دیزی دارکر
در حال خواندن
41
خواندهام
590
خواهم خواند
222
توضیحات
دیزی دارکر با یک قلب مریض به دنیا آمد. حالا کل اعضای خانواده ی دیزی بعد از سال ها دوری از هم قرار است برای جشن تولد هشتاد سالگی نانا -مادر بزرگ دیزی- در خانه ی عجیب و قدیمی گوتیک او در یک جزیره ی جزر و مدی جمع بشوند . نهایتا همه از راه میرسند. هر کسی با رازی که در دل دارد . وقتی بالاخره جزر و مد می شود ، گذرگاه دریایی زیر آب فرو می رود و ارتباط آنها برای هشت ساعت با دنیا قطع می شود ؛ ولی همزمان با فرا رسیدن نیمه شب نانا به قتل می رسد و راس هر ساعت یکی دیگر از اعضای خانواده هم کشته می شوند . حالا عمارت سیگلاس به زندانی در یک جزیره تبدیل شده است ، همراه با قاتلی که قصد جان تک تکشان را دارد . اعضای خانواده قبل از اینکه آب دریا پایین برود و همه چیز آشکار شود ، باید هم راز قتل ها و هم راز های گذشته را کشف کنند .
بریدۀ کتابهای مرتبط به دیزی دارکر
نمایش همهلیستهای مرتبط به دیزی دارکر
نمایش همهپستهای مرتبط به دیزی دارکر
یادداشتها
1403/5/26
این کتاب باعث شد به این فکر بیوفتم که دیگه سراغ کتابهایی که خیلی ناگهانی توی فضای مجازی ترند میشن نرم! حقیقتاً "به نظر من" ارزش این همه معروف شدن رو نداشت! و چرا؟ چون: ⭕️ پرشهای زمانی به گذشته "حداقل برای من" خسته کننده و حوصله سر بر بودن و به جز چند قسمت نیاز نبود این همه از خاطرات گذشته نوشته بشه. ⭕️ من دوست داشتم صحنههای قتل حس آدرنالین بیشتری رو در وجودم ایجاد کنن؛ ولی واقعاً اونقدر استرس آور نبودن. ⭕️ پایان داستان خیلییی غیر منطقی بود و به شدت توی ذوق میزد. علاوه بر این، من تریکسی رو قبل از اتمام داستان توی لیست قاتلهای حدسیم نوشته بودم و برام پیشبینی پذیر بود. ⭕️ انگیزهی قتل غیر واقعی به نظر میومد؛ هر حرفی که نانا و تریکسی برای این موضوع که "چرا قتلها رو انجام دادن؟" زدن، باز هم به نظرم دلیل خوبی نبود برای این که یک شبه کل اعضای خانوادهی خودشون رو سلاخی کنن! و همین. حالا چرا این دو ستاره رو دادم؟ چون: ⬅️ شخصیت نانا رو دوست داشتم و خیلی با عقایدش موافق بودم. ⬅️ حدوداً ۵۰ یا ۶۰ صفحهی آخر داستان، توی بعضی قسمتها، اون استرسی که میخواستم رو بالاخره حس کردم. ⬅️ جملههای قشنگی توی متن داستان نقش بسته بودن و قلم نویسنده اتفاقات رو خوب توصیف میکرد. و حرف دیگهای ندارم. امیدوارم کسایی که از خوندن این کتاب لذت بردن و دوستش داشتن از دستم ناراحت نشن. =)))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
1403/4/29
نسخه مدرن و ضعیف تر کتاب ده بچه زنگی آگاتا کریستی. انتظار داشتم بر اساس واقعیت باشه، نه اینکه آخر داستان موضوعات ماورائی با داستان مخلوط بشه، وقتی که کتاب رو تموم کنید تا ساعات اول شاید روابط و رفتارهای شخصیت ها قابل درک باشه اما هرچی بیشتر در کتاب عمیق شوید، رفتار و کارهای شخصیت ها بیهوده تر و غیر قابل درک تر میشود. تعلیق های مناسبی داشت و لذت بردم اما پایان داستان چیزی نبود که انتظار داشتم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
1402/12/26
7
1403/9/3
1
1403/8/11
3
1
1403/5/13
15
1403/1/18
6
1402/7/7
23
1402/7/4
20
1403/2/24
11
1402/10/15
11
1403/4/12
8