سفرنامه ابن بطوطهسفرنامه ابن بطوطهمحمدبن عبدالله ابن بطوطه و 1 نفر دیگر4.33 نفر |3 یادداشتجلد 2خواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن5خواندهام2خواهم خواند7توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب سفرنامه ابن بطوطه، مترجم محمدعلی موحد.یادداشتهای مرتبط به سفرنامه ابن بطوطهماهنامهی شهر کتاب1401/07/14 «در تاریخ ترجمهی ایران، ترجمهای که بتواند ارزشهای هنری و ادبی این ترجمه را داشته باشد بسیار انگشتشمار است. و یکی از محاسن بزرگ این ترجمه، یادداشتهای محمد علی موحد بر این کتاب است که محقق را قدم به قدم جلو میبَرَد». داریوش رحمانیان در مجلس رونمایی از کتاب، ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی چهاردهم، سال ۱۳۹۵. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ایـن کتـاب درواقـع تجدیدچـاپ کتابـی اسـت کـه پیشتر نشـر آ گاه در دهەی هفتاد منتشـر کرده بود و مدتهاسـت نایاب اسـت و دوسـتداران ایـن کتـاب حتـی در کهنهفروشـیها هـم نمییابنـدش. نشـر کارنامـه، که به وسـواس مدیـر فقیـدش، محمدزهرایـی، مشـهور اسـت، در چـاپ کتابهـاش تأخیـر میکنـد، اما نتیجـەی این همه وقتـی که میگـذارد معمولاً دلچسـب و چشـمنواز از کار درمیآیـد. ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی ششم، سال 1394. 04محمدباقر حقانی فضل1401/11/13 به لطف مجتبی که می آید اینجا و گاهی با هم ابن بطوطه می خوانیم این کتاب را در دست خواندن دارم. ترجمه خیلی خیلی خوبی دارد و سفرنامه هم که بسیار دلچسب است توصیه می کنم شما هم به تنهایی این کتاب را نخوانید حتماً دو یا سه نفری بخوانید اینطور مزهاش چند برابر میشود. 016محمدامین اکبری1401/04/04 به نام او 《سفرنامه ابن بطوطه شاهدیست گویا بر نفوذ گستردهی فرهنگ و زبان ایرانی در سرتاسر اقطارِ اسلامی آن عصر》 شواهد اثبات کننده این جمله از دکتر محمدعلی موحد (که در دیباچه کتاب آمده است) در متن فراوان است، در ادامه تعداد اندکی از بخشهایی را که به نفوذ فرهنگ ایرانی، به خصوص اشخاص ایرانی در سرتاسر سرزمینهای اسلامی گواهی میدهد را آوردهام و البته اینها سوای رواج فوق العاده زبان فارسیست که دامنه آن از آسیای صغیر تا دربارهای هند و سرزمینهای چین و مجمع الجزایر مالدیو بوده است تونس 《خانقاه شیخ جمالالدّین ساوهای پیشوای گروهِ معروف قرندریه (قلندریان)، که ریش و ابروان خود را میتراشند، در دِمیاط واقع شده است》 مصر 《از جمله دانشمندان مصر شمسالدین اصفهانی بود که در علوم معقول سرآمد روزگار به شمار میآمد》 شام 《این مسجد سیزده پیشنماز دارد و مقدم بر همه پیشنماز شافعیان است که در هنگام ورود مت به آن شهر قاضی القضات جلالالدین محمد بن عبدالرحمن قزوینی این عنوان را داشت... جلالالدین مذکور بعدها قاضی القضات مصر شد》 عراق عرب 《امیر بصره هنگامی که من آنجا رفتم رکنالدین عجمی توریزی (تبریزی) بود و او مرا مهمان کرد》 سند و هند 《در لاهری با شیخ عابد و زاهد شمسالدین محمد شیرازی که مردی سالخورده بود ملاقات کردم》 《شمسالدین تبریزی که رئیس خنیاگران بود با مردان و زنان خواننده و رقاصگان که همه از غلامان پادشاهاند، برای این جشن دعوت شدند》 《قاضی کولم مردی فاضل از اهل قزوین است و بزرگ مسلمانان آنجا》 سیلان و بنگال 《از کُنکار مسافرت کردم به مَغارهای رسیدیم که به استاد محمود لُری معروف است》 《سلطان بلاد معبر، نام او غیاثالدین دامغانیست》 《قصد من از آمدن به این کوهستان زیارت یکی از اولیا بود به نام شیخ جلالالدین تبریزی که در آنجا مسکن دارد》 چین 《تاجالدین اردبیلی قاضی مسلمانان شهر زیتون، که مردی فاضل و کریم بود با شیخالاسلام کمالالدین عبدالله اصفهانی که یکی از صلحای روزگار به شمار میرفت به دیدار من آمدند، همچنین بزرگان تجار آن شهر گروهی از جمله شرفالدین تبریزی که از بازرگانانی بود که من هنگام ورود به هندوستان از آنان وام گرفته بودم به ملاقات من آمد... از مشایخ بزرگ این شهر برهانالدین کازرونی را دیدم که در بیرون شهر زاویهای داشت و بازرگانان نذوراتی که در حق شیخ ابواسحاق کازرونی داشتند به او میپرداختند》 02