بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

هری پاتر و جام آتش

هری پاتر و جام آتش

هری پاتر و جام آتش

4.7
93 نفر |
12 یادداشت
جلد 4

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

271

خواهم خواند

12

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

در چهارمین سال تحصیل هری پاتر و دوستانش در هاگوارتز، مسابقه جام آتش برگزار می شود. مسابقه ای خونین و مرگبار بین شاگردان چند مدرسه مختلف جادوگری. چه کسانی در این مسابقه شرکت خواهند کرد؟... چه کسی برنده مسابقه است؟... و در این سال چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟...

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

 هری پاتر

1402/10/07

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به هری پاتر و جام آتش

نمایش همه
هری پاتر و سنگ جادو هری پاتر و حفره اسرار آمیز هری پاتر و زندانی آزکابان

فٰانتِْزِیْ بِخوٰانِیْم...

12 کتاب

بسم الله یک بار برای همیشه باید تکلیف خودمان را با بعضی کتاب‌ها روشن کنیم. اینکه عده‌ای، بعضی کتاب‌ها را می‌خوانند و عده دیگر آن کتاب‌ها را در شأن خودشان نمی‌دانند یا اینکه بعضی از کتاب‌ها را، فاقد ارزش تصور می‌کنند همگی برخاسته از تصور اشتباهی است که خواه ناخواه اسیرش شده‌ایم. یک بار برای همیشه باید این تابوی به وجود آمده را بشکنیم و با خودمان بگوییم: سراغ بعضی کتاب‌ها هم باید رفت. به نظر کتاب نخواندنی وجود ندارد و ما در حقیقت با روشنفکر نشان دادن یا متفاوت نشان دادن خودمان در اینکه بگوییم: فلان کتاب خوب نیست، تنها و تنها خودمان را از آن محروم کرده‌ایم. شاید بتوان گفت: هر کتابی به یک بار خواندنش می‌ارزد. اما این خودمان هستیم که مشخص می‌کنیم چه کتابی در برنامه زندگی مان موثر است و چه کتابی نه. پس عبارت درست این است که بگوییم: همه کتاب‌ها خواندنی است اما بعضی کتاب‌ها در برنامه زندگی من نیست. به نظرم جریان فانتزی خوانی و به شکل کلی‌تر، رمان خواندن هم دقیقاً همین است. پس در این دوران دوری از کتاب و انس نداشتن با آن، بهتر است که مطابق علایق مان بخوانیم و به سخن دیگران نیز توجه نکنیم. نظراتم درباره هر جلد از کتاب‌های این لیست در صفحه همان کتاب نوشته شده است. اگر دوست داشتید مطالعه بفرمایید. 🌹

پست‌های مرتبط به هری پاتر و جام آتش

یادداشت‌های مرتبط به هری پاتر و جام آتش

            بسم الله 

داستان با خواب آشفته هری آغاز می‌شود. هری در خواب می‌بیند که لرد ولدمورت (قاتل پدر و مادرش) در کنار دم‌باریک (که جای پدر و مادر او را به اربابش لو داده بود و عامل قتل آن‌ها بود) نقشه قتل کسی را می‌کشند. هری احساس می‌کند که آن‌ها می‌خواهند او را بکشند و به محض اینکه از خواب بیدار می‌شود درد عجیبی در ناحیه زخم روی صورتش احساس می‌کند. این درد را تنها در زمانی که ولدمورت نزدیک به او می‌شد، احساس می‌کرد و حالا که احساس خطر کرده، برای پدرخوانده‌اش، سیریوس بلک نامه‌ای می‌نویسد تا او را در جریان این قضایا قرار بدهد. از طرفی قرار است جام‌جهانی کوییدیچ برگزار شود و خانواده ویزلی برای شوهرخاله هری نامه‌ای نوشته‌اند تا او اجازه بدهد و هری با آن‌ها به جام‌جهانی برود. عمو ورنون راضی می‌شود و هری که خوشحال از حضور در این مسابقات است به طرز عجیبی با خانواده ویزلی راهی می‌شود. آقای ویزلی در ادامه نوید اتفاق جذاب و هیجان‌انگیزی را در سال جدید تحصیلی به هری و فرزندانش می‌دهد، اما نمی‌گوید که این اتفاق چیست. با شروع سال تحصیلی مشخص می‌شود که قرار است سه قهرمان از سه مدرسه بزرگ جادوگری انتخاب شوند و با یکدیگر مسابقه بدهند تا قهرمان قهرمانان مدارس جادوگری تعیین شود، اما جام آتش که قرار است سه قهرمان (از هر مدرسه یک نفر) را معرفی کند به ناگاه نفر چهارمی را نیز به لیست سه نفره اضافه می‌کند...

به نظرم داستان جلد اول هری‌پاتر و جام آتش به اندازه سه جلد گذشته جذاب نیست. اما شاید برای قضاوت درباره این مجموعه از هری‌پاتر زود باشد چرا که هنوز یک جلد دیگر از این سری باقی مانده است. شخصیت‌ها مثل همیشه پرانرژی و جذاب تصویر شده‌اند. نکته جالب تا اینجای سری هری‌پاتر این است که حتی شخصیت‌های فرعی هم به شدت پرانرژی و دقیق و همراه با فعالیت‌های موثر در داستان تصویر شده‌اند و این نقطه قوت فوق‌العاده جذابی برای این کتاب‌ها است‌.
در هر جلد شخصیت‌هایی جدید معرفی می‌شوند تا داستان با کمک آن‌ها از یکنواختی بیرون بیاید و به علاوه به روند پیشرفت داستان هم کمکی قابل توجه شود.
کماکان این جذابیت کتاب میخ‌کوب کننده است و مخاطب در اثر اتفاقات پی‌درپی امکان نفس کشیدن را از یاد می‌برد.
          
فراز و فرو
            فراز و فرودهای این داستان از هری پاتر شاید به هیجان انگیزی جلدهای قبل مثل حفره یا تالار اسرارآمیز نبود،
یک حالت فرسایشی به خودش گرفته بود، البته
این که تبدیل به دو جلد شده بود هم بی تأثیر نیست در جای خودش، پس قضاوت اصلی بماند برای بعد...

تقریبا تا ماجرای جام جهانی کوییدیچ نصف کتاب گذشته بود و به جز چندتا هشدار و ترس همیشگی که داستان های رولینگ بوسیله اونا شروع می‌شدند و به پیش میرفتن چیز خاصی نداشتیم،

توصیف صحنه‌ها و خلق چیزهای نو در داستان کم نداشتیم و خب اینو مرهون ذهن سرشار رولینگ هستیم،
مثلا قبل از مسابقه لپرکان ها و پریزاد ها...
یا چادرهای جادویی کمپ که از بیرون یکسان ولی از درون قصری بودن...
یا مثلا اون جن خونگی کراوچ که در واقع اصلا ی موضوع انحرافی در کنار موضوع اصلی بوجود آورد...

اونجا که هری انتخاب شد واقعا غیرقابل حدس زدن بود برام،
ولی قسمت دردناک داستان که رولینگ اونو به خواننده ها هدیه داد تک و تنها موندن هری بود، واقعا این موضوع و نحوه بیان رولینگ آدمو متأثر می‌کرد،

تو این ماجرا و شاید از همون اول، بشدت از این خبرنگار اسکیتره حس تنفر پیدا کردم...
خودش و قلم جادوییش بخورن به دیوار گرم ایشالله 🥲🫠🫠

راجع به مرحله اول بازی حرف خاصی ندارم، واضح بود به نظرم 🥲

خب فعلا باید رفت جلد بعد 🫠🫠