سمیه شاکریان

سمیه شاکریان

بلاگر
@somayehshakeriyan

180 دنبال شده

145 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        دنیای جناب داستا یوسکی با شخصیتهای متفاوتی که ساخته است همیشه زنده است. درست است که باید از فلسفه نوشتن این رمان پیش زمینه داشته باشیم اما حرفهای او تا همیشه زنده است. داستا یوسکی ، راسکولنیکف قهرمانی را ساخته است که از قتلی که انجام داده،  ناراحت نیست و کارش را جنایت نمی‌داند اما بعد از قرنها هنوز عشق است که آدم ها را درمان می‌کند.
ابر انسان ساخته شده در دنیای جنایت و مکافات برای هدف مقدسی که فکر می‌کند درست است، آدم می‌کشد. هدف وسیله را توجیه می‌کند. شعار برخی فلاسفه از دیرباز تا کنون.
و جالب است که خود داستا یوسکی در انتهای کتاب مضمون کتاب دیگری را مشخص می‌کند.
آدمهای داستان نه سیاهند نه سفید. خیر می‌کنند تا شرهایشان را بپوشانند و این موضوع را اعتراف می‌کنند. 
چیزی که خود نویسنده به آن اعتقاد عمیقی دارد و مضمونش را از زبان دو شخصیت اصلی‌اش به خواننده می‌رساند.
حتی همین خیرخواهی رودیا  او را در دادگاه نجات می‌دهد درست مثل تعابیری که خودمان داریم. کارهای خیر گناهان را می‌سوزاند.
 
      

30

        عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی
قضاوت آدم‌ها در مورد مسائل پیرامونشان از یک دریچه و چشم است. گاهی باید حرفهایمان را با دیگران  در میان بگذاریم تا نوری روی قضاوتهایمان تابیده شود. 
مثلا وقتی عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی را خواندم، خودم را کشاندم تا انتهای داستان. به زور خواندمش. همراهش شدم اما دوستش نداشتم. شاید باید به خودم وقت می‌دادم یا بی هیچ پیش زمینه‌ای همراهش می‌شدم اما خب این اتفاق نیفتاده بود. کتاب که تمام شد مثل اساتید بزرگ نویسندگی و نقد ادبی، گفتم خب که چی؟ و بعد فکر کردم که محال است این کتاب را به پسرم معرفی کنم. اما اتفاقی در من افتاد که فهمیدم قضاوتم با قد و قواره آنچه که در ذهن نویسنده بوده، هماهنگی ندارد. من باید از نردبان یونس بالا می‌رفتم. پله، پله. این موضوع را وقتی فهمیدم که با یک جمعی در مورد کتاب حرف زدیم. آخر جلسه چنان مشعوف شدم که هنوز طعم آن شعف توی رگهایم جاریست. انگار که مثل کارآگاهی سرنخها را به هم وصل کرده ام و به نتیجه‌ای خاص رسیده‌ام. این کشف و لذت ناشی از آن به خاطر دیدگاهی است که در یک جمع به دست آمد. من فلسفه نمی‌دانم اما مشتاقش شدم. این کتاب فلسفی نیست ولی به نکته‌ای مهم در زندگی نوجوانها می‌پردازد: گذشتن از چیزی برای چیزی دیگر. مثلا یک وسیله، یک کتاب، یک  آدم حتی.
چیزی که ما توی شهدای خودمان دیدیم. آنها برای دفاع از دین و انقلاب از همسر و فرزندانشان گذشتند. خیلیهایشان حتی بچه‌شان را ندیدند. اما مخصوصا به این ندیدن روی آوردند. نمی‌خواستند پا سست کنند، عقب بنشینند و کوتاه بیایند.
چیزی که در این کتاب از آن به خوبی صحبت شده است. بدون هیچ سوگیری و در بستری که می‌شد کلیشه را چاشنی‌اش کرد اما نویسنده با هوش و فراستی که داشته زاویه‌ای دیگر را جلوی رویمان گذاشته است.
شخصیت‌هایی که در کنار هم چیده شدند و خاص ترین آدم یک زندگی که می‌تواند بر سرنوشت آدمهای دیگری تاثیر بگذارد، جایی در میانه های رمان وارد کارزار می‌شود اما با اینکه فقط رگه‌هایی از کارها و شخصیت او را می‌بینیم، چنان غلیظ عمل می‌کند که در خواننده اثر می‌گذارد. 
پ.ن: زبان ادبی و شاعرانه کتاب در اوایل مطالعه ممکن است کمی مخاطب را دچار چالش کند اما کمی که جلوتر می‌روید راحت تر میخوانیدش.
عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی، شما را از تاریکی درون ماهی بیرون می‌کشد.
      

2

باشگاه‌ها

نمایش همه

🎭 هامارتیا 🎭

199 عضو

پزشک نازنین: بر اساس داستان های کوتاه آنتون چخوف

دورۀ فعال

دنیای خیال

581 عضو

پروژه ی هیل مری

دورۀ فعال

جستارخوانی

20 عضو

نقشه هایی برای گم شدن

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

پست‌ها

فعالیت‌ها