیرند در طول تابستان نزد مادربزرگ بداخلاق و سختگیرش ببرند. بعد از طی مسافت طولانی و رسیدن به بیرمنگام در همان روزهای ابتدایی، کلیسای محل توسط سفیدپوستان افراطی منفجر می شود و چهار بچه کشته شده و تعداد زیادی زخمی می شوند. این خانواده بلافاصله به شهر خود بازمی گردند اما پسر دوم که تصور می کرد خواهرش در میان کشته شدگان است، دچار شوک می شود و مدتها طول می کشد تا با همراهی خانواده از این حالت خارج شود. داستان به جنایات و کشتار سفید پوستان علیه سیاه پوستان خیلی حاشیه ای و کمرنگ پرداخته است به صورتی که از مطالعه کتاب نمی شود به اصل واقعه پی برد و با کمک پی نوشت انتهای کتاب است که از این واقعه رمزگشایی می شود. با وجود آن که در پی نوشت اشاره به حملات و جنایات زیاد و خشن سفید پوستان شده است اما در متن کتاب نشانه ای از این وضعیت به چشم نمی خورد. 0 15 Zoha EBI 1403/9/18 به نظرم قصد نویسنده این بود که نشان دهد که چقدر نژاد پرستی میتواند از جنبه های مختلف روی یک خانواده سیاهپوست تاثیر بگذارد، خیلی موفق نبود. (اولین یادداشتم که در حاشیه ها نرفتم :) ) 0 10