ریحانه ضمیری

ریحانه ضمیری

@rey_zaam

33 دنبال شده

84 دنبال کننده

            گذشتن‌ و رفتنِ پیوسته.
          

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

غرور و تعصب
          توی این روزهای سرد و برفی، خوندن غرور و تعصب خیلی چسبید.
‌
حس می‌کنم برای چند روز، ساعاتی رو توی انگلستانِ دو قرن پیش زندگی کردم و واقعاً خوشایند بود. این رمان علی‌رغم قدیمی بودن، همچنان جذاب و خوش‌ساخت و ارزشمنده و نه تنها فقط سرگرم‌کننده، بلکه پندآموز هم هست.
‌
‌شخصیت‌پردازی خیلی قوی‌ای داشت و تک‌تک شخصیت‌ها از نظر من ویژگی‌های خاص خودشون رو داشتن. فضاسازی کاملاً ملموس بود. و ماجرای داستان از همون ابتدا من رو دنبال خودش کشوند. من واقعاً نگران شخصیت‌ها می‌شدم و سرنوشت‌شون برام مهم بود.

‌البته ممکنه به دلایل مختلف، برای همه جذاب نباشه. بنابراین، فکر می‌کنم اگه شک دارید این کتاب رو دوست خواهید داشت یا نه، کافیه فصل اولش رو بخونید (مثلاً به کمک «نمونه‌هایی» که توی طاقچه هست) و بعدش تصمیم بگیرید که براتون جذاب هست یا نه.
‌
‌در کنارِ جذابیت داستان، همچنان این نکته رو در نظر داشته باشید که این کتاب خیلی قدیمی‌ئه و توسط یه دخترِ ۲۱ ساله نوشته شده. با این وجود، واقعاً پخته و حرفه‌ایه! :)
        

32

بیگانه
          در سکانسی از فیلم بین ستاره‌ای (interstellar) کوپر از تارس که یه ربات با درک بسیار شبیه به انسان هاست میپرسه : 
-صداقتت روی چقدر تنظیم شده تارس؟
- ۹۰ درصد 
-۹۰ درصد؟!
-صداقت کامل هیچوقت مدبرانه ترین یا امن ترین راه برای برقراری ارتباط با موجوداتی که احساس دارند نیست!

در بیگانه ی آلبر کامو ، مورسو (شخصیت اصلی) به عنوان فردی واقع‌گرا  ظاهر میشه که  افکار خودش نسبت به اتفاقاتی که در جریان هست را بیان میکنه؛صداقت شدید اون موانعی مثل ترس،منفعت،قضاوت و... که روی ارتباطات افراد با همدیگه تاثیرگذارند رو به رسمیت نمیشناسه.
پایانی که در داستان برای مورسو رقم میخوره بیشتر از اینکه نتیجه ی اعمال اون باشه، نتیجه ی برانگیخته شدن احساسات افراد در مواجهه با واقعیتی هست که بیشتر از اینکه برای اونها ناعادلانه باشه، ناخوشایند هست.
 مورسو در نظر دیگران یک بیگانه بود.بیگانه ای که به نظرم با خودش بیگانه نیست و شاید این چیزی باشه که هر کسی در زندگی فراموش کرده باشه.
        

29

          بریم سراغ طرحواره وابستگی
از اسمش مشخصه که نحوه فعالیت این طرحواره به چه صوتی هست پس از توضیحش بگذریم و بریم سراغ نکات دیگه؛

همون طوری که در گزارش های قبلی گفتم، طرحواره وابستگی هم، در اثر افراط و هم دراثر تفریط به وجود میاد!

ولی اصلی ترین علت این تله/طرحواره؛
والدین بیش از حد مراقبت کننده هستند!
والدینی که به کودکان‌شان اجازه تصمیم گیری و خطا کردن نمیدن، مسئولیت خیلی کمی به کودک میدن یا کلا هیچگونه مسئولیتی بهش نمیدن..

علت دیگر؛
والدین بی مسئولیتی هستند که در مراقبت از فرزندانشون شکست خوردن و فرزندان از سنین خیلی پایین به حال خودشون رها شدن..


* نکته بعدی اینه که؛
مراقبت بیش از اندازه دو مرحله داره؛
۱.مداخله گری: 
پدر و مادر در کارهای کودک (حتی ممکنه شخص بزرگ شده باشه) دخالت می‌کنند و کلا اجازه نمیدن خودش کارهاش رو انجام بده..
والدین تصمیم دارن کار رو برای کودکشان راحت تر کنند تا هیچوقت درگیر انتخاب اشتباه نشه!

۲.تخریب:
در این نوع، پدر و مادر هرنوع عملکرد مستقلانه رو تخریب می‌کنند.
هر عمل و فعالیت جدیدی رو به تمسخر می‌گیرند یا مثلا این جملات؛
《اگر به من گوش میدادی اینجوری نمیشد،اگه به حرفم گوش ندی شکست میخوری و ...》استفاده می‌کنند.


نکته‌ی جالب توجه در این طرحواره اینه که؛
والدینی که وابستگی رو در کودکان‌شان رشد میدن، الزاما بی عاطفه نیستن، (گفتیم دیگه از عاطفه زیادی به افراط رسیدن)
این والدین مهربان و با عطفه ولی عموما مضطرب، ترسیده یا منزوی هستند..
و این ترس و احساس ناامنی رو به کودک‌شان هم منتقل می‌کنند.
به همین دلیل بسیاری از افراد دچار این طرحواره، کودکی خوبی داشته اند و از آن راضی هستند🫰

خیلییی طولانی شد 🫠
فقط درآخر بگم که؛
اغلب طرحواره وابستگی به دنبالش طرحواره اطاعت به همراه میاره.
والدین برای اینکه کودک وابسته ای داشته باشن، مجبورن اول اون رو تبدیل به فرد مطیع کنند🚶‍♀
مطیع سازی راهی مؤثر برای وابسته نگه داشتن یک شخص است.


این طرحواره رو خوندم دلم گرفت..😮‍💨

عه داشت یادم میرفت اینو بگم 😂✋🏻
یادتونه درمورد سبک های مقابله ای گفتم؟
کسایی که اجازه هیچگونه نزدیک شدن دیگران رو به خودشون نمیدن، کمک هیچکس رو قبول نمیکنن و از نزدیک شدن دیگران واهمه دارن یا به خودشون اجازه نمیدن توصیه، راهنمایی و کمک دیگران رو دریافت کنند.
این افراد اغلب دچار طرحواره وابستگی هستند ولی سبک مقابله ای جبران افراطی رو در پیش گرفتند 🤦‍♀️
        
زندگی خود را دوباره بیافرینید

24

          به طورکلی یکی از بغرنجترین مباحث فلسفه هنر،تعریف آن است که هنفلینگ درجستار اول به آن پرداخته است.نویسنده درابتدا دراین جستار به دنبال معرفی نظریه های اصلی فلسفه هنر می رود،نظریه هایی من باب آنچه هنر را ارزشمند میسازد،هنرخوب را از هنر بد متمایز میکندو....
تولستوی سوال هنر چیست؟!را عنوان کتاب خود درباره هنر قرار داده است،تعریف تولستوی هنرا را خدمتگزار اخلاق میسازد(هرچند که در روزگار ما تمایلِ چندانی نداریم که معیار هنرخوب را فواید اخلاقی آن بدانیم).ازجمله ویژگی های برجسته هنراختلاف نظرهای مربوط به آن بوده است،چرا کن هرروز با انواع نوینی ازآثار واجراهای هنری روبه رو میشویم که تصورات عموم از چیستی هنر را به چالش میکشد.حداقل ضرورتی که به کاری اثرهنری اطلاق شود این است کن آن شی به دست آدمی ساخته شود،سپس نو آوری اهمیتی ویژه دارد
پیشینه تاریخی:
مفهوم قدیمی artاز مفهومی که ما مراد می کنیم دلالتی وسیع‌تر دارد،مفهوم کفاشی یا نجارب را شامل نمیشوند،works of art صرفاً آقار هنری به مفهوم خاص مدنظر است.
ارسطواز نظر ارسطو هنر اساساً فرآورده ای عقلانی است(البته ازنظر ما که هنر را کار احساس والهام می دانیم سخنی عجیب است)،ازنظر ارسطو جانوران دربرابر لذائذ ناشی از زیبایی فاقد حس هستند ،ولی آدمی به دلیلداشتن قوه عقل از استعداد شناخت ولذت زیبایی بهره مند است،درکتاب فنِ شعر ارسطو به شاعر همچون نقاش ودیگر پدیدآورندگانِ شباهتها می نگرد هدف همه بازنمایی به گونه ای شنیده یا پنداشته اند،واما از نظر افلاطون همهٔ شاعران حماسی، اشعار خودرا ازتأثیر الهامات واحساسات می سرایدند
در نظام جدید شارل باتودرمقاله اش تحت عنوان هنرهای زیبا،هنرهای زیبا را از هنرهای ماشینی تفکیک کرد.
بسیاري از هنر شناسان و اصحاب فلسفه هنر کوشیده اند که ویژگی هاي مشترك هنرهاي مختلف را بیابند و تعریف خود را بر اساس آن ویژگی ها صورتبندي کنند ، از میان ویژگی هایی که اهل فن برشمرده اند ، ویژگی زیبایی بیشترین اجماع را داشته است و    بنابراین ،عامترین تعریف هنر با عبارت  » هر آنچه که ساخته آدمی و زیبا باشد « صورت بندي شده است . تعریف هاي مختلف و    متعدد دیگري درباره هنر صورت گرفته است که هر کدام بر نظریه اي از هنر تکیه کرده است .
سه نوع نظریه در باب هنر وجود دارد که سه نوع تعریف از این نظریات برداشت می شود ، براي مثال در تعریف اول می گویند هنر نسخه برداري از طبیعت است بر نظریه باز نمایی ، تعریف دیگر هنر را بیان احساس و عاطفه آدمی می داند بر نظریه فرا نمایی - بیانگري احساس و تخیل - استوار است و تعریف سوم مبتنی بر نظریه فرمالیسم است که روابط منظم منسجمی را میان عناصر هر اثر هنري ایجاب می کند .
این خلاصه نویسی ادامه دارد
        
چیستی هنر

18

دیار اجدادی
          "زندگی هرچه‌قدر هم بی‌ارزش باشد، بیشتر از آن می‌ارزد که به دست مردم جاهل تباه بشود
_نادر ابراهیمی "

داستان و شیوه روایت کتاب به نوعی بود که باعث شد؛
احساس مشاوری را داشته باشم که در دل اسپانیا مراجعه کنندگانی دارد که دست برقضا افراد یک روستا و باهم مرتبط هستند.
در جلسه اول آمدند، به طور کلی مشکلشان/غصه‌شان را گفتند و در جلسات بعدی درکنارهم به تجزیه و تحلیل این مشکلات پرداختیم.
در جلسات بعدی جزئیات ماجراها بیان شدند و انگار بعد از هرجلسه نمای بیشتری از اتفاقات بدست می آمد..
سعی می‌کردیم با هر فصلی که جلو می رویم علت اتفاقات و تصمیمات را بفهمیم.

از چالش های زندگی 
از نحوه و خطاهایی در تربیت فرزندان 
رفتارهای اشتباه با همسران
از بی محبتی، بی احترامی
و درآخر!
از فریب خوردن جوانان و تلف شدن عمر یک جوان،
و از تاثیر روانی تروریسم بر زندگی و روان مردم 
صحبت کردیم..

در همان اول 
بیتوری آمد
مادر بود، دوفرزند داشت
همسرش قربانی ترویست بود.
 از همسرش بسیار سخن گفت، دلتنگ بود..
از نگرانی برای فرزندانش، شابیر و نره‌آ گفت!

بعد از آن 
میرن آمد!
او هم مادر بود! 
(من که مشاور واقعی آنها نبودم، پس می‌توانم احساساتم را درگیر این قضیه کنم،
 باید بگويم از میرن به شدت بدم می آید!!)
 از پسرش که عضو اتا بود دفاع کرد.
منتظر بودم از باقی فرزندانش،(آرانچا و گورکا) و همسرش بگوید، ولی نگفت!
یعنی گفت ولی تعریف و تمجیدی درکار نبود، فقط شکایت کرد!
میرن را دوست ندارم، گوشت تلخ، بداخلاق و متعصب است!
و بعد، تک تک فرزندان و همسران وارد میدان شدند و داستان زندگی و علت تصمیمات خود را بیان کردند.

'در دیار اجدادی با نه شخصیت اصلی روبه‌رو هستیم، که تک تکشان بیش از شخصیت هایی در دل یک داستان هستند!
انسان هایی هستند با تمام ضعف ها، امیدها، ترس‌ها، وابستگی ها و ...
در طول کتاب با این شخصیت ها زندگی می‌کنیم و همین فراموش کردنشان را سخت می‌کند'

داستان اصلی این کتاب
داستانِ دو خانواده‌ی بیتوری و میرن است، که هرکدام به نوعی، قربانی اتا شدند.
میرن و بیتوری و همین طور همسرانشان، دوستان بسیار صمیمی بودند، برای همین ماجرا کمی پیچیده تر شده است..
یکی از اعضای آن دو خانواده‌، توسط اتا جانش را از دست داد و دیگری فریب خورد و عمرش را هدر داد!

(اصلا اتا چیست؟
چند آدم مسلح آمدند،با حمایت بخشی از مردم متعصب جامعه،تصمیم گرفتند که این سرزمین/ این دیار اجدادی برای آنهاست!
و هرکسی که آنها نمی‌پسندند یا باید برود یا باید کشته شود.
اسم این گروه اتا بود!
سازمان جدایی طلبی که در راستای استقلال سرزمین باسک، فعالیت های تروریستی انجام می‌داد.)


داستان این کتاب به شکل خطی روایت نمی‌شود،
بلکه هر یک از فصل‌ها
زمان و راوی متفاوتی دارد
ولی این هنر نویسنده است که شما با خواندن فقط دو خط از هر فصل، می‌فهمید، هم ماجرا مربوط به چه زمانی و هم راوی چه کسی است :)
در مطالعه‌ی این کتاب صبوری کنید.
کتاب، روایت داستانی ولی قطور با اطلاعات تاریخی/سیاسی/روانشناسی نسبتا کاملی است، ولی شاید در بخش های پایانی احساس کنید زیادی کش پیدا کرده است، ولی صبر کنید، پشیمان نمی‌شوید.!
نوع روایت کتاب برایم تازگی داشت، فلش بک ها به هیچ عنوان اذیت کننده نبودند بلکه برایم تازگی داشتند..
        

83