کوثر یوسفی

کوثر یوسفی

@yousefik

50 دنبال شده

64 دنبال کننده

            یک کوثر معمولی که دوست دارد بیشتر کتاب بخواند... 
دانشجو ارشد مهندسی شیمی؛ بیوتکنولوژی 
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
        پاییز آمد اولین کتابی بود که در پاییز شروع و به پایان رسید .. بدلیل آمدن نیرو منابع انسانی ودجا کلاس آخر تشکیل نشد . علاقه ای به شرکت در مراسم نداشتم‌. دنبال استخدام در ودجا نبودم و نیستم هرچند تصمیم تقدیر تا اطلاع ثانوی بمدت دوسال مرا دانشجوی وزرات خواسته . آمدم خوابگاه بعد یک استراحت کوتاه تصمیم گرفتم در این روزهای آخر آبان این چند صفحه کم کتاب را تمام کنم. 
کتاب الکترونیک خوانده بودن را خیلی وقت بود بعد اتمام اشتراک بینهایتی که با اعظم خریدیم تجربه نکرده بودم زندگی در تهران مجبورم کرد دوباره به کتابهای الکترونیک روی بیاورم.
پاییز آمد در مسیر رفت و آمد مترو و دقیقا در دل پاییز شروع به خواندنش کردم. 
حرفهای در کتاب با آن مواجه میشدم که در کمتر کتاب شهدایی دیده بودم البته که ناگفته نماند خیلی وقت بود کتاب شهدایی نخوانده بودم . 
از اینکه در آن زمان آن هم یک فرد سپاهی اینقدر نگرش بازی داشته واقعا لذت بردم و خب شخصیت فخری برایم دوست داشتنی بود با او دویدم، با او اضطراب گرفتم، با او درد کشیدم، با او گریستم، با او نامه نوشتم 
قلم نویسنده شیوا بود . کتاب را وقتی می‌خواندم مشخصا سو بالا میزد که نویسنده این روایت یک زن است و ما داریم داستان را از زاویه نگاه یک زن می‌خوانیم جزییاتی که کمتر کسی شاید به آن توجه میکرد. با آنجای متن تفریظ رهبر درباره این کتاب موافقم : عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده میکند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد.
روایت عاشقانه این کتاب واقعا بی‌نظیر بود با چاشنی مزاحهای نمکین دلنشین و البته ایشان اگر خجالت کشیدند که بهتر است من بروم سر به بیابان بگذارم بعد خواندن کتاب 
و البته صحبت زهرا نجاری عزیز که گفت کلا از زن های در خانه ننشین خوشم می آید. باید بگویم من هم عمیقاً همینطور (!)
یک جمله از احمد هم بنظرم نیاز هست به آن بیشتر فکر کنم. 
جمله ای که تابستان گذشته وقتی آذین به ایران آمده بود یک مسیر کامل خیابان انقلاب را درباره اش بحث کردیم و حرف زدیم 
احمد می‌گفت : جمهوری اسلامی جمهوری تامین دنیای ما نیست، جمهوری تامین ایمان است. جمهوری امتحان الهی است برای جوان‌ها. 
باید بیشتر فکر کنم ....
۲۹ آبان ۰۳
      

13

        قبل‌ترها با یک بنده خدایی بعد از ازدواج و بچه‌دار شدنش حرف میزدم، بحث رسید به آرزوها، برایم گفت قبلترها دوست داشته روزی نوبل ببرد(!) اما حالا فهمیده زندگی همین عادی گذراندن روزمره است . اصلا همین عادی بودن و عادی زیستن به نوعی خودش موفقیت است.
در مواجهه با آدمهای دورم که وارد زندگی بزرگسالی شدند دیدم خیلی‌ها و نه همه آنها قید آرزوهای بلند را زدند و همه به همان حرف رسیدند به اینکه همین که عادی زندگی و روزمره بگذرانند کافیست‌. شعارشان هم این است بگذار شوهر کنی، بگذار بچه بیاید میبینی به زندگی عادی راضی میشوی. (انگار آدمهای دیوانه خانه و زندگی و بچه نداشتند !)کتاب هفت روایت را که می‌خواندم احساس کردم گمشده‌ای از ته قلبم را پیدا کردم با سطر به سطرش بغض میکردم و دلم میخواست بعد از هر قسمت آن ساعتها گریه کنم . 
شاید اگر کسی روایت زندگی امام موسی صدر را بشنود یا بخواند بگوید برای فیلم‌هاست، رویایی است و نشدنی (!)
شبیه موسی صدر شدن سخت است اما چرا آرزو بلند نکنم؟ من آدم رویاهای بلندم، آدم دیوانه زندگی کردن، آدم معمولی نبودن 
دوست دارم زندگی برایم چرخش اینطور بچرخد که هیچ چیز عادی نباشد، دوست ندارم روزی بگویم همین عادی زندگی کردن کافیست، دلم میخواهد زندگی و مرگ و خواب و بیداری دیوانه وار باشد . 
شبیه موسی صدر شدن رویایی است بزرگ 
آدمی که در راه اهداف مقدس و بلند همه لحظات زندگیش میگذرد 
نوشتم میگذرد چون دوست دارم فکر کنم او هنوز هم روی این کره خاکی هست
اما از قدیم می‌گفتند آرزو به جوانان عیب نیست 
بقول گفتنی 
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل 
وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم 
همین؛
این کتاب سه از پنج قرار تابستانه من است .
۱۷ تیر ۳
      

6

        کتاب را در نمایشگاه کتاب آنلاین از کتابرسان سفارش داده بودم اما لایش را باز نکردم تا سهم کتاب محرمی محفوظ بماند.
محرم که شروع به خواندن کتاب کردم دیدم پنجاه صفحه اولش یک در میان چاپ شده! اما خب از خرید من خیلی گذشته بود و قابل پیگیری نبود پس آن را ادامه دادم. 
کتاب متنی تاریخی دارد. روایت است از حرفهای حسین بن علی از مدینه تا کربلا، و در بعضی جاها یادداشتی نویسنده درباره حرفهای امام نیز نوشته است.
آنچه از خواندن این کتاب ذهنم را بسیار مشغول کرد عجیب بودن عاقبت انسانهای مختلف بود چه بسا انسان هایی که دشمن علی علیه السلام بودند و اخر شهید راه حسین شدند و چه بسا انسان‌هایی که از دوستداران اهل بیت بودند اما سر بزنگاه سستی کردند و جا مانند.
حرفها بوی این را میداد که جاماندگان ترسیدند، درک نداشتند، امید نداشتند به جهانی که امامشان میدیده است! و دنیا... دنیا آنها را عمیقا فریفته بوده و دلبستگی به مقام و پول و... کلک کارشان را کنده!
مساله ای ک من و امثال من نیز با آن درگیر هستیم فقط متوجه آن نیستیم مگر اینکه بزنگاهی فرارسد و امان از آن لحظه... 💔
آنچه که از کلام محکم و راسخ امام و يارانش برمی آید این است که به شناخت خوب و دقیقی نسبت به خود رسیدند و همین خودشناسی عمیق سبب شده که پایشان در مسیر عاقبت بخیری نلرزد.
به امید اینکه ما هم عاقبت ثابت قدم باشیم در مسیر عاقبت بخیری جهان.

شهریور ۱۴۰۲
      

8

        کتاب‌هایی که داستان داستان نوشته شده‌اند اصولا تندخوان هستند. این کتاب هم جز همینها بود. سهمش مطالعه در مترو و اتوبوس بود و تقریبا کمتر از دو هفته تمام شد.
اما درباره شخصیت دکتر شهریاری؛ بنظرم لازم ترین و کارآمد ترین شخصیت‌ها برای این روزهای کشور مثل ایشان هستند.
انسان هایی که بی‌توقع  و فقط برای رضای خدا و سربلندی کشور حتی در تاریک ترین روزها تلاش میکنند.
بقول دکتر چمران این آدمها شاید نتوانند تاریکی را از بین ببرند اما میتوانند با نور کم فرق بین تاریکی و روشنایی را بفهمانند.
مورد دیگری که از شخصیت دکتر برایم جالب و واقعا تحسین برانگیز بود شخصیت چند بعدی ایشان بود که با تلاش و خودآگاهی روی همه ابعاد زندگی شخصی، اجتماعی، دینی وقت می‌گذاشتند.
علی رغم اینکه از جهت علمی رتبه خیلی بالای داشتند اما بر این عقیده بودن درس همه چیز نیست. شاید بتوان گفت این مساله ای است که باید این روزها خیلی‌هامان بوقت غفلت از ابعاد دیگر و درگیر درس شدن به خودمان یادآوری کنیم.
بماند به یادگار از روزهایی که دوبار زیارت مزار ایشان در امامزاده صالح نصیبم شد و کتابی که در راه‌های طولانی تهران مرا عمیقا به فکر فرو می‌برد.

شهریور ۱۴۰۲
      

9

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

کوثر یوسفی پسندید.
خانواده تیبو

16

کوثر یوسفی پسندید.
آینه جادو: گفت وگوها، سخنرانی ها و مقالات سینمایی

20