معرفی کتاب دختر شینا: خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر اثر بهناز ضرابی زاده

دختر شینا: خاطرات قدم خیر محمدی  کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی  هژیر

دختر شینا: خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر

4.2
551 نفر |
119 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

1,630

خواهم خواند

103

شابک
9786001752629
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1399/3/31

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        دختر شینا زندگینامه‌ی دختری است به نام «قدم خیر». اسم او را بخاطر قدم خوشی که داشت قدم خیر گذاشتند. قدم خیر عزیزدردانه‌ی پدر و مادرش بود، کسی که دختران روستا آرزو داشتند به جای او باشند. پدر و مادرش بخاطر اعتقاداتشان او را به مدرسه نفرستادند و او بی‌سواد ماند اما به‌خاطر ایمان قوی که داشت بارها افتاد و دوباره ایستاد و ثابت کرد جهاد یک زن تربیت درست فرزندانش و حمایت او از همسرش می‌باشد و در نهایت زندگی او با جنگ رقم خورد و نامش به عنوان همسر شهید در سرزمینش ماندگار شد.

“دختر شینا” عاشقانه ای از دوران جنگ است که “بهناز ضرابی زاده” آن را از “خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر” گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو به رو شده و جز نخستین آثار در زمینه ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله ی ایران می باشد.
“سردار شهید ستار ابراهیمی”، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر۸ به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. “بهناز ضرابی زاده” رمان “دختر شینا” را به روایت “قدم خیر محمدی” همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده که با وجود از دست دادن همسر خود در بیست و چهار سالگی، دیگر ازدواج نکرد و پنج فرزند خود را به تنهایی پرورش داد. “دختر شینا” نیز از مجاهدت و ایستادگی زنان، پا به پای مردان سخن می گوید اما این روندی نیست که از ابتدای داستان با آن مواجه هستیم. بانوی قصه که هنگام ازدواج تنها چهارده سال سن داشت آرام آرام به این صلابت دست پیدا می کند. او در ابتدا برخلاف بسیاری از همسران ایثارگر که شوهران خود را از لحاظ روانی برای جهاد و دفاع از انقلاب آماده می کردند، آمادگی این را نداشت که همسرش را به جبهه های جنگ بفرستد، چه برسد به اینکه او را اینقدر زود از دست بدهد و پس از آن تمام هم و غمش را معطوف پرورش شایسته ی فرزندانشان بنماید.
“بهناز ضرابی زاده” سلسله “خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر” را با انسجام و پیوستگی قابل توجهی به نگارش درآورده و از خوانندگان دعوت می کند برای پی بردن به راز مخفی در انتخاب عنوان “دختر شینا” و همچنین آشنایی با فراز و نشیب های زندگی یکی از صدها بانوی باصلابت و رنج دیده ی کشورمان، این کتاب را مطالعه کنند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دختر شینا: خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دختر شینا: خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر

نمایش همه

یادداشت‌ها

          از هشت سال پیش کتاب را داشتم، از همان موقع که خیلی کوچک تر بودم، از همان اردوی بسیجی که با مادرجون رفتیم و مادرجون به مسئول پایگاه می‌گفت: نوه من خیلی دختر خوبیه بهش جایزه می‌دین؟ و‌ مسئول پایگاه دختر شینا را با احترام به من تقدیم کرد. شیک، مجلسی و بسیجی وار توی ذوقم خورد. کتاب دوست داشتم، کتاب می‌خواندم اما نه از اینجور کتاب‌های بزرگ بزرگا... 
در این هشت سال چند بار به دلم افتاد بروم و کتاب را بخوانم، از طرفی چند بار هم خواستم کتاب را به کتابخانه کلاس، مسجد و... اهدا کنم و در آخرین مرحله هم خواستم به خود مادرجون بدهمش؛ اما نشد و کتاب پیشم ماند. تا اینکه یک روز حمیده جان استوری گذاشت و راجع به کتاب تعریف داد که حتما بخوانیدش و فلان است؛ چندین بار کتاب را در تلویزیون و پیج های مختلف و... دیده بودم اما هیچ کدوم مثل صحبت های حمیده به دلم ننشست.
کتاب را که شروع کردم مدام آه می‌کشیدم، دلم برای قدم می‌سوخت. همش می‌گفتم: مادر گوش کن ببین چه قدیما زندگی شون سخت بوده... مادر هم که می‌دید اینجور می‌گویم سریع جواب می‌داد: مگه نمی‌گم این کتابا رو نخون دختر!! یعنی سوز ماجرا را من برای‌تان ۸ از ۱۰ تضمین می‌کنم.
می‌دانستم که آقا قرار است شهید بشوند، فکر می‌کردم مثل خیلی از کتاب‌ها بخش قابل توجهی از کتاب ماجرای بعد از شهادت است. هر عملیات که می‌شد من می‌گفتم: آره دیگه الان به شهادت می‌رسه خودت رو آماده کن نیایش تو می‌تونی! و ایشان بر می‌گشتند و تمام آماده سازی های من بی استفاده می‌ماند. تا اینکه به فصل آخر رسیدیم و بالاخره...
        

20