یادداشتهای فاطمه لیالی (46) فاطمه لیالی 1403/9/4 دیگر اسمت را عوض نکن مجید قیصری 3.2 6 داستان در قالب نامهنگاری یک افسر عراقی با یک سرباز ایرانی، دو طرف نهر خیّن پیش میرود. جنگ بستری پرپتانسیل و قصهساز است و چقدر حیف که از این بستر، جز زندگینامه و مجموعه خاطرات (آن هم با محوریت کمیت و نه کیفیت) بیرون نمیآید. مجید قیصری در این میان ثابت کرده میتواند از دل جنگ، آدمهایی بیرون بکشد یا بسازد که ارزش داستانی دارند. کتاب را یک ساعته میتوان خواند و با شخصیتهایش تا گرهگشایی همراه شد. 0 6 فاطمه لیالی 1403/9/3 جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان رضا امیرخانی 4.3 78 هرچند با رضا امیرخانی زاویههایی دارم اما همیشه «ذهن»ِ خلاق و «نگاه»ِ عمیق و دغدغهمندش را ستودهام. در «جانستان کابلستان» شما صرفا با گزارش یک سفر چند روزه مواجه نیستید. نویسنده وقایع را فقط چون اتفاق افتادهاند، روایت نمیکند بلکه از بیان کوچکترین نکات، هدف و قصدی مشخص دارد و به دنبال انتقال مفهومی است. در واقع تقریبا هیچ چیز در این کتاب زاید نیست. افغانستانی که امیرخانی تصویر میکند بسیار شیرین است و هر مخاطبی را حداقل در ذهن و خیال، راهی این همسایه شرقی ناآرام میکند. شیرینتر اما «ایران»ِ جاری و ساری در کلمه کلمه امیرخانی است، حتی در افغانستان. ایرانی که دوستش دارد و ایرانی که دوستش داریم. 0 6 فاطمه لیالی 1403/9/2 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.5 6 شما با یک «مجموعه روایت» مواجه نیستید. این ده یادداشت، نه با تعاریف موجود، نه با تعریف دبیر مجموعه در ابتدای کتاب و نه حتی به اشاره خود ایشان «روایتهای تام و تمامی نیستند». اکثرا خاطره و بازگویی یک تجربه اند. صحبت از «طلاق» که در جامعه ایرانی هنوز «تابو» به شمار میرود، به خودی خود ارزشمند و قابل تحسین است، هر چند استفاده از نام مستعار به جای نام نویسنده یا عبارت «این روایت، داستان زندگی یکی از دوستان من است» در پایین یادداشتها، نشانگر این است که «طلاق» حتی از نگاه کسانی که قصد در شکستن این تابو داشته اند، نیز هنوز «تابو» ست. دو نکته قابل تامل در اکثر یادداشتها، «تفاوت نگاه و انتظار «زن» و «مرد» به عنوان طرفین یک رابطه از زندگی مشترک» و «تاثیر خانواده، تربیت و فرهنگ زیسته در زندگی مشترک» بود. در کل، شنیدن برداشت ده نفر از جدایی، نه تنها ضرر ندارد، بلکه شاید در شناخت ابعاد مختلف زندگی مشترک، مفید هم باشد. 0 3 فاطمه لیالی 1403/9/2 شب ممکن محمدحسن شهسواری 3.3 4 «بیشک بیتو بارها و بارها خواهم خندید. میدانم اینقدر سربههوا هستی و شاید بزرگوار که حتا یادت نمیآید یک روز قسم خوردم دیگر بیتو نخندم.» شروع کتاب با این جمله کافی است که بخواهی تا آخرش را بخوانی. خوشبخاته یا متاسفانه محمدحسن شهسواری میخ اول را آنقدر محکم کوبیده و در ادامه هم آنقدر با کلمه و حسآمیزیهایش سرگرمت میکند که به چشمت نیاید با داستانی مشوش و بهمریخته طرفی، آنقدر مشوش که حتی داشتن چند راوی هم توجیهش نکند. همین تعدد راویها و تناقضاتشان با هم باعث میشود شخصیتها هم تا انتها گنگ و غریبه برایت باقی بمانند. در حقیقت نویسنده فقدان قصه قوی و مضمون را با «کلمه» پر کرده و انصافا موفق هم بوده. هنوز معتقدم کاش محمدحسن شهسواری همانقدر که معلم خوبیست، نویسنده خوبی هم بود… 2 31 فاطمه لیالی 1403/5/27 سخت پوست ساناز اسدی 3.4 34 یک داستانِ بلندِ جاندار سعی کردم تحت تاثیر تعریفها قرار نگیرم و نظر مستقل داشته باشم. «سختپوست» شاهکار و خارق العاده است؟ خیر. ارزش خواندن دارد؟ بله، از چند جنبه. در «سختپوست» با داستانی درست و به اندازه مواجهیم. فضاسازی قوی از نقاط قوت نویسنده است که کاملا در خدمت داستان درآمده. فلشبکها شخصیتها را تا حد قابل قبولی میشناساند و ارجاعات تاریخی معاصر بر باورپذیری داستان و ارتباط مخاطب میافزاید. ساناز اسدی «سختپوست» را در قله شروع کرده و در قله تمام میکند. گیرم بین این دو قله مسیر کسالتباری پیموده شود. زندگی مگر همین نیست؟ بعد از اتمام کتاب فکر میکردم، ما چه آسان شبیه کسانی میشویم که نمیپسندیمشان... 2 32 فاطمه لیالی 1403/5/26 شب در شهر آیدا مرادی آهنی 4.0 1 نگاره «شب در شهر» اثر میرسیدعلی، منبع الهام داستانهای این کتاب است و هر داستان از زبان یکی از شخصیتهای متعدد این نگاره نوشته شده است. تنوع راویها خیره کننده است، از شاه و ساقی و رقاص و شاگرد قصاب تا سگ و درخت و عود و باد! اولین بار راوی غیرجاندار را در این کتاب خواندم و در کمال تعجب ارتباط هم برقرار کردم. داستانها بعضی خوب اند و در ذهن میمانند، بعضی متوسط ولی درست و به قاعده اند و حیف که بعضی عجولانه در دو سه صفحه تمام شده و فراتر از معرفی شخصیت نرفته اند. «شب در شهر» با انتخاب یک ایده جذاب، هم اثری ارزشمند را بازمعرفی کرد و هم با پرواز خیال، به هر یک از اجزای دوبعدی نقاشی، از جاندار و غیرجاندار، قصه و شخصیت بخشید. بیش باد این نوع نگارش و این دست کتابها... 13 26 فاطمه لیالی 1403/4/7 قوها انعکاس فیل ها پیام ناصر 4.0 2 پیام ناصر، استاد روایتهای درهمتنیده و موازی در دل یک داستان است. این را پیشتر در «سارق چیزهای بیارزش» به نمایش گذاشته و حالا در «قوها انعکاس فیلها» به اوج رسانده است. این درهمتنیدگی آنقدر ظریف و درست است که یک جایی شک میکنی الان در کدام داستانم؟ توی ذهن کدام شخصیت؟ و این شک دلپذیر است. راه رفتن روی مرز باریک واقعیت و خیال (آنچه سورئال مینامندش) انتخاب خطرناکی است که پیام ناصر ریسکش را پذیرفته و پیامدش شاید این باشد که کتابش باب سلیقه همه نیست. قلم ناصر، در عین سادگی، یک جنون و رهایی عجیب دارد که قطعا از ذهن خلاق نویسندهاش نشئت میگیرد. نویسندهای که منتظر کتاب بعدیاش خواهم بود... 0 20 فاطمه لیالی 1403/4/5 ثریا در اغما اسماعیل فصیح 3.7 15 جلال برای دیدن خواهرزادهاش ثریا که در اغماست به پاریس میرود. این خلاصه نیمخطی «ثریا در اغما»ست. خلاصه سهخطی و نیمصفحهای و بیشتر هم بخواهید، همین است و نه بیشتر! کتاب شرح روزهای جلال آریان در مدت اقامتش در فرانسه است، بدون داستان، بدون فراز و نشیب، بدون تعلیق. دایی ثریا، بین هتل، بیمارستان و کافه در رفت و آمد است و شما باید صبحانه خوردن، در خیابان قدم زدن، معاشرتش در محافل و تکرار هرروزه همه اینها را بارها و بارها، تقریبا بدون هیچ تغییری، بخوانید و خسته نشوید. به جز قلم روان اسماعیل فصیح و دایره واژگان خوبش، کتاب تنها در فضاسازی و توصیف فضای فرهنگی سیاسی سالهای بعد از انقلاب (حین جنگ) در بین ایرانیان (نویسندگان، هنرمندان و صاحبنظران نظام قبل) مقیم فرانسه موفق بوده است. شخصیتهای متعدد کتاب (جلال راه میرود و آشنا میبیند، انگار در پاریس جای درخت آشنایان جلال را کاشته باشند)، به جز لیلا آزاده (آن هم با ارفاق) از «نام و نام خانوادگی» فراتر نمیروند و اگر در دیالوگها مستقیم معرفی نشوند، عملا فرقی با هم ندارند. حتی فلشبکهای آبادان که میتوانست در تضاد با فضای آرام فرانسه ایجاد معنا و جذابیت کند، هم حیف شدهاند. تا صفحه آخر منتظر بودم کتاب از اغما دربیاید، نیامد، ثریا چطور؟ 0 26 فاطمه لیالی 1403/3/25 سوگ مادر شاهرخ مسکوب 4.1 11 مجموعه روزنوشتهای شاهرخ مسکوب درباره مادر و در سوگِ مادر. نویسنده با تسلط کامل بر کلمات و تعابیر، حجمِ انبوهِ اندوه و سوگِ از دست دادن مادر را به تصویر کشیده و با توصیفات ظریف و دقیق، مخاطب را شریک غمش میکند. یک هنرنمایی تمام عیار از تاثیر کلمه در انتقال حس. و به راستی، آدمیزاد اگر مسلح و مجهز به کلمه نباشد، سوگ مگر تابآوردنی است؟ 0 29 فاطمه لیالی 1403/3/24 قصه ها از کجا می آیند: فیلمنامه نویسی و زندگی اصغر عبداللهی 4.1 27 «چطور فیلمنامه مینویسم؟ بشین برایت تعریف کنم» این شاید خلاصه هدف اصغر عبداللهی برای نگارش این کتاب بوده باشد. نویسنده، ترکیب تکنیک و تجربه سالها نگارش را، با زبانی شیرین و خالی از تکلف در اختیار دوستداران گذاشته است. خواندن روند شکلگیری یک فیلمنامه، از نقطه شروع و جرقه ایده تا رسیدن به خروجی، لذتبخش و آموزنده است. این که بدانی این قصه، گذشته کدام فیلم است، لذت بخشتر. رسیدن به یک داستان یا فیلمنامه کامل، با در دست داشتن صرفا یک موقعیت، یک صحنه یا یک دیالوگ، تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.این فرق دیدگاه ما و اصغر عبداللهی است :) 0 4 فاطمه لیالی 1403/3/21 تهرانِ جان (روایت هایی از زندگی با تهران) مهدی قزلی 3.4 4 موضوع کارگاه داستانمان «مکان به مثابه شخصیت» بود. نمیفهمیدم مکان چطور باشد، شخصیت است و چطور نباشد، خیر. استاد گفت «داستان نباید جای دیگهای غیر از این مکان، امکان وقوع داشته باشه». جا افتاد. با این تعریف و آن فهم، تهرانِ اکثر روایتهای این کتاب «شخصیت» نیست. حاصل وصلهپینه خرده روایتها و توصیفات کمجان و تکراری است که تهران بعضا درونشان به زور چپانده شده و توی ذوق میزند. اکثر روایتها از خاطره فراتر نمیروند و فاقد جهانبینی و حرف خاصی هستند. این که کتاب حاصل پانزده روایتِ برتر بخش روایت جایزه داستان تهران است، به داوری و انتخاب استادم انتخاب شده و چند نفر از نویسندگانش را میشناسم، باعث شد دوست داشته باشم زودتر بخوانمش. روایتهای «تهران، سوار کالسکه دخترم» از مرضیه اعتمادی و «خواهر بزرگتر» از فاطمه کیایی، دلنشین، پخته و دغدغهمند بودند که از قضا به همراه «وطنی برای بیوطنها» از فاطمه مرادی، سه برگزیده بخش روایت تهران نیز بودند. و چه خوب که بخش روایت سه برگزیده بیشتر نداشت... 0 29 فاطمه لیالی 1403/2/28 در رویای بابل ریچارد براتیگن 3.7 12 بیست و چهار ساعت از زندگی یک کارگاه خصوصی بختبرگشته... براتیگان، ساده، جذاب و مهیج تعریف میکند، در کشاکش داستان شخصیت را معرفی میکند، گذشتهاش را نشانت میدهد، خنده بر لبت میآورد، گره میافکند، باز میکند و همه چیز را برای همراهی و لذت بردنت آماده میکند. شخصیت اصلی، بازنده،اعصابخردکن، سوء استفادهگر، طماع اما دوستداشتنی است. ترجمه روان و فصلهای کوتاه، کتابی خوشخوان به ارمغان آورده است. و چقدر حرکت دایرهوار قصه را دوست داشتم. 0 5 فاطمه لیالی 1403/2/24 گور به گور ویلیام فاکنر 3.7 19 کتابی در ستایش خانواده، خانوادهای نه بینقص و اشکال که اتفاقا سرشار از ایراد. داستان و شیوه روایتش به وسیله چند راوی، در عین سادگی، کشش لازم را برای همراه کردن مخاطب داشت اما نثر و زبان بهمریخته کتاب آزاردهنده بود، انگار با ترمز دستی بالا همه مسیر را برانی. یک ویراستاری اساسی از این کتاب یک شاهکار فارسی میسازد. 0 5 فاطمه لیالی 1403/2/23 روباه شنی محمد کشاورز 2.8 3 روباه شنی مجموعه داستانی موقعیتمحور است. از پایانبندی ضعیف اکثر داستانها که بگذریم، نویسنده نه تنها از پس خلق و روایت موقعیتها برآمده بلکه مفاهیم انسانی و حسی را هم به خوبی در موقعیتها گنجانده و در انتقالشان به مخاطب موفق ظاهر شده است. حسهایی مانند ترس در «روز متفاوت»، انتظار در «غار را روشن کن»، دلتنگیو اشتیاق در «گلدان آبی، میخکهای سفید» ، تنهایی در «روباه شنی» و... کاملا محسوس و قابل درک هستند. تلاش نویسنده در راستای آشناییزدایی قابل تحسین است، چیزی که در «زمین بازی»، «آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن» و «روباه شنی» بیشتر دیده میشود. 0 2 فاطمه لیالی 1403/2/10 بارون درخت نشین ایتالو کالوینو 3.7 41 آمیزهای از لجبازی، غرور و خودنمایی، پسربچه را به بالای درخت میفرستد، عصیان و سرکشی دوران جوانی میپرواندش و دغدغهمندی، انسانی شریف البته با سبک زندگیای متفاوت تحویل جامعه میدهد. خردمندی کمی بالاتر از سطح موجود... نویسنده به خوبی و با زبانی ملس (!)، مفاهیمی همچون فقر، آزادی، اختلاف طبقاتی، جهل، آداب و رسوم و تعصبات جامعه را همراهِ قد کشیدن «بارون» و البته خمیده شدنش، مطرح میکند. روند زندگی «بارون»، گاه سریع و گزارشگونه و گاه پرجزئیات است. هرچه باشد، گنجاندن ۶۰-۷۰ سال زندگی با آن کیفیت در ۳۰۰ و کمی صفحه کار آسانی نیست. خواندن سرگذشت آمیخته با جنون و رهایی «بارون» و اخت و اخوتش با طبیعت، شاید نسخه خوبی برای ما ماشینیزهشدههای محبوس در قفس روزمره باشد. 0 46 فاطمه لیالی 1403/1/22 یوزپلنگانی که با من دویده اند بیژن نجدی 3.8 63 از آن دست کتابهایی که یا دوستش دارند یا پشیمانند از خواندنش. من خوشبختانه جزو گروه اولم. ارزش کتاب را وقتی میفهمید که مثل من، بعد از یک مجموعه داستان سرد و بیروح آمریکایی بخوانیدش. آن وقت زندگیای که در کلمه کلمهاش جریان دارد را تشنه سرمیکشید. همکاری تماشایی شخصیتهای ناب، روایتِ ناب و زبانِ ناب، قطعا ارزش خواندن دارد. داستانهای «شب سهرابکشان» و «گیاهی در قرنطینه» را جور دیگری دوست داشتم. 0 10 فاطمه لیالی 1403/1/19 صدای سوم: گزیده داستان های نویسندگان نسل سوم آمریکا ریموند کارور 3.1 4 داستانهایی تهی از روح و معنا از نویسندگان نسل سوم آمریکا با معرفی و بعضا نقد و تحلیل احمد اخوت. به جز «گلولهای در مغز» و «بگو بله» هر دو از توبیاس ولف، با هیچ داستانی ارتباط برقرار نکردم و در هیچ یک عمقِ مطلوبم را ندیدم. اگر داستان مدرن، این چهاردیواریهای سرد، خالی و بیرنگ و روح است که من همان دیوارهای کاهگلی و فرشهای دستبافت و پنجرههای چوبی زوزهکش و سماور روشن کنج اتاق را ترجیح میدهم. باید بروم یک مجموعه شرقی بخوانم. نبات لازمم بعدِ این همه سردی... 0 21 فاطمه لیالی 1403/1/19 گوساله ی سرگردان مجید قیصری 2.7 4 در کتاب، بر خلاف داستانهای ساده با شخصیتها و مسائل عمیقی طرف هستیم. مجید قیصری در دل جنگ و خشونت و التهاب، دوربین را میچرخاند روی انسان و اسلوموشنی ظریف و بعضا رندانه از درونش میگیرد. اصلا مگر نه اینکه در جنگ، هزاران داستان متحرک به نبرد هزاران داستان متحرک دیگر میروند؟! شاید به کتابهای مجید قیصری امتیاز بالایی ندهم اما قطعا مشتاقانه باز از او خواهم خواند. 5 12 فاطمه لیالی 1403/1/9 آئورا کارلوس فوئنتس 3.5 36 دارم فکر میکنم چرا کتابِ به این خوبی، توجهم را جلب نکرد. نویسنده فضا را که به خوبی ساخت، روایتش که کامل بود، رودهدرازی که نکرد، با زمان که بازی کرد، مرز بین وهم و واقعیت را که برداشت، دیگر باید چه کار میکرد تا لذت ببرم؟؟ جواب برایم صفحه اول کتاب مشخص بود، باید دوم شخص نمینوشت. راوی دوم شخص نگذاشت آئورا را دوست داشته باشم... 0 2 فاطمه لیالی 1403/1/9 سارق چیزهای بی ارزش پیام ناصر 2.5 1 پیام ناصر بعد از مجموعه داستان «بهتزدگی»، در اثر دوم خود سراغ رمان کوتاه رفته و رشد و بلوغِ داستاننویسیاش را به خوبی نشان داده است. نویسنده با زیرکی سه داستان در سه فضای متفاوت را به صورت موازی و تودرتو جلو برده و به سرانجام رسانده است. بعد از این کتاب، دوست دارم بیشتر از این نویسنده بخوانم. 0 2