معرفی کتاب آخرین گودال اثر لوئیس ساکر مترجم حسین ابراهیمی

آخرین گودال

آخرین گودال

لوئیس ساکر و 2 نفر دیگر
4.2
70 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

126

خواهم خواند

41

شابک
9789644173356
تعداد صفحات
280
تاریخ انتشار
1398/11/5

توضیحات

        
آن شب استنلی هم چنان روی تشک ناصاف و بدبویش دراز کشیده بود،  فکر می کرد چه کار دیگری از او ساخته است اما چیزی به عقلش نرسید. او برای اولین بار در عمر سرشار از بدبیاریش، زمان و مکان را درست انتخاب کرده بود اما این حرکت درست هم، هنوز به او کمکی نکرده بود.

      

لیست‌های مرتبط به آخرین گودال

یادداشت‌ها

        بسیار مجهول بود برای من تو اون سن 
حدودا ۱۱ سالم بود
نکته ای که هیچ وقت نفهمیدم این بود که چرا استنلی برای دزدیدن یک کفش به اردوگاه کار اجباری بره؟
که البته نشونه ظلم هست
و نکته ای که هنوز من بهش فکر می کنم و اون موقع برام جالب و البته غم انگیز بود ازدواج اون خانم معلم سفید پوست با مرد سیاه پوست بود که اون موقع جرم تلقی می شد.
به سبب علاقه زیادی که به تاریخ و تاریخچه استعمار داشتم بعدا با خوندن مجموعه سرگذشت استعمار متوجه عصری که اون معلم توش زندگی می کرده شدم
در کل برای من تنها علامت سوالی که ایجاد کرد و در ذهنم جرقه زد همین بحث نژادپرستی بود
شاید اگه الان دوباره بخونمش نظرم تغییر کنه ولی به شدت موقع تموم کردنش احساس بدی به کتاب داشتم....
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

          همه کتاب‌خوان‌ها در زندگی‌شان لحظاتی داشته‌اند که کتابی را یکهویی و بدون دلیل منطقی و فکر قبلی برداشته باشند و مطالعه کنند. حتی آنهایی که ادعای کتاب‌خوانی دارند هم از این قاعده مسثنی نیستند! صد البته منم به عنوان یک کتاب‌خوان معمولی هم از ماجرا خارج نیستم! ماجرای من و لوییس سکر و کتابش آخرین گودال هم شامل همین ماجرا می‌شود. من آخرین گودال را به دو دلیل خریدم،اول اینکه چاپ قدیم بود و ارزان‌قیمت، دوم به‌خاطر مترجمش مرحوم حسین ابراهیمی(الوند)! رفته بودم به کتابفروشی یکی از دوستانم در مشهد سر بزنم که این کتاب را به همره دو کتاب دیگر آنجا دیدم و با یک حساب سرانگشتی حساب کردم خریدنش ضرر ندارد! یعنی ذره‌ای به فرم و محتوای کتاب کاری نداشتم!
کتاب را گرفتم دستم و خواندنمش. بعد که تمام شد، گفتم این کتاب بعید است یک کتاب معمولی باشد. گوگل که کردم، دیدم بله! جزو خوبان روزگار است! چقدر هم من بخت‌یار بودم که خواندن چنین کتابی به چنین شکلی نصیبم شد! خب از حاشیه بگذریم و برویم سر اصل مطلب. اصل خوب بودن این کتاب در چیست؟
داستان آخرین گودال، داستان پسر چاق خپله‌‎ای است به اسم استنلی که اتهام دزدی‌اش ثابت شده است و باید دوران محکومیتش را در یک دارالتأدیب مخصوص نوجوانان بگذارد. جایی به‌غایت گرم، به‌شدت خطرناک و دور از شهر و شهرنشینی! آخرین گودال داستانی است دور از شلوغی و هیجان روزمره.
لوییس سکر یک قصه خوب برایمان تعریف می‌کند(کتاب داستان در داستان است و نوشتن چنین چیزی برای مخاطب نوجوان واقعا سخت است، حتی می‌شود گفت جنس اینجور کتابهای نوجوان نادر است!) شخصیت‌های نوجوانش زنده و پویا هستند(آدم را درگیر می‌کند، نهایت هم‌زادپنداری را در آدم ایجاد می‌کند و حتی دلش می‌خواهد جای استنلی باشد و درد ترکیدن تاول‌های کف دست را حس کند!) فضاسازی‌اش آدم را درگیر می‌کند(بعید است این کتاب را بخوانید و از خواندنش احساس گرمازدگی نکنید و ترس از خزنده‌های گزنده، به جانتان نیفتد!)
به علاوه تمام این ویژگی‌های مثبت، عنصر تربیتی در آن خیلی خوب درآورده شده است. صد البته چارچوب‌های فکری ما به عنوان مخاطب ایرانی مسلمان با یک نویسنده آمریکایی مسیحی تفاوت‌هایی دارد اما کلیت نگرش تربیتی کتاب بسیار خوب است. هم به عنوان مخاطب چیزی یاد گرفتم، هم به عنوان نویسنده روی نوشتنم اثر گذاشت و هم در اولین فرصت، این کتاب را به خواهرزاده‌ام می‌دهم که بخواند! واقعا جنس خوبی است!
پ.ن: بعدها به چند نفر از دوستان نوجوان‌نویس معروف گفتم که آخرین گودال را خوانده‌ام. آخرین گودال بین نویسنده‌های نوجوان کتاب شناخته شده‌ای است و حتی الگویی برای نوشتن در زمینه نوجوان‌نویسی.
پ.ن2: علاوه بر نشر قدیانی، نشر پریان هم این کتاب را با عنوان گودال‌ها منتشر کرده است. علت اینکه مرحوم ابراهیمی عنوان «holes»  را به آخرین گودال تغییر داده است را نمی‌دانم.

https://behkhaan.ir/book/e7a74782-8927-46d3-b5a7-18e80b94f623?inviteCode=FE9EFC98EBE
        

15