بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سفرنامه ابن بطوطه

سفرنامه ابن بطوطه

سفرنامه ابن بطوطه

4.3
3 نفر |
3 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

7

کتاب سفرنامه ابن بطوطه، مترجم محمدعلی موحد.

یادداشت‌های مرتبط به سفرنامه ابن بطوطه

            به نام او

《سفرنامه ابن بطوطه شاهدی‌ست ‌گویا بر نفوذ گسترده‌ی فرهنگ و زبان ایرانی در سرتاسر اقطارِ اسلامی آن عصر》

شواهد اثبات کننده این جمله از دکتر محمدعلی موحد (که در دیباچه کتاب آمده است) در متن فراوان است، در ادامه تعداد اندکی از بخشهایی را که به نفوذ فرهنگ ایرانی، به خصوص اشخاص ایرانی در سرتاسر سرزمینهای اسلامی گواهی می‌دهد را آورده‌ام و البته اینها سوای رواج فوق العاده زبان فارسی‌ست که دامنه آن از آسیای صغیر تا دربارهای هند و سرزمینهای چین و مجمع الجزایر مالدیو بوده است

تونس
《خانقاه شیخ جمال‌الدّین ساوه‌ای پیشوای گروهِ معروف قرندریه (قلندریان)، که ریش و ابروان خود را می‌تراشند، در دِمیاط واقع شده است》

مصر
《از جمله دانشمندان مصر شمس‌الدین اصفهانی بود که در علوم معقول سرآمد روزگار به شمار می‌آمد》

شام
《این مسجد سیزده پیش‌نماز دارد و مقدم بر همه پیش‌نماز شافعیان است که در هنگام ورود مت به آن شهر قاضی القضات جلال‌الدین محمد بن عبدالرحمن قزوینی این عنوان را داشت... جلال‌الدین مذکور بعدها قاضی القضات مصر شد》

عراق عرب
《امیر بصره هنگامی که من آنجا رفتم رکن‌الدین عجمی توریزی (تبریزی) بود و او مرا مهمان کرد》

سند و هند
《در لاهری با شیخ عابد و زاهد شمس‌الدین محمد شیرازی که مردی سالخورده بود ملاقات کردم》

《شمس‌الدین تبریزی که رئیس خنیاگران بود با مردان و زنان خواننده و رقاصگان که همه از غلامان پادشاه‌اند، برای این جشن دعوت شدند》

《قاضی کولم مردی فاضل از اهل قزوین است و بزرگ مسلمانان آنجا》

سیلان و بنگال
《از کُنکار مسافرت کردم به مَغاره‌ای رسیدیم که به استاد محمود لُری معروف است》
《سلطان بلاد معبر، نام او غیاث‌الدین دامغانی‌ست》
《قصد من از آمدن به این کوهستان زیارت یکی از اولیا بود به نام شیخ جلال‌الدین تبریزی که در آنجا مسکن دارد》

چین
《تاج‌الدین اردبیلی قاضی مسلمانان شهر زیتون، که مردی فاضل و کریم بود با شیخ‌الاسلام کمال‌الدین عبدالله اصفهانی که یکی از صلحای روزگار به شمار می‌رفت به دیدار من آمدند، همچنین بزرگان تجار آن شهر گروهی از جمله شرف‌الدین تبریزی که از بازرگانانی بود که من هنگام ورود به هندوستان از آنان وام گرفته بودم به ملاقات من آمد... از مشایخ بزرگ این شهر برهان‌الدین کازرونی را دیدم که در بیرون شهر زاویه‌ای داشت و بازرگانان نذوراتی که در حق شیخ ابواسحاق کازرونی داشتند به او می‌پرداختند》