پیتر پن

پیتر پن

پیتر پن

جیمزمتیو بری و 3 نفر دیگر
3.9
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

20

خواهم خواند

4

شابک
9789645365231
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1395/12/24

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        یکی از پرآوازه ترین داستان های کودکان که تاکنون نوشته شده است.
شبی که آقا و خانم دارلینگ از خانه بیرون رفته بودند، پیتر پن به خانه شان فرود آمد. چیزی نگذشت که به بچه هاشان، وندی جان و مایکل پرواز را یاد داد، و آن ها در هیجان انگیزترین ماجرای عمرشان به هیچستان پرواز کردند.
بچه ها در هیچستان، که پسرهای گمشده در آن بزرگ نمی شدند، به پریان دریایی، دزدهای دریایی، از جمله کاپیتان هوک بر خوردند، که یک دستش را تمساح بلعیده بود.
استیون اسپیلبرگ، سازنده ی پارک ژوراسیک با تغییراتی از روی این کتاب فیلمی به نام هوک ساخت. خبر تهیه فیلمی به نام هیچستان را نیز اخیرا خوانده ایم.
      

لیست‌های مرتبط به پیتر پن

یادداشت‌ها

          همه چیز از اونجایی شروع می شه که برادر جناب آقای بری درست یک روز قبل از تولد چهارده سالگیش توی یه حادثه در اسکیت سواری روی یه دریاچه یخ زده عطای این دنیا رو به لقاش می بخشه و دار فانی و ترک می کنه ‌. 
میگن مادر آقای بری که مادر اون مرحوم کم سن و سال هم بوده خیلی بی تاب می شه و این نویسنده بزرگ -الحق بزرگ- محض خاطر دل مادرش این اثر و خلق می کنه . 
پیتر پن پسری که بزرگ نمی شد . هزاران تابستون و زمستون رو از سر می گذروند ولی کودک می موند . دوست پری بد دهن و بی اعصاب تینکر بل ، فرمانده پچه های گم شده که اوناهم نمی خوان و نباید بزرگ بشن . اینا همه باهم توی سرزمین رویاها جمع شدن و بیست و چهارساعته درحال جنگ با دزدهای دریایی و سرخپوست ها هستن . 
خوب دیوونه خونه از این بهتر کجا گیر می آد واقعا ؟ 
عواید حاصل از فروش این اثر هم از ابتدا تا همین الآن متعلق به یه بیمارستان کودکان هست. 
آدم برای دل مادرش بنویسه و پول حاصل و هم بده به بیمارستان کودکان ، اون قلم غلط می کنه بد بشینه روی کاغذ و چیزی غیر از یه شاهکار و یه اثر ماندگار خلق کنه . 
رک و رو راست و در یک جمله کوتاه روحت شاد حضرت نویسنده .
        

4

          _چیزی نشده پیتر!فقط بزرگ شده ام.حالا من بیشتر از بیست سال دارم.
_تو قول دادی که بزرگ نشوی ‌.

کتاب پیتر پن جز کتاب هایی بود که فکر میکردم یه روند خیلی کودکانه و سطحی داره ولی خب در پایانش نظرم عوض شد . یکم اتفاقات داستان برام عجیب و غیر قابل درک بود مثلا وقتی که سایه ی پیتر جا مونده بود و خانم دارلینگ هیچ تعجبی نکرد و این برام عجیب بود چونکه خانم دارلینگ یه بزرگسال بود.
ولی خب هرچی داستان جلوتر میرفت قشنگ تر میشد...از شخصیت پیتر پن همزمان خوشم میومد و همزمان ازش متنفر بودم چون یه پسربچه ی خیلی مغرور و در حین حال بیچاره بود که به خاطر چیزهایی که دیده بود از دنیای بزرگسال ها متنفر شده بود . از اینکه نویسنده چطوری پری ها رو توصیف کرده بود هم خوشم اومد چون هیچ وقت از پری ها خوشم نیومده :/و زیاد از اینکه همه چیز خوب پیش میرفت خوشم نیومد به نظرم بهتر بود یکمی نقش آدم بدهای داستان پررنگ تر باشه.
ولی جدا از این حرف ها،دنیایی که در این کتاب خلق شده دنیای عجیب غریبی پر از دزدان دریایی و سرخ پوست ها و پری ها و پسربچه هاییه که هیچوقت بزرگ نمیشن...دنیایی که میتونی توش بچه باشی...بچگی کنی . کودکی یکی از مهم ترین بخش های زندگی هر آدمه که هرکسی توی یه زمانی دلش خواسته به اون موقع برگرده... یکی از جذابیت های پیتر پن این بود که پیتر نمی‌خواست بزرگ بشه.اون دوست داشت همیشه یه پسربچه بمونه.
اگه آرزویی داشته باشم اینه که بتونم یه شب همراه پیتر پن و تینکربل به ناکجاآباد پرواز کنم...دنیایی که هیچ چیزی در اون قابل تغییر نیست...
و خب در آخر ارزش خوندن رو داره...
        

15