بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سید مهدی فاضلی

@smf2003

38 دنبال شده

37 دنبال کننده

                      من عاشق کتاب ها هستم؛ 
چون آرامم می کنند!


                    

یادداشت‌ها

                -کربلا محل مفاخره و دلبری عاشقان بود.شیعه همان مکتبی است که در آن،خدا عاشقان را به جرم عاشقی، کشته می‌خواهد و عاشورا یکسره عشق بود،عشق در عشق و غوغای عشق بازان.

زبان قاصر و قلم ناتوان است از بیان خوبی ها و لطافت های کتاب "ماه به روایت آه".
جناب آقای ابوالفضل زرویی نصرآبادی -که رحمت خدا بر او باد- با قلم دلنشین و روان خود به گونه ای "ماه بنی هاشم" را در این کتاب روایت کرده است که با "آه و اشکِ خواننده" تمام می‌شود.

متن کتاب از زبان ۱۲ نفر از افرادی است که به طریقی با حضرت عباس بن علی -که سلام و رحمت خدا بر او باد-  ارتباط داشته اند و خاطرات و مشاهدات خود را از آن جناب تعریف کرده اند.

نکته جالب این کتاب که نشان دهنده قدرت قلم و هنر نویسنده است، پیوستگی انتها هر روایت به ابتدا روایت بعدی است که موجب می‌شود خواننده کتاب را ترک نکند و به انتها برساند.

در این زمانه ی شلوغ و پر مشغله ، برای آشنایی با عباس بن علی -که سلام و رحمت خدا بر او باد- قطعا این کتاب را پیشنهاد میکنم که بتوانید به سادگی در چند ساعت آن را تمام کنید و لذت ببرید.



        
                با ۱۰۸ صفحه این کتاب را کنار گذاشتم..!!

کتاب ، یک تجربه نگاشته شده بود از سوی آقای ارلینگ کاگه در وادی مفهوم سکوت و تجربه تنهایی.در شروع به خوبی دریافت میشود که نویسنده و محقق از باب اهمیت سکوت در این زمانه ی هیاهو دست به نوشتن برداشته اما در ادامه به واسطه "شاید" کم آوردن کلمات دیگر توان نشان دادن اهمیت سکوت را نداشت.

ولی دو نکته را از باب انصاف باید ذکر کنم:

اول اینکه بهتر است اینگونه عرض کنم که کتاب برای افراد برونگرا به هیچ وجه توصیه نمیشود و مناسب نیست.(البته به این نشانه هم نیست که این کتاب مناسب افراد درونگراست) شاید افرادی که سکوت و آرامش در خلق و خوی آنهاست بتوانند ارتباط بهتری بگیرند ولی خب مقداری از حجم فلسفه به کار رفته در کتاب هم شاید اذیت کننده باشد!

دوم اینکه کتاب به واسطه شخصیت نویسنده ی آن آقای ارلینگ کاگه از لحاظ علمی و تجربی کتاب قوی و قابل استنادی است.با کمی تحقیق درباره نویسنده به خوبی میتوان متوجه شد که نویسنده ، محققی قوی در رابطه با مقوله ی سکوت و تنهایی است ولی همچنان این نکته توان کم کردن اهمیت نکته اول را ندارد.


خواندن این ۱۰۸ صفحه را به فال نیک میگیرم که متوجه شدم چه مقدار زیادی خُلقیات خواننده و حال و هوای متن با یکدیگر در تعامل هستند و این نشان از زنده بودن متن دارد.
        
                🔰نخل و نارنج

به یقین مسیری که علما و فقها در دوران حیات خود طی کرده اند،آسوده و بدون سختی نبوده است.رسیدن به چنین درجات والایی در علم و دانش و اثرگذاری،راهی پر پیچ و خم باید داشته باشد که به وسیله تقوا از آن می‌شود سربلند گذشت.

در کتاب نخل و نارنج به قلم روان و بسیار دلنشین آقای وحید یامین پور،مروری بر بخش های مختلف زندگی خاتم الفقها شیخ مرتضی انصاری داریم.
در این کتاب به خوبی شخصیت علمی شیخ اعظم به تصویر کشیده شده است و میتوان سرمنشأ آن اثرگذاری که اکنون از طریق دانش و علم حضرت انصاری به واسطه تالیفات ایشان برجای مانده را به خوبی درک کرد.
زهد و تقوا از دیگر ویژگی های شیخ اعظم هستند که قطعا در درجه و محبوبیت آن حضرت تاثیرگذار بوده و وقایع جالبی را در کتاب شاهد هستیم که یکی از علل چنین وقایعی حتما این دو ویژگی ست.
عشق و علاقه شیخ انصاری به اساتید خویش و حساسیتی که ایشان در رفتار و کردار و گفتار خویش به اساتید دارد در کتاب به خوبی بیان شده.
چاشنی و شیرینی کتاب هم آنجایی گل میکند که شیخ در کنار همسر و مادر خود به گفت و گو در می آید.مکالمات آنها به قدری شیرین و احساسی و سرشار از عشق هستند که توجه مخاطب را جلب میکند و نفسی تازه به خواننده برای ادامه دادن میدهد.

در پایان هرچند که این کتاب بر پایه ی خیال نویسنده نوشته و نگاشته شده است اما چنین مسیر پر پیچ و خم برای علمای اثرگذاری (همچون شیخ مرتضی انصاری) در زندگی به صورت خیال و رویا نیست.


برشی از کتاب:
شیخ لرزید و دانست که سیدعلی از چه چیز سخن میگوید.
-در مدرس تو کسانی خواهند نشست که هرکدام بار بزرگی را در آینده به دوش خواهند کشید؛بعضی هم اکنون طفل‌اند و سالیانی بعد به تو خواهند پیوست.تو هم باید خود را باغبانی کنی و هم آنها که در باغ تو می‌رویند.پیش تر در رویا به تو گفته بودم از چشمه ای که مولایمان در قلبت به جوش آورده ، دو رود برای همیشه جاری خواهد شد؛آن طور که هر طالب علمی که بخواهد در زمره مجتهدان شریعت حقه باشد،باید از آن دو رود سیراب شود؛ دو کتاب که عیار فقه اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.
+و تا آن زمان چگونه خواهیم بود؟
-ما با هم خواهیم بود؛ حتی در همان آرامستان ابدی در باب القبله حرم مولایمان.
        
                چایت را من شیرین میکنم به قلم زهرا بلنددوست،داستان دختری به نام سارا است که در کودکی وطن را به مقصد آلمان همراه با خانواده اش ترک میکند. پدر او عضو گروهک منافقین و فدایی رجوی و مادر او مذهبی ساده ای که دینش در سجاده و تسبیح خلاصه میشود.سارا بزرگ می‌شود و همزبانی برای خود پیدا نمیکند جز برادر بزرگترش دانیال.مهر و محبت مثال زدنی بین این خواهر و برادر شکل می‌گیرد و به واسطه رفتار پدر و اخلاق مادر از هر مسلمانی متنفر میشوند.
اما روال زندگی سارا به واسطه مسلمان شدن ناگهانی دانیال و عضویت او به گروهک داعش شکل دیگری پیدا میکند. با غیب شدن دانیال و رفتن او از آلمان ،خواهر دلباخته به جستجوی برادرش میپردازد تا خبری از تنها دلیل زندگی اش پیدا کند که به این واسطه درگیر اتفاقات مختلفی میشود که سرانجام آنها عاشق شدن است.یک عشق حقیقی.

روان بودن و تغییرات ناگهانی در داستان باعث افزایش جذابیت کتاب شده است و برای افرادی که به ژانر احساسی علاقه مند هستند مناسب است.

برشی از کتاب:
-من از چایی متنفرم...جمعش کن..
لبخند زد.
+متنفرین...یا ازش میترسین؟!
ابروهایم گره خورد و صدایم خش برداشت.
-میترسم؟از چای؟
لبخند روی لبش پر رنگ تر شد.
+اوهوم..آخه ما مسلمونا زیاد چای میخوریم.
سکوت بر دهانم نشست.او از کجا می دانست که دلیل تنفرم از چای مسلمانان بودند؟ از این موضوع فقط دانیال خبر داشت.


        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

هروقت حالتون خیلی بد بود، بیایید سراغ این کتاب؛ تا با توصیفای بینظیرش محو بشید، برید تو یه دنیای دیگه و حالتون خوب شه... مگه میشه انقدر خوب...!؟🧡

تا این قسمتی که خوندم خوب بوده.. اما دو نکته: اولا کتاب به صورت مستندطور هست و باید به این سبک علاقه داشته باشید تا خسته نشید. دوم اینکه تعداد صفحه کتاب حوالی ۵۰۰ است نه ۲۰۰