tasnim


کتابخانه
نمایش کتابخانهیادداشتها
نمایش همه1402/3/2 - 17:16
برخی از انسان ها فهمیدنشان سخت است . شاید همه چی برایشان مهم باشد و به آنها بیشترین اهمیت را بدهند اما چیزی که بنظر می رسد این نیست . کمی که با آنها وقت بگذرانیم متوجه آن می شویم که آن ها درون شان پر از احساسات فکر هایی است که کسی از آن ها چیزی نمی داند .
کتاب بیگانه اثر آلبر کامو کتابی است که شاید با بار اول خواندن آن همه چیز بی معنا و عجیب باشد. شاید با خواندن آن به این فکر کنید که آلبر کامو درون انسان هاو تیرگی و ابهام دل بشر را در نوشته هایش به تصویر کشیده است . اما او مورسو را خلق کرده است که بدون نقاب های همشیگی مردم زندگی کند و چیزی باشد که حقیقتا است . او می خواهد شخصیت اش را در دنیای واقعی جان دهد که به خوبی او را پرورش داده است
بیشتر مخاطبان داستان کتاب بیگانه و شخصیتش را با کلمات بی مسئولیت، بی احساس، پوچ گرایی و... توصیف کرده اند . به نظر مقداری از آنها قابل قبول است مانند تکه ای که مورسو به رمون بر میخورد و او مورسو را برای خوردن شام دعوت می کند و مورسو برای خلاصی از زحمت پخت و پز پیشنهاد او را میپذیرد شاید عقیده ی درستی نباشد و منفعت طلبی برای موروسو باشد . اما رمون هم این محبت را برای حل شدن مشکل خودش می کند و قصد دارد از مورسو کمک بخواهد،این سنت انسانی است که در مقابل لطف کسی، به او خدمتی کنیم .
میتوان گفت که داستان این کتاب حول محور واقعیت چرخیده است و زندگی واقعی در آن پررنگ است و کسی در آن چیزی را مخفی نمی . برخلاف داستان هایی که واقع گرا نامیده میشود اما در همه چیز باید جادو و کلکی باشد که بتوان ابتدا و انتهای داستان را به هم وصل کرد .
16 نفر پسندیدند.
1401/2/15 - 21:14
3.3
3
پشت پنجره دیدی دیگر به او داد که پایش به دنیایی کشیده شود که فکرش را هم نمی کرد ….
کتاب از پشت پنجره درمورد پسر بچه ای است به خاطر مریضی که دارد از اتاقش بیرون نمی آید و همه چیز را از پشت پنجره نگاه میکند ..
شخصیت پردازی این داستان خوب بود و من شخصیت داستان را درک می کردم و می توانستم در اتفاقات مختلف کنارش باشم و خودم را جای او بگذارم .
توصیفات هم خوب بود و میتوانستم تقریبا فضا و مکان را تصور کنم و داستان را در آنجا پیش ببرم .
نام کتاب هم نام زیبایی بود و میتوانست فرد را برای خواندن این کتاب جذب کند و خواننده را برای خواندن کتاب تحریک کند
کتاب کمی روند خسته کننده ای داشت و مخاطب را خسته می کرد آنقدر جذاب نبود که خواننده نتواند از داستان بیرون بیاید ولی موضوع داستان قشنگ بود
تیکه هایی که در مورد هر ساعت نوشته شده بود کمی می توانست خواننده را از داستان پرت کند ولی تیکه ها جذاب بود که در هر ساعت کار یکی از افراد و فعالیتش گفته می شد مانند : ۱۰:۰۰ صبح خبری از نینای پیر نیست که گل هایش را آب بدهد .
به کور کلی کتاب از پشت پنجره اثر لیزا تامپسون با ژانر رئال کتابی نه خیلی جذاب و نه خیلی خسته کننده است و میتوانید آن را تهیه و بخوانید :)
6 نفر پسندیدند.
1401/2/15 - 20:17
قتل ،ماجراهای زیادی را به دنبال خود می کشاند و افراد زیادی را درگیر خود می کند که بفهمند قاتل کیست ؟ ، هدف اش چه بود ؟ مجازات اش چیست ؟ ولی چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ و اما قاتل این داستان کیست ؟
کاراگاه که فرد باهوش و با تجربه ای است ، حالا گیر مسئله ای افتاده است که هیچ جوره درست در نمی آید و کلافه شده است و نمی تواند تصمیم بگیرد ، اگر می خواهید بدانید قاتل داستان کیست به شما پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید .
کتاب موضوع جذابی دارد ولی روند آن کمی کسل کننده است و نویسنده می توانست با کم کردن حجم کتاب و صفحات آن ، کتاب را جذاب تر کند ، توصیف مکان خوبی داشت و می توانستم در ذهنم تصویر سازی کنم .
شخصیت پردازی اش کمی جا داشت تا من بیشتر شخصیت را بشناسم و با خلقیات آن آشنا شوم ، دیالوگ ها به علت ترجمه زیاد خوب نبود و نمی توانست با آن ها ارتباط برقرار کرد .
در حال مطالعه
کتاب در حال مطالعهای وجود ندارد.
با جستجو میتوانید کتابهای مورد علاقهی خود را انتخاب کنید و به این لیست اضافه کنید.