معرفی کتاب تن های هزار ساله اثر مهدی سیم ریز

تن های هزار ساله

تن های هزار ساله

مهدی سیم ریز و 2 نفر دیگر
4.3
44 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

75

خواهم خواند

31

شابک
9786004414456
تعداد صفحات
228
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب تن های هزار ساله، نویسنده مهدی سیم ریز.

لیست‌های مرتبط به تن های هزار ساله

نمایش همه
عبد صالح خداحاج آقا روح اللهخون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی

از علما و بزرگان دین بگو؛

26 کتاب

کتب مربوط به زندگی علما، عرفا؛ (موارد مطالعه شده، با تیک مشخص شده) • کتاب های خاطره ای: ○ عبد صالح خدا / آقا روح الله ○ خون دلی که لعل شد ✅️/ ماه در آينه ○ گوهر شب چراغ (حاج شیخ غلامرضا یزدی)✅️ ○ حاج آخوند / شیخ بی خانقاه ○ به رنگ صبر (خاطرات فاطمه صدر، از شهید صدر و امام موسی صدر) ○ عمار انقلاب / ذوالشهادتین امام (علامه مصباح) ○ چای خوش عطر پیرمرد : داستان‌هایی کوتاه از زندگی مبارز مجاهد شهید سیدحسن مدرس ○ سوخته : زندگی نامه، آيت الله شیخ محمدجواد انصاری همدانی • رمان: ○ سه دیدار (امام خمینی)✅️ ○ روح الله (امام خمینی) ○ مردی در تبعید ابدی (ملاصدرا)✅️ ○ قلندر و قلعه (شیخ اشراق) ○ نا (شهید صدر) ○ نخل و نارنج (شیخ انصاری )✅️ ○ شهاب دین (آيت الله مرعشی نجفی )✅️ ○ تنهای هزار ساله (شیخ صدوق) ○ که ماهی بر آید (ملاهادی سبزواری)✅️ ○خاک نشین (شیخ عباس قمی) ○ آقا شیخ مرتضی زاهد ○ کهکشان نیستی (آيت الله قاضی)✅️ ○ خورشید می ماند (شیخ بهایی) ○ بند‌‌بند سرگذشتم (زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم کاشف الغطا) ○ قربانی طهران (اشاره ای به زندگی شیخ فضل الله نوری در قالب رمان) ○ تو را خانه ای هست (شیخ بهایی) [لیست درحال به روز رسانی است]

94

یادداشت‌ها

صدوقِیْن
          صدوقِیْن

اسم شیخ صدوق بارها و بارها به مناسبت‌های مختلف به گوشم خورده بود و می‌دانستم عالم بزرگیست و چه خدمتی به اسلام و مسلمین کرده است. همین اواخر بود که در میانه مطالعه کتابی در مورد زندگی حسین بن منصور حلاج، داستان برخورد حلاج با ابن‌بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) را خواندم و کمی وسوسه شدم تا در مورد زندگی این دو عالم بیشتر بدانم. تا این‌که برای خرید کتابی راهی شدم و یک دوستِ کتاب‌فروش، «تن‌های هزار ساله» یا «تنهای هزاره ساله» را معرفی کرد.

نام سعید تشکری را که بر کتاب دیدم، توجهم بیشتر جلب شد. نامش برایم آشنا بود؛ وقتی مطمئن شدم که قبلا یکی از کتاب‌هایش را خوانده‌ام گل از گلم شکفت، چون خاطره خوبی از آن داشتم. مشغول خواندن پشت جلد کتاب شدم تا به این‌جا رسیدم که نوشته بود  [...آخرین اثر مرحوم سعید تشکری...] ! گل‌های شکفته شده ذوقم، پژمرده شد؛ خدایش بیامرزد.

اما در مورد کتاب؛ انتظاراتم آن‌چنان که بود برآورده نشد! این دو شخصیت تاریخی بیشتر از این‌ها جای پرداخت دارد و در این کتاب آن‌چنان که باید ابعاد شخصیتی آن‌ها به نمایش در نیامده بود. البته که احتمالا نویسندگان کتاب با کم‌بود منابع در مورد زندگی این علما مواجه بوده‌اند و دستشان آن‌چنان برای روایتی مناسب باز نبوده است. از طرفی این ابهام نیز وجود دارد که این داستان تا چه میزان مستند، و چه مقدار از آن توسط نویسنده پروار شده است.

 هم‌چنین درج عنوان «شیخ صدوق» روی جلد کتاب هوشمندانه بوده است چون این لقب برای هر دو عالم به کار می‌رود و معمولا از این پدر و پسر تحت عنوان «صدوقین» یاد می‌شود.

اما کتاب بیشتر از آن‌که به بُعد علمی و دینی شخصیت‌های اصلی خود بپردازد، در اکثر قسمت‌ها مشغول روایت روزمرگی‌ها و زندگی عادی آن‌ها بود. به طوری که حتی یک فصل از کتاب هم دیده ‌نمی‌شود که برای مثال از مدرسه یا کلاس درس روایت شود. همین‌طور ملقب شدن محمد به «شیخ صدوق» که می‌توانست نقطه عطفی در داستان باشد، به راحتی توسط نویسنده کنار گذاشته شد. 

در ابتدای کتاب، روایت کشف مرقد شیخ صدوق توسط آیت‌الله مرعشی نجفی است که گویی جزیره‌ای جدا افتاده از داستان اصلی است؛ نویسنده خیلی بهتر می‌توانست آن‌ها را پیوند بزند. همین‌طور شخصیت‌هایی اضافی در داستان دیده می‌شود که ظاهراً بی‌هدف رها شده‌اند؛ حال آن‌که در داستان اصلی خلأ شخصیت‌‌های مکمل برای روایت به چشم می‌خورد. 

در کل یک کتاب روان و معمولی است برای آشنایی ابتدایی با این دو عالم اسلام و درک مقطع تاریخی زندگی آن‌ها که مصادف است با غیبت صغری و ارتباط شیعیان با نواب خاص امام زمان. 
        

20

Habib

Habib

1403/8/7

          نویسنده به خوبی تونسته بود خواننده رو باخودش و سِیر داستان همراه کنه، با خوندن کتاب به اعماق تاریخ سفر میکنیم، به هزار سال پیش، تو کوچه پس کوچه ها و بازار های قم میون آدم هایی که هنوز خدا رو میون کار و زندگیشون گم نکردن، و آدم هایی که واقعا تشنه حقیقتن...
وقتی داستان رو می‌خونیم از تنهایی امام زمان (عج) دلمون به درد میاد و اشکمون جاری میشه، و قلبمون داد وا حسرتا سر میده که لیاقت دیدن و حتی داشتن نائب برای امام زمانمون رو نداریم
خوندن داستان رو توصیه میکنم برای کسی که نیاز به تلنگر کوچیکی داره که تو هرج و مرج و سرگرمیای دنیا یاد حق و حقیقت بیفتن...
قلم داستان ساده و روون بود و در عین حال صمیمیت و صداقت داشت
شاید تنها شکوه ای که میتونم از نویسنده بکنم این باشه که چرا اینقدر کم درمورد شیخ صدوق حرف زده بود! حیف این قلم و این موضوع و محتوا بود که خالی از تفکرات و عقاید مرد بزرگی مثل شیخ صدوق باشه،
حقیقتا دلم میخواست بیشتر با شخصیت شیخ صدوق آشنا بشم اما فقط یه آشنایی سطحی با ایشون پیدا کردم
از نکات مثبتی که در کتاب گفته شده بود میتونم به تقدس عشق و خانواده، خواستن علم برای خود علم، هموار نبودن راه حق و امکان انحراف از اون، شناخت اولویت ها در زندگی و زنده بودن یاد خدا و امام زمان در زندگی و تصمیم گیریهامون، احترام به والدین و رفتار خوش با دیگران اشاره کنم 
        

1