معرفی کتاب دیگر اسمت را عوض نکن اثر مجید قیصری کتابعمومیداستانایران دیگر اسمت را عوض نکن مجید قیصری 3.2 12 نفر | 6 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 18 خواهم خواند 9 خرید از کتابفروشیها ناشر نشرچشمه شابک 9789643626105 تعداد صفحات 96 تاریخ انتشار 1397/6/12 نسخههای دیگر نشر شمع و مه توضیحات کتاب دیگر اسمت را عوض نکن، نویسنده مجید قیصری. داستان جنگی رمان ادبیات دفاع مقدس ادبیات داستانی ادبیات معاصر لیستهای مرتبط به دیگر اسمت را عوض نکن سید امیرحسین هاشمی 1403/10/18 ادبیات ضدجنگ 52 کتاب قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. میخواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمیدانم این کار را چرا انجام میدهم، میدانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش میدهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعهٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجهام به آن جلب شده است، قوای ذهنام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش میدهم و زجر میکشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار میدهم (مشخصا ترجمهها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتابها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که میخواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان میدهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس میشود (هیچ اثر و روایتی نمیتواند همهچی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متنبسندگیِ ادبیاتپایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جستوجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتابها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" میگیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکتهای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم میکنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتابها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و همفهمی کنیم با کتابها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلینسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمتگرم مرد 🙏✌️ پینوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال میشم. 30 51 علی عقیلی نسب 1403/5/6 مجید قیصری 16 کتاب مجید قیصری از بهترین نویسندگان کشور ما است. معمولا برای خواندن کتابهای یک نویسنده وسواس دارم که به ترتیب بخوانم. این لیست را برای کسانی که چنین وسواسی دارند و علاقهمند به خواندن آثار مجید قیصری هستند منتشر میکنم ترتیب کتابها بر اساس سال انتشار: صلح: سال ۷۴ جنگی بود، جنگی نبود: ۷۵ طعم باروت: ۷۷ نفر سوم از سمت چپ: ۷۹ ضیافت به صرف گلوله: ۸۰ باغ تلو: ۸۵ گوساله سرگردان: ۸۶ مردی فرشتهپیکر: ۸۶ سه دختر گلفروش: ۸۶ ماهزده: ۸۷ سهکاهن: ۸۸ دیگر اسمت را عوض نکن: ۸۹ زیرخاکی: ۹۰ شماس شامی: ۹۱ طنابکشی: ۹۱ نگهبان تاریکی: ۹۳ جشن همگانی: ۹۵ گور سفید: ۹۷ ساحل تهران: ۱۴۰۰ شیر نشو: ۱۴۰۰ سنگ اقبال: ۱۴۰۲ چند نکته: ۱_قیصری پیش از کتاب ضیافت به صرف گلوله سه مجموعه داستان و یک داستان بلند منتشر کرده بود که بعدها دوازده داستانشان در مجموعهی سه دختر گل فروش منتشر شدند. اطلاعی ندارم که بیشتر بودند یا تعداد داستانها همینقدر بوده. ۲_کتاب ضیافت به صرف گلوله در سال ۷۸ نوشته و در سال ۸۰ منتشر شده ۳_داستان نور کافی ابتدا در مجموعه داستان قصه ۸۵، که مجموعهای از نویسندگان آن را نوشتهاند، منتشر شد و سپس در کتاب گوسالهی سرگردان منتشر شد. ۴_ترتیب کتابها تا گور سفید را بر اساس کتابشناسی مجید قیصری که سایت شهرستان ادب منتشر کرده درآوردم 8 21 یادداشتها محبوبترین جدیدترین ماهنامهی شهر کتاب 1401/3/4 یک داستان ایرانی همراه با تلیق و کشش داستانی. داستان آن به صورت نامهنگاریهایی بین یک سرهنگ عراقی و سرباز ایرانی در روزهای آتشبس میان ایران و عراق روایت میشود و حین این نامهنگاریها گریه از معمایی گشوده میشود که داستان بر پایهی آن شکل گرفته است. ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۵. 0 2 نفیسه سادات موسوی 1401/1/7 قصه دوست داشتنی از نظر من، قصهای پر از گره است. گرههایی که در صفحههای ابتدایی کتاب به مخاطب نشان داده میشود و فکر و ذهن مخاطب را تا انتهای کتاب درگیر می کند ،تا در فصلهای پایانی گرهگشایی نویسنده به کمک مخاطب و داستان بیاید . لطف این مدل قصهها به این است که در صفحهصفحه کتاب همزمان که داستان را پیش میبریم، ذهنمان مشغول خلق و امتحان و رد سناریوهای مختلف جهت گشودن گرهها پیش از نویسنده است. دوست داریم دست نویسنده را بخوانیم و هرچه کتابخوان حرفهای تری باشیم احتمال اینکه در این امر موفق باشیم هم بیشتر است . قصه "دیگر اسمت را عوض نکن" ، قصهای دوستداشتنی است، در حالی که نه تنها از این قاعده پیروی نمیکند بلکه به نوعی مسیر برعکس این قاعده را میرود .داستانی روان و خطی که در چند صفحه پایانی به ناگاه مخاطب را با چالشی مواجه میکند که به تمام استنباطهایش از داستان شک میکند! تمام دلسوزیها و نگرانیها و چشمانتظاریهایی که پا به پای شخصیت اصلی تحمل کرده برایش خندهدار می شود . حتی اگر مثل من روحیه اش کمی حساس باشد, اعصابش هم به هم میریزد . گرههای داستانی "دیگر اسمت را عوض نکن" تازه انتهای کتاب خودشان را نشان میدهند؛ جایی که نویسنده دیگر قرار نیست برای ما بازشان کند! جایی که ما میمانیم و هزار تلاش برای گرهگشایی که هیچکدام به طور کامل راضیمان نخواهد کرد. از هر راهی میرویم باز به "ان قلتی" برمیخوریم! قهرمان دوم داستان به ناگاه در چشم مخاطب تبدیل میشود به #بدمَن ِ احتمالی ، آنهم در چشم مخاطبِ ایرانیِ جنگزدهی غیرتی! احتمالی که ذهن ما در به در به دنبال رد کردنش میافتد و هی قصه را در خیالش جوری می چیند که آنچه به نظر میرسد, تغییر کند؛ اما باز برمیگردد سرخانه اول! که وقوع یا عدم وقوع هر سناریو به یک اندازه احتمال داشته باشد و هر کدام در بینراه برسد به یک حفره و روز از نو و روزی از نو ! شاید حتی مخاطب به دوباره خواندن کتاب برای کنترل از دست ندادن جزییات هم وسوسه شود! 0 1 فاطمه لیالی 1403/9/4 داستان در قالب نامهنگاری یک افسر عراقی با یک سرباز ایرانی، دو طرف نهر خیّن پیش میرود. جنگ بستری پرپتانسیل و قصهساز است و چقدر حیف که از این بستر، جز زندگینامه و مجموعه خاطرات (آن هم با محوریت کمیت و نه کیفیت) بیرون نمیآید. مجید قیصری در این میان ثابت کرده میتواند از دل جنگ، آدمهایی بیرون بکشد یا بسازد که ارزش داستانی دارند. کتاب را یک ساعته میتوان خواند و با شخصیتهایش تا گرهگشایی همراه شد. 0 6 محمدامین پورحسینقلی 1402/4/19 یادم است که این کتاب را به صورت صوتی گوش دادم و چقدر دوستش داشتم. روایت در قالب نامه نگاری بین دو سرباز در دو سوی خط مرزی است، یکی ایرانی و جوان، دیگری افسری عراقی و سالمند که خاطراتی از جنگ خرمشهر دارد. خاطراتی که هنوز با یک گره و پرسش در ذهنش باقیست 2 6 مجید اسطیری 1402/12/17 رمانی کوتاه با نگاهی دیگرگونه به جنگ با روایتی خلاق 0 5 Hossein 1401/8/2 نمایش یک جنگ از نگاه نامه نگاری بین دو فرد, که در اصل در دو جبهه ی متفاوت هستند. 0 0