بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خاطرات کتابی

خاطرات کتابی

خاطرات کتابی

4.3
14 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

94

خاطرات کتابی را تأمل و تعمقی بر این می‌دانند که چگونه خواندنْ زندگی ما را شکل می‌دهد و به چه صورت زندگی ما بر خواندن ما تأثیر می‌گذارد. خاطرات کتابی ساحت‌ها و زیرمجموعه‌هایی (فامیل‌های وابسته) دارد و به کتاب‌ها محدود نیست، برای مثال ممکن است بر نویسنده‌ای خاص و یا یک مکان و مؤسسه (مثلاً انتشارات هوگارت ویرجینیا وولف یا کتاب فروشی شکسپیر و شرکای سیلویا بیچ) تمرکز کند، اما این کار صبغۀ داستانی-خاطره‌ای دارد: چگونه با نویسندۀ محبوبم آشنا شدم و اول‌بار کی و کجا و در چه حال‌وفضایی اسمش را شنیدم و دلبسته‌اش شدم و سعی کردم خطش را گم نکنم و دنبالش بروم. در کتاب پیش رو، به این فامیل‌های وابسته هم توجه شده است و خاطراتی دربارۀ این‌ها نیز می‌خوانید.

لیست‌های مرتبط به خاطرات کتابی

یادداشت‌های مرتبط به خاطرات کتابی

            " بیاید از بالزاک حرف بزنیم ، حال آدم رو خوب میکنه ".

این جمله ، در ابتدای شروع کتاب زندگینامه بالزاک نوشته آندره موروا اومده. درسته ، از بالزاک حرف زدن ، حال آدم رو خوب میکنه... اما کدوم آدم؟ مثلا من برم با یک راننده کامیون باری از بالزاک حرف بزنم به احتمال ۹۹ درصد شاید حتی اسم بالزاک رو هم نشنیده باشه و چقد باید خوش شانس باشی که ۱ درصد اون هم بالزاک رو بشناسه . 
درباره بالزاک ، باید با کسی صحبت کرد که عاشق بالزاک باشه یا حداقل بالزاک رو زیست کرده باشه تا حال هر دومون خوب بشه.
این کتاب هم مخاطبش کسی یه که عاشق کتابه. با کتاب زندگی کرده. کتاب خریده . کتاب فروخته.  کتابخونه داره. عاشق پیدا کردن تصادفی کتاب هاست... تو بازار کتاب و جمعه بازارهای کتاب گشته و کتاب جزئی از وجودشه...
این کتاب برای کسی که نسبتی با کتاب نداره جذاب نیست... خسته کننده ست و شاید چیز چرتی به نظر برسه. اما برای ما که به ورق زدن و خوندن و دست گرفتن و داشتن این بهترین اختراع بشریت عادت داریم و با شنیدن اسمش یا دیدن یک کتابفروشی قلبمون تند تند میزنه،  یه لذت ماورایی داره.
کتاب از خاطرات نویسنده در ارتباط با کتاب نوشته... از خاطراتش با کتاب ها... از خوندن فلان کتاب... از حاشیه نویسی روی کتاب ها... از خریدن کتاب های دست دوم و...
همچنین چند ترجمه از خاطرات کتابی آدم های بزرگی مثل ویرجینیا وولف ، بورخس ، والتر بنیامین هم توی این کتاب وجود داره.

خلاصه اگر عاشق کتاب و کتاب خونی هستید... این کتاب مخاطبش شمایید.
          
            بسم الله الرحمن الرحیم

لفظ خاطرات کتابی را اولین بار جویس کارول اوتس به کار برد. آقای اخوت می‌گویند تا به حال با سی و چند نوع خاطرات کتابی مواجه شده‌اند که ده نوع‌اش را در نقش‌های به یاد و سه نوعش را در مقدمه این کتاب آورده‌اند. سه نوعی که با شنیدن گزارشی مختصر از آن(دوازده صفحه) متوجه می‌شویم انسان‌های خالقش چقدر شیفته‌ی کتاب‌اند.

بخش اول کتاب تحت عنوان خاطرات کتابی عام است. از خاطرات باز کردن و چینش کتاب‌خانه تا خاطرات لا، حاشیه، بو و بازخوانی کتاب‌ها. خاطراتی که در برایند کلی کم‌تر از دیگر بخش‌های کتاب برای برای من مورد علاقه بودند. با این حال بخش حاشیه‌های کتابی باعث شد با تمام حساسیتم نسبت به کتاب‌هایم، شروع به حاشیه نویسی کنم. 
بخش‌های بازخوانی کلاسیک، کلاسیک‌های ما و سرنوشت کتاب‌ها، بخش‌های مورد علاقه من در بخش اول بودند

بخش دوم مربوط به خاطرات مرتبط با اشخاص، موسسه‌ها و رویدادهای کتابی است. دانستن حاشیه‌های زندگی اشخاص مرتبط با کتاب(که غالبا در بیوگرافی‌شان ذکر نمی‌شود)، برای من که عاشق‌ حاشیه‌های اینچنینی هستم و نقش آن‌ها را در فهم کتاب بسیار موثر می‌دانم، بسیار لذت‌بخش بود. آشنایی با ویرجینیا وولفِ ناشر، سبک داستان‌نویسی ایزاک بابل، کارکنان سلینجر، خاطراتی از آقای ابوالحسن نجفی، نویسندگان گمنام بلغاری، شکسپیر و شرکا و چیزهایی از این دست است هرگز از خاطرم پاک نمی‌شود. از جمله نتایج این بخش، آشنایی و خواندن داستان بارتلبی محرر(با ترجمه آقای میرعباسی) بود. 

بخش سوم مربوط به خاطرات از خود کتاب‌ها است. خاطراتی از انجیل داستایفسکی و نقش این کتاب در زندگی این نویسنده، رمان عاشقانه ربکا، شخصیت‌های داستانی شمیم بهار، کتاب‌هایی که هرگز چاپ نشده‌اند در کتابخانه براتیگان و نامه‌ عاشقانه نویسنده‌ای گمنام و آمریکایی(مری اوکانل) به کتاب ناطور دشت. خاطراتی که بهترین‌شان انجیل داستایفسکی و کتابخانه براتیگان است، خاطراتِ وقتی که کتاب‌ها در شرایطی دشوار شما را تسکین می‌دهند.

بخش چهارم کتاب مربوط به فراموشی کتاب است. فراموشی‌ای که گاهی منجر به ساخت خاطراتی جعلی می‌شود. گاهی نویسندگان کتاب‌ها را فراموش می‌کنند. چنانچه استیون کینگ رمان کیجوی خودش را به خاطر یک تصادف به کل فراموش می‌کند. اما با تمام اندوهی که این فراموشی‌ها برای خواننده کتاب در پی دارد، تاثیر آن کتاب‌ها همیشه با او هست. چنانچه والف رالدو امرسون می‌گوید: ((الان مدت‌ها است بسیاری از کتاب‌هایی را که خوانده‌ام به یاد ندارم. همان‌طور که در خاطرم نیست تاکنون چه غذاهایی خورده‌ام. با این همه غذاها مرا زنده نگه داشتنه‌اند. به همین صورت کتاب‌ها نیز بر من تأثیر داشته‌اند.))

در آخر باید بگویم خاطرات کتابی، برای تمام عاشقان کتاب، و به طور خاص، خوانندگان داستان، کتابی لازم است. نویسنده این کتاب احتمالا از کتاب‌خوان ترین و کتاب‌فهم ترینِ ایرانیان باشد. عمرش دراز که چنین کتابی نوشته است.