بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

کتابدار بلاگر
@baharfallah76
عضویت

دی 1402

376 دنبال شده

1,067 دنبال کننده

                حواست به حالِ بهار هست؟
نه باران می‌خواهد نه موسیقی و شعر،دلش فقط مهربانی می‌خواهد.

یه مهندسِ عشقِ کتاب اینجاست.

☕📚🎭🍨



              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        🟢📖نمایشنامه‌ی «زنان تروا»،یکی دیگه از آثار اوریپید، نویسنده و شاعر اهل آتن دریونان 🇬🇷 هستش.اوریپید می‌تونست اسم نمایشنامه رو بذاره هکوب2 چون ادامه نمایشنامه قبلیه انگار و شخصیت اصلی این تراژدی هکوب هستش.
📗مثل اکثر تراژدی‌ها «زنان تروا»هم با مونولوگی شروع میشه ،مونولوگی که وقایع گذشته رو برای مخاطب توضیح میده.مردان دراینجا نقش‌های فرعی دارن،وخانمها گرداننده اصلی نمایش هستن،سه کاراکتر آندروماک وهلن والبته هکوب شخصیت زن اصلی در داستانه؛ مادر کاساندرا، مادرشوهر آندروماک، زنی که  بیشترین رنج رو از جنگ تروا متحمل شده درخواست مجازات هلن رو داره.دربرابرمسبب اصلی جنگ تروا⚔️، هلن قدعلم میکنه واز منلائوس میخواد که فریب زیبایی اونو نخوره .اززیباترین بخش‌های نمایش دیالکتیک بین هلن و هکوبه،این مکالمه و خصوصاً مونولوگ‌های هکوب، در سطح ادبی و فکری بالایی قرار دارن،دیالوگ‌ها با وجود اینکه طولانی هستن خسته کننده نیستن و بسیارپرقدرت، دلچسب وتأثیرگذار هستن
🌱هکوب ملکه تروا  که پسران و همسرش جلوی چشمش سلاخی شدن و حالا قراره خودش، دخترش و عروسش هرکدوم برده جنسی یکی از سرداران و فرماندهان یونانی بشن.
🌵مکان نمایش درجایی روایت میشه که نه برای تراژدی‌خونها گمنامه ، و نه برای مردم آتن در اون دوران،جایی‌ که زنان تروا عزادار عزیزانشون هستن و هیچ‌کس به اندازه‌ی هکوب، ملکه‌ی سابق تروا که حالا قراره به بردگی گرفته بشه، از این جنگ خسارت ندیده‌،ذکر مصیبتهاش به‌حدی غمگینن که پیک یونان هم دل بر او میسوزونه💔
☘️ با ورود هلن به ماجرا و بحثی که میان او و زنان تروا در می‌گیره ماهم همراه همسرایان پرازخشم هستیم نسبت به هلن،هلن اینجا با وقاحت وزبون بازی قصد تبرئه کردن خودش رو داره وتقصیر رو به گردن خدایان وهکوب ودیگران میندازه 
اوریپید نمایشی رو ترتیب می‌ده که صرفاً روایت‌گر جنگ و آشوب و غصه است؛ اما در تصویر کردن اون از زبان مادران و همسرانی داغدار و زنی نیرنگ‌باز که مسبّب تمام این اتفاقاته، بسیار موفق‌ عمل کرده. 
🌱از ابتدای ورود هکوب به داستان، غصه و غ در نمایش نقش می‌بنده و مراتب غمی که خانواده‌ی پریام رو دربر گرفته، برای ما آشکار می‌شن اما این غم نه فقط اشک مخاطب رو سرازیر میکنه بلکه دریچه‌ای احساسیه به منظور رسیدن به درکی شفاف از اوضاع بغرنج‌جنگ. نقطه‌ی اوج تراژیک داستان وقتیه که پیک خبر میده اودیسه دستورداده حتی طفل خردسال هکتور هم باید کشته بشه،دراین جنگ برای پاک شدن نسل این خانواده، حتی به کوچک‌ترین‌ اونها هم رحم نمی‌کنن و نوه‌ی کوچک هکوب رو هم می‌کشن وجسدش رو روی زره هکتور به اون میدن برای دفن کردن
🌵زنان تروا به داستان جنگی می‌پردازه مردان حتی پسران خردسال کشته میشن،زنان حتی پیرزنان به کنیزی وبردگی برده میشن اموال مردم غارت‌ میشن واسیران باید ادامه‌‌ی زندگی خودشون رو درخِفت و در خدمت بیگانگان، (پنهانی عزادار خانواده‌شون باشن)؛ و تمام این‌ها به‌خاطر عشق هوس‌آمیز پسر پریام‌شاه با هلن همسر منلائوسه.

✅یکی از جالب‌ترین قسمتهای نمایشنامه اینکه اینجا دوزن کامل متفاوت می‌بینیم، یکی هلن خائن به شوهر و دیگری آندروماک وفادار به همسر،حتی همسر کشته شده.تقابل این دوباهم

✅اوریپید چه هنرمندانه مصائب جنگ رو توصیف میکنه،بی‌رحمیِ یونانیانِ پیروز رو ،اینکه مردانی که اصلاً ربطی به موضوع نداشتن خونشون ریخته شده و زنان بی‌گناه شهر غرامت جنگی میشن، هنوز هم ادامه داره وبشر درس عبرت نمیگیره
      

52

        ⚪📖این کتاب نوشته‌ی خانم جون‌آ پرایس ،استاد فلسفه ونویسنده آمریکایی🇺🇸سومین کتاب از مجموعه‌ی ۳جلدی فهم فلسفه تحت عنوان«اندیشه معاصر »هستش که در۷ فصل به بررسی و معرفی فیلسوفان سود باور ،فردیت، فلسفه‌ی فرایند وتحلیلی، پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم می‌پردازه
💬در انقلاب صنعتی که اواسط قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود تغییرات چشمگیری در زمینه فناوری،سیاست و فرهنگ به وجود آورد که تقریباً همه وجوه زندگی روزمره و از جمله اندیشه فلسفی زمان تحت تاثیر این دگرگونی‌ها قرار گرفت تا پیش از انقلاب صنعتی اکثر جمعیت دنیا روستایی بودن اما  در اواسط قرن نوزدهم بیش از نیمی از مردم کشورهای صنعتی در شهر🏘 زندگی می‌کردن
انقلاب طبقه جدیدی از کارگران تهی دست به وجود آورده بود که مجبور به زندگی در زاغه‌های اجاره‌ای پرجمعیت در اطراف کارخانه‌ها بودن رشد صنعت و افزایش جمعیت شهرها مشکلاتی برای بعضی از افراد که مالک زمین بودن به وجود آورد.
💬مثلا اگر قرار بود جاده‌ای ساخته بشه وزمینی سرراه بودومالک این زمین کشاورزی دوست نداشت که زمینش رو واگذار کنه جامعه اون مالک رو مجبور به ترک زمین وفروش اون میکرد به قیمتی که خودش معقول تشخیص می‌داد 
📝اینجا دو اصل را در کار می‌بینیم اولین اون‌ها اصل حقوق فردیه ( حق مالک زمین برای گرفتن غرامت عادلانه زمین خود) که باید محفوظ باشه واما اصل دوم که خیر اکثریت بر خیر فرد اولویت داره. همین فلسفه سود باورانه: «خوشبختی برای بیشتر مردم» تاسف آوره که مزرعه داران خونه🏠 و زمین خود را از دست میدن اما به نظر سودباوران خیر اکثریت بر خیر تک تک افراد ارجحیت داره 
💬ازجمله فیلسوفان سودباور «جرمی بنتام»بود،سودباوران بیش از ۱۰۰ سال انگلستان🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 رو زیر نفوذ خود داشتن چون فیلسوفان سودباور در اعتقادشون به اینکه مردم باید در پی لذت و خوشبختی باشن بسیار واقع‌بین و عملگرا بودن با این حال به زودی نوعی فلسفه «سودآوری‌ستیز» بر اساس فردیت و نه اجتماع در کل آن شکل گرفت این فلسفه با تکیه بر فردیت با عقیده سودباورانه خوشبختی برای توده‌ها مخالف بود این فیلسوفان که «فردباور» نامیده می‌شدن همچنین دیدگاه سودباورانه را که می‌گفت لذات پایه ارزش‌های اخلاقیست رد می‌کردن. 
💬«سورن کی‌برکه گور»و «فردریش نیچه» دو تن از فیلسوفان فردباور مهم بودن، از نظر اونا لازم بود که فلسفه راه جدیدی رو در پیش بگیره (راه فردیت) اون‌ها تاکید می‌کردن که افراد در برگزیدن مسیر خود آزادن، اصرار داشتن که انسان مثل جانوران و گیاهان، طبیعت تثبیت شده نداره و اعتقاد داشتن که ما مختاریم اون چیزی رو که می‌خواهیم باشیم خلق کنیم هرچند پس از اون‌ها فیلسوفان نگاه عمیق‌تری به ارزش زندگی انسان و اهمیت تصمیم‌های فردی انداختن توجه اون‌ها به طبیعت افراد بود توجه به  نگرانی‌های ما احساس گناه و نیروی ما و کوشش‌های ما برای آزادی تا خود راستین رو پیدا کنیم،
💬به این صورت فلسفه عملگرای قرن بیستم معروف به «پراگماتیسم »متولد شد پراگماتیسم فلسفه‌ای اختصاصاً آمریکایی🇺🇸بود که در پایان قرن نوزدهم نمایان شد پراگماتیسم بر اینه که عقاید تنها وقتی مفیدن که بشه اونها رو عملی کرد،فیلسوفان پراگماتیسم همه تفکراتی که ارزش عملی نداشتن روکنار گذاشتن دو تن از پیشروان این عصر جدید اندیشه عملی «ویلیام جیمز»و«جان دیوئی» بودن که اولی فلسفه جدید رو باب کرد و به روانشناسی و دین علاقمند بود و دومی پای اون رو به مدارس آمریکایی باز کرد و بر روی مطالعات اخلاقی و اجتماعی تمرکز می‌کرد 
📝پراگماتیست‌ها بر خلاف یونانیان باستان و مشخصا سقراط و افلاطون به وجود حقیقت لایتغیر مطلق که در مورد همه و در همه جا و همه زمان‌ها کاربرد داشته باشه اعتقادی نداشتن،گرچه این دو هر دو پراگماتیسم بودن ولی تاثیرهای متفاوتی داشتن جیمز با ترکیب فلسفه و روانشناسی نفوذ بسزایی در فیلسوف مهم فرانسوی «هانری‌برگسون» و اگزیستانسیالیسم (جنبش فلسفی که پس از جنگ جهانی دوم پرآوازه شد) به جا گذاشت نفوذ دیویی در مقام اصلاحگر تعلیم و تربیت هنوز هم در مدارس آمریکا احساس می‌شه اندیشه او بر«آلفرد نورت وایتهد» فیلسوف متولد انگلیس که می‌خواست فلسفه‌اش کارکردی اجتماعی داشته باشه، اثر گذاشت.
💬برگسون و وایتهد با هم نظام اندیشه‌ی جدیدی رو معروف به فلسفه فرایند ارائه دادن. اون‌ها با مطالعه آثار «داروین» شیفته نظریه تکامل از طریق انتخاب طبیعی شدن با این حال اون دوتا با داروین موافق نبودن که فرایند حیات نتیجه رخدادی تصادفیه،از نظر اون‌ها هیچ بخشی از جهان ایستا نیست و هیچ بخشی نمی‌تونه به کلی مستقل از سایر بخش‌ها و به خودی خود کارکنه
💬 همه فیلسوف‌ها در طی قرن‌ها پرسش‌هایی مانند من کیستم آیا خدایی وجود داره و.... مطرح می‌کردند و پاسخ‌هایی به این پرسش‌ها ی‌دادند که زیربنای نظام‌های بزرگ فلسفی غرب شد.
با این حال جنبشی به نام فلسفه تحلیلی در جهان غرب شکل گرفت که این نظام‌های عریض و طویل اندیشه رو رد می‌کرد.
💬فیلسوفان تحلیلی به فیلسوفانی که به مردم می‌گفتن چگونه باید رفتار کرد یا بدتر از اون فیلسوفانی که در مورد طبیعت انسان نظر می‌دادن به دیده تمسخر نگاه می‌کردن در نظر این متفکران تنها وظیفه فلسفه روشن کردن معنای زبانه. اون‌ها معتقد بودند هیچ‌کس نباید در توضیح چیزی بکوشه که زبان نمی‌تونه به روشنی بیان کنه.فیلسوفان تحلیلی می‌خواستن فلسفه رو محدود به تحلیل زبان کنن اون‌ها همچنین از رابطه میان جهان تجربه روزمره و جهان طبیعی به خوبی آگاه بودن اما گمان می‌کردن که میشه این معما رو با تحلیل منطقی و موشکافانه زبان حل کرد.
💬نویسنده پس از بیان مختصری از فلسفۀ تحلیلی زیرسایه‌ی نظریات برتراند راسل و لودویگ ویتگنشتاین،به سراغ توضیح پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر میره.
پدیدارشناسان با چنین دیدگاه‌های محدودی از زبان مخالف بودن و مسیر فلسفی متفاوتی رو در پیش گرفتن هر قدر که فیلسوفان تحلیلی کار خود رو بر روی شفاف کردن هرج و مرج زبان و اندیشه مبهم،از اون دست که در ماورالطبیعه رایجه، متمرکز کرده بودن پدیدارشناسان عملاً زبان پیچیده و انتزاعی رو تشویق می‌کردن
 💬پس از اون‌ها اگزیستانسیالیسم در پاریس و پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد اون‌ها بر این اعتقاد بودند که ما ذات خود را از طریق آزادی انتخاب و مسئولیت اخلاقی خلق می‌کنیم در مقام انسان ما از آزادی تصمیم گیری برخورداریم که چگونه زندگی کنیم.در نهایت کتاب با بیان توضیحات مختصری از آلبرکامو و ژان پل سارتر و سیمون دوبوار دربارۀ اگزیستانسیالیسم به پایان می‌رسه.
✔️تجربه جالبی بود خوندن این مجموعه، فیلسوفان اندیشه معاصر ازباقی سخت‌تر بودن،برای آشنایی مقدماتی با فلسفه مجموعه خوبی بود درکل
      

59

        🔴📖نمایشنامه‌ی «رسوس»،یکی دیگه از آثار اوریپید، نویسنده و شاعر اهل آتن دریونان 🇬🇷 هستش.چیزی که ابتدای نمایشنامه‌هم نوشته شده بوداین نمایشنامه تنها یک شب 🌙 رو پوشش می‌ده و اما با تغییر صحنه‌ها بین اردوگاه‌های یونان و تروا، شتاب دراماتیک خودش رو حفظ می‌کنه
♦️کتاب رسوس یک نمایشنامه و تراژدی یونانیه که توسط اوریپید، یکی از تأثیرگذارترین نمایشنامه‌نویسان یونان باستان نوشته شده. اگرچه رسوس برام به اندازه باقی آثار اوریپید مثل مده‌آ یا هلن وهکوب و... جذاب نبود وخیلی هم بین عموم شناخته شده نیست، اما نمایشنامه‌‌ی تأمل برانگیز و خوبیه که درون مایه‌های اون پوچی جنگ، وسرنوشت‌ انسانه.
🚩داستان این تراژدی بي‌واسطه از سرود دهم «ايلياد» اخذ شده دراین سرود ایلیاد که تحت عنوان داستان دولون شناخته شده ،دولون برای جاسوسی میره سمت اردوگاه یونانیان🎪(هکتور به دولون وعده اسب‌ها وارابه آشیل به عنوان غنیمت بعد از جنگ میده) واما توسط ادیسه ودیومد شناسایی ودستگیر میشه(اونا هم قصد داشتن برا جاسوسی به سمت تروایی‌ها بیان) ادیسه ودیومد به وعده‌ی  امان ازش حرف میکشن ولی بعدش میکشنش وبه اردوگاه تروایی‌ها 🎪نفوذ میکنن رسوس وسیزده نفر از همراهانش رو هم میکشن،این تراژدی اقتباسی از این سروده
📕 کتاب رسوس اثر اوریپید یک شب نبرد در طول جنگ تروا رو روایت می‌کنه و داستان رسوس، پادشاه تراکیا 👑رو روایت میکنه که به ارتش تروا در نبرد با یونانی‌ها می‌پیونده.
نمایشنامه با گفتگوی دو سرباز🪖 شروع میشه که در مورد ورود ناگهانی رسوس واهدافش بحث می‌کنن.اونا نگرانی‌های خودشون در مورد تهدید احتمالی رسوس برای ارتش یونان بیان میکنن. با این حال، هکتور اولش گلایه میکنه به رسوس من چندبار نامه🗞️ نوشتم ازت کمک خواستم اما این چندسال نیومدی الان دیگه لشگر خودمون داره پیروز میشه وبه عنوان مهمان فقط پیشمون باش نه همرزم،رسوس توضیح میده که چندسال درگیر جنگ ⚔️با «سکاها»بوده،هکتور رو متقاعد میکنه،اما قبل از اینکه رسوس بتونه به نبرد واردبشه، اودیسئوس و دیومدس مخفیانه وارد اردوگاه تروا میشن و قصد کشتن هکتور رو دارن اما به نیرنگ آتنا رسوس و رو در خواب می‌کشن. (آتنا ناامیدی خودش رو از یونانیان به واسطه اقداماتشان علیه رسوس، مردی که مورد علاقه خدایان بوده،نشون میده.)
📌 کتاب رسوس در دل خود چندین موضوع رو داره که مشخصه‌ی تراژدی‌های یونان هستن. یکی از موضوعات محوری وهمیشگی مفهوم سرنوشت و این ایده که اعمال انسان تحت تأثیر نیروی خدایانه و خدایان نقش بسزایی در بازی دارن همیشه هست در اونها، وخدایان بر تصمیمات و سرانجام شخصیت‌ها تأثیر می‌گذارن. وتراژدی‌ها نشون میدن این باور رایج در یونان باستانه که سرنوشت انسان رو خدایان رقم می‌زنن و انسان فانی تابع میل خدایانه.
📌این نمایشنامه هم مثل هلن حس پوچی و بی‌رحمی و بی‌معنایی جنگ رو القا کرد، چرا که رسوس قهرمان و پادشاه بزرگ تراکیه به طرز مفتضحانه‌ای اونم بی‌گناه در خواب کشته میشه ونه در میدون جنگ،بی‌هیچ دلیلی. اگه از اودیسوس ودیومد می‌پرسیدن چرا شبانه کسی رو توخواب کشتین؟ میگفتن جنگ شده دیگه جنگه!!!💔
📌ایلیاد هومر برای یونانیان واقعاً یه اثر حماسی بزرگه چرا که حتی درمورد اتفاقی دریک شب اردوگاه،یا گوشه‌ای از یک سرودش یا یک شخصیت فرعی درحاشیه‌ی جنگ تراژدی‌ها نوشته شده!
نثر وترجمه کتاب روون وخوب بود،اگر امتیاز پایین‌تری داره از باقی تراژدی‌ها چون روی ترازو رفته باهاشون ومقایسه شده،وگرنه اثرخوبیه
      

72

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/7/2 - 14:45

        🟠📖دان ناردو مورخ و نویسنده‌ی آمریکایی 🇺🇸 که قبلاً چندین کتاب دیگه‌اش رو در مجموعه تاریخ جهان نشر ققنوس خوندم نویسنده‌ی این کتابه 
اینجا از دوران 50ساله‌ای برای ما حرف میزنه بنام «عصر طلایی» یونان معروف به«عصر پریکلس»که دوره پنجاه ساله هم گفته میشه این دوره از سال 479 تا سال431 پیش از میلاد ادامه داشته در این نیم قرن  که هرگز در تاریخ یونان تکرار نشد  آتن یعنی بزرگترین دولت‌شهر یونان به نقطه اوج سیاسی و فرهنگی خودش رسیده که آثار کم نظیر معماری وتحول سیاسی وفرهنگی کم نظیری داشته
📙دان ناردو توی این کتاب به وقایع پس از جنگ⚔️ ایران و یونان تا مرگ اسکندر پرداخته تا مخاطب دیدی همه‌جانبه از عصر طلایی یونان به دست بیاره این دوران با شخصی گره خورده به‌نام پریکلس
پریکلس شخصی سیاستمدار وباهوش ،قدرت طلب، هنردوست که خودش رو مدافع دموکراسی یونانی می‌‌دونست
🔶در عصر پریکلس، دو بُعد سیاسی و فرهنگی بیشتر از ابعاددیگه در زندگی یونانیان اهمیت داشتن. پریکلس از طرفی دستور ساخت معبد پارتنون رو داد و اسم خویش رو برای همیشه در تاریخ یونان ماندگار کرد و از طرف دیگه، خودش رو مدافع دموکراسی می‌دونست و از هر فرصتی برای توسعه‌ی دموکراسی در نظام سیاسی یونان استفاده میکرد.
🍁فصل اول کتاب به شروع رقابت میان آتنی‌ها و اسپارتی‌ها اختصاص داره.  سراسر کتاب عصر پریکلس میبینیم‌ که رابطه‌ی این دو سرزمین اصلی یونان، تاریخ این کشور رو شکل داده. دان ناردو در این فصل ابتدا میسنی‌ها و مینوسی‌ها رو خیلی مختصر معرفی می‌کنه و تاریخچه‌ای از جنگ‌های پلوپونزی⚔️ ارائه می‌ده. نویسنده در فصل دوم توضیح می‌ده که چطور آتن و اسپارت برای غلبه بر دشمن قدرتمند دیرینه،‌ ایران🇮🇷، با هم متحد شدن. در این دوره شخصی بنام «کیمون» به رهبر،‌ سیاست‌مدار و فرمانده آتنی‌ها تبدیل شد و روابطی دوستانه با اسپارتی‌ها برقرار کرد. 
🍂آتنی‌ها با این اتحاد، قدرتی دوچندان پیدا کردن و سپاه قدرتمند ایران رو شکست دادن. مردم اسپارت که از جنگ‌های قدرت‌طلبانه‌ی آتنی‌ها در هراس بودن، سر به شورش برداشتن. مردم آتن هم دیگه از سیاست‌های کیمون به تنگ اومده بودن و اون رو سرنگون کردن. بعد از کیمون، افیالتس رهبری آتن رو در دست گرفت؛ اما دوران قدرت او دوام چندانی نداشت. پس از او پسری سی‌وچند ساله که خطیبی قهار به حساب میومد، قدرت رو‌ در دست گرفت و آتن رو وارد عصر طلایی🏆 خودش کرد.
🍁در فصل سوم کتاب عصر پریکلس، دوران رهبری این سیاستمدار آتنی رسماً شروع می‌شه  از همون ابتدا با مشکلاتی مثل تسخیر سرزمین مصر توسط ایران، روابط تیره‌وتار با اسپارت و... مواجه میشه.ابتدا اسپارتی‌ها اونقدر درگیر مسائل داخلی خود بودن که فرصت حمله به آتن رو نداشتن؛ اما باقی سرزمین‌ها مایل بودن که با آتن روبه‌رو بشن. پریکلس همه‌ی این سرزمین‌ها رو شکست داد و مانع ورودشون به آتن شد. آتن در حال گسترش قلمرو خود در زمین و دریا بود؛ اما رویارویی نیروهای ایرانی و آتنی در مصر، همه‌ی نقشه‌های اونهارو نقش بر آب کرد. آتنی‌ها که دشمنی قوی‌تر بنام ایران داشتن، آتش‌بس پنج‌ساله با اسپارتی‌ها را پذیرفتن و نفس راحتی کشیدن. حالا فرصت این رو داشتن که به مسائل دیگه برسن. صلح با ایران قدم بعدی پریکلس در اجرای سیاست‌هاش بود. بااین‌حال پریکلس رقبایی محافظه‌کار داشت که عرصه‌ی سیاست رو واسش تنگ کرده بودن. یکی از این افراد پیرمردی به نام توسیدید(نه اون‌ توسیدیدمعروف که تاریخ‌نگار بود)  پریکلس با نزدیک شدن به تهیدستان و فقرا و با سخنرانی‌های پرشورش، دل مردم رو به دست آورد و دموکراسی یونان رو وارد مرحله‌ای دیگه کرد. 
🍂دان ناردو در فصل چهارم کتاب عصر پریکلس، این نوع دموکراسی رو کامل توضیح می‌ده
میراث یونان در عصر پریکلس نه‌تنها این کشور رو دگرگون کرد، بلکه هنوز هم می‌شه ردپای🐾 اونرو در فرهنگ و هنر باقی کشورها دید. بسیاری از مهم‌ترین آثار باستانی شهر آتن در دوران رهبری پریکلس ساخته شدن. دان ناردو فصل پنجم اثر خود رو به هنر، فرهنگ و علم عصر طلایی یونان اختصاص داده. در فصل ششم می‌خونیم که چطور با کناررفتن او از عرصه سیاست وبعد ورود بیماری طاعون عصر شکوفایی آتن با مرگ پریکلس به پایان میرسه.در آخر در فصل هفتم تحت عنوان سقوط آتن ، آتن قدرتمند، تسلیم اسپارتی‌ها می‌شه و بدین ترتیب عصر طلایی آتن به پایان می‌رسه.
✔️نسل‌های بعداز عصر پریکلس از این دوره شگفت‌انگیز به عنوان عصر طلایی یاد کردن ونمی دونم مردمان زمان خودش آیا قدرش رو می‌دونستن؟! 🤔البته دشمن ومخالف کم نداشت، به شخصه برام شخصیتی دوست داشتنی داشت،متن‌های سخنرانی که داشته حتی الان هم هریونانی وطن دوستی رو به شور و هیجان میاره،عرق‌ملی که این مرد داشته ستودنیه
✔️از جذابیت مجموعه‌ی تاریخ جهان نشر ققنوس هم که هرچی بگم کم گفتم،هر جلد از این مجموعه، برداشتی جامع و روشن با زبانی ساده و روون از یک دوره‌ی مهم تاریخی رو به خواننده نشون میده.
      

50

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/7/1 - 22:09

        🔵📖کتاب  در 3جلد نوشته دانته آلیگیری نویسنده‌ی ایتالیایی تبار🇮🇹 یه سفرمعنوی رو به صورت اول شخص اززبان خودش برای خواننده روایت میکنه،پس از سفر 24ساعته به دوزخ در جلداول خوندیم وارد برزخ قسمت دوم کمدی الهی میشیم.سفرش اینجا 3 شبانه روز و6ساعت طول میکشه
 پس از یک مسیر ناهموار‌، شاعران به سطح کوه🗻 بزرگی رسیدن که برزخ بود. که خود به سه بخش پیش از برزخ‌، برزخ واقعی و بهشت ​​زمینی (قله)تقسیم میشه. زمانی که اونها خودشون رو شستن دانته و ورژیل به سمت بالا راه میوفتن.اول وارد پیش برزخ شدن، درحالی که خواب بودن.
🔷در خواب دانته فرشته‌ای رو میبینه که حرف «p»رو هفت بار بر روی پیشانی او میکشه( peccatoبه زبان ایتالیایی یعنی گناه ) به دلیل ۷ گناه و هفت حلقه برزخ  که دانته باید ازشون عبور کنه. دانته و ورژیل در راه خود با خسیسان‌، ولخرج ها، افراد عصبانی‌، تنبل و بدخلق روبرو شدند.
💠برزخ : امید وتزکیه
اینجا برخلاف برزخ امید هنوز زنده است
بعد از عبور از دوزخ، دانته و ویرژیل وارد کوه برزخ می‌شوند. برزخ یک کوه عظیم با هفت طبقه است که هر کدام مربوط به یکی از گناهان کبیره (غرور، حسادت، خشم، تنبلی، حرص، شکم‌پرستی و شهوت) است. در اینجا، روح‌هایی قرار دارند که در دوران زندگی خود گناه کرده‌اند، اما به دنبال رستگاری‌اند.
برزخ سرشار از امید است؛ برخلاف دوزخ، روح‌ها در اینجا می‌دانند که روزی به بهشت خواهند رسید. هر طبقه سفری درونی است که در آن روح‌ها باید از گناهانشان پاک شوند. ویرژیل دانته را تا دروازه بهشت همراهی می‌کند، اما نمی‌تواند وارد بهشت شود، زیرا خرد انسانی به تنهایی برای درک کامل خداوند کافی نیست.
🌐در ابتدای دومین بخش کمدی الهی دانته، دانته و ورجیل که با بالا اومدن از حایگاه شیطان (از اعماق زمین)، جهنم عذاب‌آور خارج شدن، در کنار ساحل رودخانه‌ای در حال تماشای طلوع خورشید ☀️هستن که قایقی به اونها نزدیک میشه. این قایق مشابه قایقیه که برای ورود به طبقه دوم جهنم سوارش شدن با این تفاوت که روح‌های سوار بر این قایق با آرامش و در حال خوندن سرود در انتظار رسیدن به مقصد و بالا رفتن از کوهستان برزخ هستن. این ارواح باید با عبور از طبقات مختلف این کوهستان خودشون رو از گناهان پاک کرده تا لایق ورود به بهشت بشن. دانته و ورجیل سوار بر همین قایق در نهایت به دروازه‌های برزخ می‌رسن.
💎در برزخ هفت طبقه وجود دارد که دانته باید از آنها بالا برود تا بتواند به بهشت و به درگاه خداوند در کنار بئاتریس برسد. پس از ورود به برزخ، فرشته‌ای ظاهر شده و بر پیشانی دانته هفت حرف P را با شمشیر مخصوصش حک می‌کند که نمادی از هفت گناه کبیره هستند و فرشته به دانته می‌گوید:
هر طبقه‌ای که با موفقیت از آن عبور کنی یک P از پیشانی تو حذف میشه و تو توانایی  ترک این کوهستان نداری مگر با یک پیشانی پاک.
🔹طبقه‌یاول - غرور
این طبقه به غرور تعلق داره و افرادی که در ‌تمام عمر خود به این گناه مرتکب شدن در این طبقه محکوم به حمل وزنه‌های سنگین از جنس سنگ مرمر (نماد غرور و خودنمایی) تا بالای کوهستان هستن و زمانی که وزنه‌ها رو به قله کوه برسونن گناه غرور اونها پاک میشه دانته با عبور از این بخش یکی از Pهای روی پیشانیش پاک میشه و قدم‌هاش رو سبک‌تر برمیداره
🔹طبقه‌ی دوم - حسددومین اینجا به حسادت اختصاص داره و حسودان در این طبقه در حالی‌که رداهایی سنگین بر تن دارن، پلک‌های چشماشون با نخ‌هایی از جنس آهن به هم دوخته شدن تا با مرور زمان و درک مفهوم بخشندگی از وزن ردا کاسته بشه و چشماشون کم‌کم باز بشه
🔹طبقه‌ی سوم - خشم
متعلق به خشم و غضب هستش، کسانی که در دنیا به این گناه کبیره مرتکب شدن در این طبقه با دود غلیظ و سیاهی که نماد خشم و غضب خودشونه روبه‌رو می‌شن. این دود در چشمان این گناه‌کاران نفوذ میکنه و اونهارو نابینا می‌کنه وتوی این دود با همدیگه درگیر میشن. به مرور زمان وقتی که این ارواح با مفاهیمی مثل خون‌سردی و متانت آشنا می‌شن چشماشون هم درمان میشن.
🔹طبقه‌ی چهارم - تنبلی
این طبقه مخصوص افرادیه که در دنیا به تنبلی و کهالت  شهره بودن و از انجام هر کاری سرباز می‌زدن، دانته با این ارواح در حالی مواجه می‌شن که سرگردان و بی‌قرار از گوشه‌ای به گوشه‌ دیگه در حال دویدن و برخورد با همدیگه هستن
🔹طبقه‌ی پنجم - حرص و طمع
دانته و ورجیل به طبقه مخصوص ارواح طمع‌کار میرسن، دانته با ارواحی ملاقات می‌کنه که دست و پا بسته بر زمین میخ شدن و برای اینکه از این محل آزاد بشن باید با صدایی بلند انواع روش‌های بخشندگی برای از بین بردن فقر رو‌مثال بزنه
با ورود دانته و ورجیل به طبقه‌ی بعدی زمین‌لرزه شدیدی رخ میده و روحی بر اونها ظاهر میشه و اعلام می‌کنه که با آزاد شدن هر روح از برزخ این زمین‌لرزه تمامی کوهستان رو به لرزه در‌میاره و حالا، او که از گناهانش پاک شده آماده ورود به بهشت زمینیه
🔹طبقه‌ی ششم - تن‌پروری (پرخوری)
ششمین طبقه مخصوص تن‌پروران و پرخوران هستش  این ارواح برای پاک کردن روح خود باید تشنگی و گرسنگی شدیدی رو تحمل کنن.
در این طبقه درختی عظیم با میوه‌های درخشان داره که تماماً از دسترس مرتکبان گناه پرخوری خارج مونده و ارواح اینجا در حسرت خوردن میوه این درخت باید با گرسنگی و تشنگی خود کنار بیان تا روح اونها پاک بشه
 🔹طبقه‌ی هفتم - هوس‌رانی
طبقه‌ی هفتم و بالاترین نقطه کوهستان متعلق به ارواحیه که در دنیا به گناه کبیره هوس‌رانی و هوس‌بازی مرتکب شدن و برای درمان این گناه باید از میان شعله‌های آتش عبور کنن تا آتش پلیدی‌های روحشون رو پاک کنه.
🗨️غروب خورشید و خارج شدن دانته و ورجیل از بالاترین طبقه، آخرین حرف P از پیشانی دانته پاک شده و فرشته دوباره ظاهر می‌شه، به دانته می‌گه که برای خارج شدن از بزرخ باید از دیواری از شعله‌های آتش عبور کنی تا به بهشت برسی. دانته که وحشت کل وجودش رو میگیره قادر به عبور از دیوار آتشین نیست و ورجیل اون رو متقاعد می‌کنه که: "این آخرین چالش سخت تو خواهد بود و پس از این دیوار بالاخره به بئاتریس می‌رسی."
دانته در نهایت با یک حرکت سریع از دیوار آتشین🔥 عبور می‌کنه و (مشابه بسیاری از شرایط بحرانی و مهم دیگری که داشت) از حال می‌ره. زمانی که تابش خورشید خبر از شروع روز جدید رو میده دانته بیدار شده و برای بخش آخر سفرش آماده می‌شه
🐾با رسیدن دانته و ورجیل به رودخانه لیتی (Lethe – یکی از چهار رودخانه دنیای مردگان در اساطیر یونان) دیگه ورجیل ناگهانی ناپدید و به جای او بئاتریس روبه‌روی دانته ظاهر می‌شه و به دانته میگه که ورجیل که از اهالی طبقه اول جهنمه نمی‌تونه بیش از این پیشروی کنه، برای همین با نزدیک شدن به رودخانه به جایگاه اصلی خود برگشته. دانته از این خبر ناراحت شده و در غم دوری دوستش غصه‌دار میشه اما بئاتریس اون رو دلداری داده و در ادامه مسیر به سمت بهشت دانته رو همراهی و راهنمایی می‌کنه.
💎در میان صحبت‌های دانته با بئاتریس فرشته‌ای به نام ماتیلدا (Matelda) ظاهر شده و اونها رو تا ساحل رودخانه می‌بره. اینجا بئاتریس به دانته میگه که تنها در صورتی اجازه ادامه دادن مسیرش رو داره که قول بده زمانی که به زمین🌍 بازگشت درباره تمام چیزهایی که در سفر خود، به ویژه در بهشت دیده کتابی 📘بنویسه. بعد ماتیلدا، بئاتریس و دانته رو راهی بهشت می‌کنه.
✔️از جذابیتهای کتاب نقاشی‌های سیاه‌قلم مابین متن هست دررابطه با مطالب کتاب
گر امتیاز کامل ندادم،چون از دوزخ برام جذابیتش کمتر بود ودر مقایسه قرار گرفت ، وگرنه این اثر ادبی چیزی کم نداره


      

43

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/30 - 16:40

        🟣📖نمایشنامه‌ی «سیکلوپس»،یکی دیگه از آثار اوریپید، نویسنده و شاعر اهل آتن دریونان 🇬🇷 هستش. این کتاب با نمایشنامه‌هایی که تا حالا ازش خوندیم متفاوته،پارسال خونده بودم یکبار که خیلی چیزی متوجه نشدم،چون نه ادیسه رو می‌شناختم،نه چیزی از دیونیسوس می‌دونستم نه از تراژدی ونمایش ساتیری
اما درهرصورت خواننده‌ای که چنداثر از اوریپید خونده و آشنایی با نمایش ساتیری نداره  اولش شگفت زده میشه ازسبک نگارش وترجمه ودیالوگها ولی خوندن مقاله‌های پایان کتاب کمک کننده هستن
🔎قبل از خوندن نمایش خوبه بدونیم که نمایش ساتیر بخشی از تجربه‌ی تئاتر یونان بوده. این گونه از نمایش ساتیر به نمایشی می­گفتن که شامل تقلید مسخره­‌آمیزی از اسطوره (عموماً دهن­‌کجی به خدایان یا قهرمانان و به ماجراهای اونها )،  هر سال پس از یک سه‌گانه (تریلوژی) از تراژدی‌ها بر صحنه می‌رفت،واصطلاحش میشه تترالوژی جزء جدایی‌ناپذیر دیونیسیای شهر بودن، جشنواره‌ای که اون زمان(قرن ۴و۵پیش از میلاد) به افتخار دیونیزوس برگزار می‌شدن برای اینکه از غم تراژدی ها کم بشه،وبرای  پایانی مفرح و آرامش­‌بخش اجرا میشدن
از نمایشنامه‌های ساتیری فقط تیکه‌های کوتاه جامونده و تنها نمایشنامه‌ی ساتیر که به صورت کامل بر جا مونده،« سیکلوپس» نوشته‌ی اوریپیده. 
📝چکیده این نمایشنامه، روایتی خنده‌دار از داستان اسطوره‌ای شناخته‌شده‌ایه که در سرود نهم اودیسۀ هومر خوندیم اما این نسخه، تلخیِ خشونت و ستیز با هیولا به صورت نمایشی و کمدی نشون داده میشه
اینجا سه بازیگر اصلی داریم گروه همسرایان( که متشکل از ساتیرها هستن،ساتیرها موجوداتی نیمه بز ونیمه انسان بودن که اینجا تنبل وترسو تصویر شدن)
 ادیسه نقشه‌کش جنگ تروا و سیلنوس پیرمردی  یار و هم‌دم دیونیسوس (خدای شراب) بوده که ابتدای نمایشنامه با مونولوگ(تک گویی)توضیح میده چی شده اینجا تو جزیره افتاده وشخصیت دیگه سیکلوپس( غول‌هایی با یک چشم در وسط پیشانی گفته می‌شده)موجودی آدمخوار
♀️اودیسه به همراه تعدادی از خدمه‌اش درراه برگشت به سرزمین خودشون گم میشن وبه این جزیره ناشناخته میان برای به دست اوردن آب وغذا اما این جزیره زیرسلطه سیکلوپس هستش،سیکلوپ بعداز خوردن دوتن از یاران ادیسه، ادیسه و۱۲همراهش رو در غار نگه می‌داره وقصد خوردن بقیه رو در روزهای دیگه داره، اودیسه با زیرکی و با کمک شرابی🍷 که به اون میده، سیکلوپس رو مست می‌کنه و با چوبی تیز وداغ چشم اون رو وقتی خوابه نابینا می‌کنه وبعد اودیسه و مردانش با این ترفند پا به فرار میذارن وبه سمت کشتی میرن.
- همسرایان در نقش ساتیرها با شوخی‌های جنسی و موجی از سخنان بی‌پروا 👀حضور دارن.. طبعاً طنز در کنار تعقیب و فرار، صحنه‌ها رو از خشونت بی‌پرده پاک میکنه
بعد از فرار، پولیفیْموس با فریادِ نفرین بر ادیسه از خدایان درخواست کمک می‌کنه،ابتدای نمایش از همه‌ی خدایان بدمی‌گفت حتی پدرخودش
☂️چیزی که توی کتاب تئوگونی نوشته شده بود دو نسل سیکلوپ وجود داشت؛ نسل اول شامل سه برادر نامیرا هم بودن که حاصل وصلت گایا واورانوس بودن ونسل دیگه نوادگان پوزئیدون بودن که معروف‌ترینشون همین پولیفموس هستش
☂️یه تفاوت دیگه هم که با روایت هومر وجودداشت  ورودی غار رو سیکلوپس سنگ خیلی بزرگی گذاشته بود وادیسه ویارانش ده سال اسیر شدن اونجا
      

75

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/25 - 11:44

        🟤📖نمایشنامه‌ی «هکوب»،یکی دیگه از آثار اوریپید، نویسنده و شاعر اهل آتن دریونان 🇬🇷 هستش. این کتاب هم مثل آندروماک، هلن،ویا مده‌آ به مصائب ومشکلات زنان می‌پردازه داستان هکوب همسر پریام پادشاه ترواست،اینجا همه چیز حول هکوبه یکی از شخصیت‌های اساطیر یونان در طول جنگ تروا و مصائبی که از سر می‌گذرونه روایت میشه
⚜️درسته که اوریپید تراژدی‌نویس دوست داشتنی این نمایشنامه رو برای دوران خودش دریونان باستان نوشته قصه‌ی جنایات فجیعی که درحق اسرا میشه ولی براي مخاطبان امروزي هم‌آشنا و ملموسه و «هکوب» رو در واکنش به مسائل و مصائب زمانه‌اش نوشته اما وقتي همین الان و پس از اين‌همه که از خلق اين نمايشنامه مي‌گذره هنوزم تازگی داره و خيال مي‌کنيم که نويسنده نه زمانه خود که انسانهایی که درطول سالها از جنگ بین کشورها آسیب دیدن ودرواقع ما انسانهاي امروز و اين زمانه رو هم خطاب قرار داده
📝 چکیده تراژدی «هکوب»:تروا از يونان شکست خورده و يونانيان با شکست‌خوردگان نه در چارچوب قانون و براساس ارزش‌هاي انسانی و اخلاقي بلکه با بي‌عدالتي وبی‌رحمی وقساوت رفتار میکنن.داستان نمايشنامه «هکوب» در  زمانه‌ پس از فتح تروا اتفاق مي‌افته؛ در زمانه بعداز جنگ و آشوب  اوريپيد در  «هکوب» هم، مثل آندروماک(همسر هکتور) درباره یکی از افراد خانواده پریام صحبت میکنه مادر هکتور ملکه سابق ترواست، که در دست يونانيان اسير و توسط اونها به‌ بردگي گرفته شده ؛ هکوب زني قرباني ظلم و بي‌عدالتيه زني داغ‌دارِ فرزندانش دختر و پسرش که همه رو کشتن زني عزادار،که تنها اومدبدش پسرکوچیکش هست که اونرو قبلاً از تروا خارج کرده بودن ولی هکوب حالا خشمگين و تشنه انتقام شده چون اول مي‌بينيم که يونانيان يکي از دختران هکوب، پوليکسِنِه، رو، به‌عنوان قرباني، سرِ قبرِ آشيل به قتل مي‌رسونن بي‌آنکه به درخواست‌هاي هکوب براي نجات دخترش توجه کنن(که چرا؟باز هم باد موافق برای کشتی ها وجود نداره وآشیل به خوابشون اومده ودرخواست قربانی کردن پولیکینه رو داره!!!مثل مسیررفت که اوژنی رو برای وزش باد موافق قربانی کردن) 
⚜️و بعد هکوب متوجه میشه که پسرش، پوليدروس، را هم ناجوانمردانه کُشته شده درحالي‌که هکوب فکر میکرده حداقل این پسرش جای امنیه  و جونش در خطر نيست چون پوليدروس، قبل از اينکه تروا با خاک يکسان بشه توسط پدرش، پِريام(زمانی که پريام هنوز پادشاه تروا بود )، با زَرِ فراوان به نزد پُليمِستُر، پادشاه تراکيه، فرستاده شده  اما پليمستر ناجوانمرد ، که با پريام دوست بوده، پس از شکست تروا، به اين دوستي خيانت مي‌کنه و پوليدروس روبه طمع اموالش میکشه 
 و اين سرآغاز شعله‌ور شدن خشمِ هکوبه.آتش انتقام چنان در وجودش شعله‌ور میشه که حتی غم قربانی شدن دخترش رو فراموش میکنه. هکوب، پس از مواجهه با جسد پسرش، به اوج خشم و نوميدي مي‌رسه و خون جلوي چشماش رو مي‌گيره و خشمگين از بي‌عدالتي، دست به انتقام و مقابله‌به‌مثل مي‌زنه وحتی فجیع‌تر که به فرزندان بی گناه پلیمستر هم رحم نمیکنه 
📝پلیمستر دو عمل نابخشودنی انجام میده اولیش «مهمان کشی» میکنه عملی رو انجام میده که در نظر نه فقط یونیان بلکه همه مردم جهان نکوهش میشه وخیانت در امانت دوستش که بهش اعتماد کرده وبعدیش بی تفاوتی به مراسم تدفین و حرمت مردگان⚰️ که خیلی  برای یونیان اهمیت داشته 
⚜️اوريپيد در نمايشنامه«هکوب» تراژدي‌اي درباب مصائب جنگ، بي‌عدالتي، عصيان و خشونت خلق کرده ؛ تراژدي‌اي که هنوز هم در جاي‌جاي جهان مصداق داره  زنان و فراتر از اون همه انسان‌هاي داغدارِ جنگ و ظلم و بي‌عدالتي، اعم از زن و مرد وکودک تاوان بی فکری وعطش حکومت وقدرتِ فرمانروایان رو میدن
✔️هکوب رو باهمه‌ی غمی که داشت خیلی دوس داشتم،بیشتر غمش مربوط به قربانی شدن دختر هکوب بود،ولی بسیار جذاب با دیالوگهای زیبا داستان زنی رو که از اوج عزت وشکوه به بردگی برده شده رو روایت کرد.
ترجمه  ونثر کتاب هم روون وخوب بود.
      

94

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/24 - 11:01

        🟡📖دان ناردو مورخ و نویسنده‌ی آمریکایی 🇺🇸 که قبلاً کتاب تئاتر یونان وروم واسطوره‌های یونان وروم رو ازش خونده بودم وقصد دارم کتابهای دیگه‌اش در مجموعه تاریخ جهان نشر ققنوس روهم بخونم نویسنده‌ی این کتابه
🔸پیدایش فرهنگ باشکوه یونان باستان 🗽پیش آمدی ناگهانی یا اتفاقی نبوده بلکه از درون قرن‌ها تمدن یونانی سر برآورده که پیشینه‌اش به عصر مفرغ می‌رسه عصری در اروپای جنوبی که از حدود ۳۰۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد در اون مردم سلاح و ابزار 🏹⛏️🗡️ساخته شده از مفرغ رو به کار می‌بردن یونانیان باستان این دوره از گذشته خودشون رو که خاطره مبهمی هم ازش داشتن عصر پهلوانان می‌گفتن وازمواردی بوده  برای اتحاد وپیوند دولت‌شهرها بوده
🔸فصل اول کتاب📒 پیش رو رو با داستان به وجود آمدن تمدن یونانی شروع می‌شه. نخستین فرهنگ پیشرفته در یونان (در واقع در تمام اروپا )رو مردمی به وجود آوردن که امروزه از اون‌ها مینوسی‌ها یاد می‌شه مینوسی‌ها که در شکل‌گیری تمدن غربی تأثیری به‌سزا داشتن و در دیگر تمدن‌ها نیز اثرات اون رو می‌بینیم.در ادامه از فوران آتشفشان ترا که بدترین فاجعه طبیعی در تاریخ ثبت شده میلیون ها تن خاکستر بیرون ریخته شده که کاخهای مینوسی رو واژگون کرده  و بیشتر ناوگان رو نابود کرده هزاران نفر بر اثر غرق شدن و گرسنگی جون خودشون رو  از دست دادند این فصل از کتاب یونان باستان ترکیبی است از افسانه، اسطوره‌های یونانی و تاریخه. در ادامه این فصل داستان منظومه‌ی حماسی معروف هومر، «ایلیاد»، بازگو میشه .
👑بعد یونانیان وارد عصر تاریکی دوره حدود ۳۰۰ ساله که پژوهشگران درباره اون اطلاعات کمی دارن  میشن دوره پرشکوه مینوسی - مینسی به افسانه می‌پیونده و یونانیان بعد یونانیان وارد عصر تاریکی دوره حدود ۳۰۰ ساله که پژوهشگران درباره اون اطلاعات کمی دارند وارد میشن دوره پرشکوه مینوسی مینسی به افسانه می‌پیونده و 
تمدن یونانی به پایین‌ترین نقطه خود می‌رسه با شکست مینوسی و مینسی‌ها شبکه تجاری پررونق ،نگارش، معماری و.... اکثر صنایع دستی هم نابود شدن
🔸موقعیت جغرافیایی یونان🌍 که از کوه‌ها دره‌ها و جزیره‌ها پر بود طی عصر تاریکی و پس از اون بر رشد فرهنگ یونانی تاثیر زیادی  گذاشته بود 
 گروه‌های کوچک مردم محلی در محیط‌های امن و حفاظت شده هر کدوم شهر کوچیکی رو تشکیل دادن، بیشتر شهرها اطراف تپه بزرگی که آکروپولیسم نامیده میشد قرار داشتن
 واما در اواخر عصر تاریکی مردم یعنی حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد یونانیان کاربرد نگارش رو یاد گرفتن اون هم حروفی رو برگزیدند که از یک قوم خاورمیانی به نام فنیقی‌ها به وام گرفته بودن
👑فصل دوم به فرهنگ یونان یعنی اسطوره، زبان، دین، ادبیات و آداب اجتماعی یونانیان آن زمان اختصاص دارد. علاوه بر این، در فصل پنجم کتاب به‌طور کامل فیلسوفان و هنرمندان عصر طلایی یونان معرفی میشن. نویسنده در فصل سوم به‌سراغ موضوعی مهم می‌رود: جنگ⚔️ ایران و یونان🇬🇷🇮🇷. نویسنده در این فصل با استفاده از منابع مختلف، نگاهی بی‌طرفانه به تاریخچه‌ی جنگ بین این دو کشور می‌اندازه یونان بعد از شکست دادن ایران، قدرت می‌گیره و بر وجهه و نفوذ دو شهر آتن و اسپارت افزوده می‌شه این دو شهر از قدیم‌الایام با یکدیگر درگیری داشتن و سرانجام این اختلافات، منجر به جنگ ۲۷ساله پلوپونزی می‌شه. 
🔸در فصل چهارم و ششم کتاب یونان باستان به قدرت گرفتن این دو شهر یونانی و تاریخچه‌ی جنگ پلوپونزی پرداخته می‌شه سرانجام آتنی‌ها شکست می‌خورن و شهرشون نابود میشه . این جنگ داخلی یونانیان رو در برابر مهاجمان خارجی آسیب‌پذیر میکنه. شاه فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیه، از فرصت به‌وجوداومده استفاده میکنه و یونان رو به تسخیر خودش درمیاره فیلیپ پدر اسکندر مقدونی بود که دان در فصل هفتم کتاب داستان فتوحات او مثل فتح ایران و هندوستان رو روایت می‌کنه. فصل هشتم به زوال یونان و میراث این تمدن برای جهانیان اختصاص داره.
💡یکی از ویژگی‌های جالب این کتاب که دوسش داشتم  روایت کردن داستان‌ها در خلال متن تاریخیه. این ترفند باعث می‌شه که خواننده اطلاعات بیشتری درباره‌ی موضوع موردبحث به دست میاره 
💡همون ابتدای کتاب جدولی از مهم‌ترین وقایع تاریخ یونان باستان اومده که دید کلی از مباحث کتاب میده و به درک بیشتر متن کمک می‌کنه
💡تعداد زیادی عکسهای سیاه و سفید 📷هم بین متن از شخصیت‌ها، آثار هنری و باستانی داره که یونان اون زمان رو بهتر بهمون نشون میده.
      

67

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/20 - 23:18

        🟢📖داستان این تراژدی نوشته اوریپید،دوران بعد از سقوط تروا و سرنوشت تلخ آندروماک همسر مرحوم هکتوره،متن نمایش با محوریت آسیب دیدگان جنگه، کسانیه که بعد از جنگ به اسیری برده میشن، سال‌ها از جنگ تراوا گذشته مثل تمام جنگ‌های دنیا که زنان و کودکان به اسیری برده می‌شن این اصل و قانون نانوشته هم اینجا پابرجا مونده همچنین داستان جدال میان دو زن که الان هووی یکدیگر هستن همون نبرد کهنی که همیشه بوده وهست دراینجا روایت میشه 
♻️ اوریپید دوره‌ای پس از هیاهوی جنگ⚔️ و سرنوشت تلخ همسر آندروماک که کنیز یا برده نئوپتولموس (پسر آشیل) شده ومشکلات پیرامونش می‌پردازه شخصیت‌های نمایشنامه برای کسانی که از جنگ تروا و ایلیاد وتراژدی خوندن آشنا هستن،نمایشنامه نسبتاً پر شخصیته 
♂️آندروماک که نمایشنامه هم بنامش هست البته میشه نمایشنامه رو از لحاظ شخصیت به دوبخش تقسیم کرد اولش آندروماک وتصمیملتش دومیش هرمیون وافکارش وتصمیماتش وسرنوشت اون
♻️بخش اول تمرکز روی آندروماکه، بیوه‌ی هکتور و اسیر نئوپتولموس(پسر آشیل) شروع نمایش مونولوگ از آندروماکه رنج‌های سخت وبی‌پایان خودش رو بازگو میکنه،اون زنی نجیب‌زاده از تبار تروا بوده که بعداز کشته‌شدن شوهرش به دست آشیل و سقوط سرزمینش، به اسارت یونانیان دراومده(چیزی که من قبلاً خونده بودیم ودیده بودیم آندروماک به همراه انه‌اید وبقیه فرار کرده بود ) و الان رنجی صدمراتب بدتر که همسر پسرِقاتلِ شوهرش شده 💔اصل تراژدی، تقابل بین اون و هرمیونه، همسر رسمی نئوپتولموس و دخترمنلائوس وبا اصلیت اسپارتی (قطعاً همسر قانونی وپذیرفته شده هرمیونه و فقط صاخب فرزند نمیشه)هرمیون  از حضور آندروماک توی خونه‌ی شوهرش در عذابه و خشم و حسادت‌اش رو با تهدید آشکارا بیان میکنه. 
♂️در این میان، دخالت پدر هرمیون منلائوس، به پیچیدگی ماجرا افزوده میشه، منلائوس با سیاست‌ورزی‌ آغشته به بی‌رحمی، در پی حذف آندروماک و فرزندشه. این تصمیم فقط رو شخصیت منفور ونچسب منلائوس میشینه از قساوت پیروزمندان در جنگ نشات می‌گیره، 
همش منتظر بودم نئومتولموس به موقع میرسه یانه؟! ولی پدربزرگش نئوپتولموس زحمتش رو میکشه در نهایت،با مداخله‌ی او، وبزدلی منلائوس ماجرا ختم به‌خیر میشه! و درادامه وارد بخش دوم که بیشتر مربوط به هرمیون هست میشیم هرمیون که پایان نمایشنامه‌ی اورستس نوشته اوریپید به دستور آپولون  با اورستس ازدواج کرد اینجا همسر قانونی نئوپتولموسه وترس از لو رفتن جلوی همسرش باعث میشه تصمیم به فرار از خونه شوهرش با پسر خاله ویا پسرعموی خودش اورستس بگیره(دقیقا پامیذاره جاپای مادرش) اورستس هم همون کاری که پدرش پشت دروازه‌های تروا با آشیل کرد ،خودش با پسر آشیل کرد(دزدین برده تروایی) درادامه خبر مرگ فجیع نئوپتولموس در معبد دلفی (به‌دست اورستس)، بر تراژدی رنگی دیگه می‌زنه وکاملا" غیرقابل پیش‌بینی بودش
♻️منلائوس هم شخصیت دیگه نمایشه،حس می‌کنم اوریپید هم از منلائوس خوشش نمی یومد هم دراورستس هم اینجا اون‌رو بزدل و ترسو وفرصت طلب نشون داده که فقط تهدید میکنه ولی در عمل چیزی نداره
اما پلاس شخصیتی با رفتار درست که از زیباترین قسمتهای نمایشنامه دیالوگهای پلئاس خطاب به منلائوس بود اینجا توی این نمایشنامه شخصیت دیگه نمایشنامه همسرایان هستن که سخنان همسرایان سراسر نکوهش چندهمسری هستش وپندهای ازدواج که مارو یاد ضرب‌المثل اول مادر ببین بعددخترروببر میندازه

 ✅زبان نمایش، ساده اما بسبار نافذه و پراز گفت‌وگوهای تیز، و مونولوگ‌هایی پرشوره که از دل رنج‌های اسیران جنگی میاد. آندروماک با صلابت، ستم‌هایی که با بی عدالتی براون تحمیل شدن رو تحمل می‌کنه و از مرگ فجیع همسرش ولگد کوب شدن شخصیتش بااین ازدواج ننگین حرف میزنه از اینکه تنها امید به زندگی رو پسرش رو می‌دونه
✅نمایشنامه نه تنها به مسائل خانوادگی و حسادت‌های زنانه می‌پردازه بلکه به نقش خدایان تو سرنوشت و  زندگی انسان‌ها هم توجه داره  وما دیگه اوریپید رو‌می شناسیم که پایان نمایش یکی از خدایان یا الهاگان وارد میشه ومشکلات رو حل میکنه با وجود اینکه ساختار کلاسیک داره این نمایشنامه اما دغدغه انسانی و اجتماعی مخاطب امروزه هم هست
✅زندگی نامه اوریپید رو که می‌خونیم یکی از جذابترین قسمتهاش  اینکه اولین فردی بوده در یونان که کتابخونه شخصی داشته😊📚
      

81

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/18 - 09:29

        ⚪📖این کتاب نوشته‌ی خانم جون‌آ پرایس ،استاد فلسفه ونویسنده آمریکایی🇺🇸دومین کتاب  از مجموعه‌ی ۳جلدی فهم فلسفه تحت عنوان«فلسفه در قرون وسطا و دوران تجدد»هستش که در ۵ فصل به بررسی و معرفی فیلسوفان قرون وسطا،فلسفه مدرن در دوره رنسانس،تجربه باوران بریتانیایی، فلسفه نقادانه ایده‌ئالیسم و ماتریالیسم می‌پردازه
🗯️شروع کتاب با صحبت از مسیحیته، مسیحیت از دل یهودیت بیرون اومده بنیانگذار اون عیسی مسیح آموزه‌های خود رو بر ایمان یهودی که در این فرهنگ چشم به جهان گشوده بوده پایه گذاشت در زمان اون بسیاری از یهودیان بر این گمان بودن که مسیحا رهبری سیاسی و نظامی و مذهبی و به درد و رنج اونها پایان میده اما مسیح فرمود که من رهبر نظامی یا سیاسی نیستم در عوض از رستگاری و بخشایش خدا برای همه حرف میزد و از بخشش گناهان اون‌ها به برکت نامش سخن می‌گفت چنین صحبت‌هایی یهودیانی که اعتقاد هیچکس جز خدا نمی‌تونه گناهان رو ببخشه متوحش کرد به گفته مسیحیان عیسی همچنین خدایی رو پدر می‌نامید که مفهومی بیگانه برای یهودیا بوده حضرت عیسی میگفت  دشمنان خود رو دوست بدارید و به کسانی که از شما نفرت دارن احسان کنید هر کس شما رو لعن کرد براش برکت بطلبید سخنان عیسی علیه السلام گسستی واضح از اندیشه یهودیان و فیلسوفان یونانی مآب مثل کلبی‌ها اپیکوری‌ها یا رواقی‌ها که همه به دنبال سعادت می‌گشتن بود اما نه از طریق عشق به خدا چون نه به خدای شخصی اعتقاد داشتن نه به رستگاری شخصی 
🗯️مسیحیان اولیه ایمان رو بسیار مهمتر از عقل می دونستن، به همین دلیل فلسفه مورد سوءظن اون‌ها قرار داشت با هرچه بیشتر گرویدن آدم‌های تحصیل کرده به مسیحیت نیاز به فهم رابطه میان فیلسوفان مسیحی و عهد جدید بیشتر شد با این حال مجادله بر سر ایمان و عقل در سرتاسر قرون وسطا ادامه داشت،و درادامه تأثیر فیلسوفان مسلمان ویهودی مثل این‌سینا وابن‌میمون رو مطرح میکنه
🗯️در واقع در جهان🌍قرون وسطا فلسفه و الهیات بر روی شناخت خدا از راه ایمان یا عقل یا هر دو با نظر به رستگاری انسان متمرکز بود فیلسوفان و عالمان الهیات در طول صدها سال علم رو نادیده گرفته بودن چون می‌خواستن خدا رو کانون توجه قرار بدن اما به تدریج علاقه فیلسوفان و دانشمندان به جهان طبیعی جلب شد اون‌ها در پی این بودن که خودشون رو از آموزه‌های قطعی کلیسا ⛪ رها کنن
 🗯️عصر فلسفه تجدد( یعنی دوران کشفیات فلسفی و علمی و شیوه‌ای کاملاً جدید در نگاه کردن به امور) در حال آغاز بود در اواخر قرن 14 آغاز رنسانس بود رنسانس واژه‌ای فرانسوی به نام نوزایی یا تولدی دوباره دورانی بسیار غنی از نظر پیشرفت فرهنگی و شیوه جدید نگرش به طبیعت انسان نسانس در سرتاسر قرن17 نیز دوام داشت نوزایی در طرز فکر بود طرز فکری که انسان رو موجودی شریف و ارزشمند می‌دید و نه موجودی فقط گناهکار مفهوم نوزایی در فرهنگ و هنر روزگار باستان هم تجلی پیدا کرده بود شخص آرمانی در این دوره انسان رنسانس بود انسانی سرآمد به صورت عام در زندگی،هنر ادبیات و علوم
🗯️به طور کلی نخستین قرن‌های اندیشه فلسفی مدرن سرشار از ماجراجویی‌های جسورانه ذهن بوده 
در این زمان فیلسوفان آزاد بودند تا نظام‌های حقیقت را بر اساس اصول شفاف و عقلانی تدوین کنن، عقل گرایی که شیوه اندیشمندانه نوینی در فلسفه مدرن بود بر مشاهدات علمی و ریاضیات تاکید می‌کرد با این حال برخی فیلسوفان از تاملات عاری از دقت عقلگرایان ناخشنود بودن، تا اینکه کم کم نقطه عطف دیگه‌ای در فلسفه پدید اومد این فیلسوفان به «تجربه باوران بریتانیایی» معروف هستن، توانایی ذهن رو برای شناخت خدا، جهان یا طبیعت بشر زیر سوال بردن تجربه باوران مثل شک اندیشان یونان باستان پرسششون این بود⁉️ آیا شناخت خدا به عنوان امری یقینی اصلاً امکان‌پذیر هست یا نه؟
🗯️از زمان افلاطون به بعد عقلگرایان بر این گمان بودن که شناخت راستین فطرت، عقله و اگه ما از عقل درست استفاده کنیم می‌تونیم به معنای هستی انسان و جهان پی ببریم
عقلگرایان پیشرو در قرن 17عبارت بودند از «دکارت فرانسوی ،اسپینوزای هلندی لایب نیتس آلمانی»
3تجربه باور پیشرو در فلسفه مدرن همه بریتانیایی بودند: «جان لاک انگلیسی جورج بارکلی ایرلندی و دیود هیوم اسکاتلندی». همه این سه تجربه باور بریتانیایی با عقلگرایان مخالف بودند ان‌ها اعتقاد داشتن که ذهن هیچ دانش فطری نداره و تنها راه ما برای درک جهان تجربیات حسیه کانت پیش از خوندن آثار تجربه باورانه بریتانیایی از سمت و سویی که در فلسفه به اون می‌رفت خرسند بود تا اینکه ادعا کرد هیوم مرا از خواب‌های جزمی بیدار کرده اون گفت ذهن نقشی فعال در شناخت جهان داره و با جهان سازگار نمی‌شه کانت همچنین با عقل گرایان قاره‌ای می‌گفتن با عقل صرف می‌تونیم خدا اختیار و نامیرایی رو بشناسیم موافق نبود
🗯️اوج کارش در قابلیتش برای ترمیم شکاف میان عقل گرایی و تجربه باوری بوده از اونجا که کانت دست به نقادی توانایی ذهن زد فلسفه اون به فلسفه نقادانه معروفه مثل فلسفه افلاطون و ارسطو فلسفه کانت هم یکی از مهم‌ترین نقاط عطف در تاریخ اندیشه‌ی غربیه
کانت دریافت که عقل ما منحصر و محدود به شناخت جهانه اما چون ما توانایی اندیشیدن در مورد جهان ماوراطبیعه و مفاهیمی چون خدا فناپذیری و آزادی رو داریم باید بر این اساس دست به عمل بزنیم 
🗯️این کشفیات کانت رو در ردیف فیلسوفان بزرگ جهان قرار داد هرچند افرادی مثل هگل نتایج کانت رو زیر سوال بردن. هگل آدمی فروتن نبود او ادعا می‌کرد که زیر و بم فلسفه و تاریخ را می‌فهمه در تقابل با کانت بر این گمان بود که اگر ما بتوانیم در مورد خدا فکر کنیم می‌تونیم خدا را بشناسیم. هگل مثل اسپینوزا خدا و جهان رو جدای ناپذیر می‌دونست اما تصورات متفاوتی درباره نحوه کارکرد خدا داشت اندیشه فلسفه هگل عمدتاً روشیه برای فهم روند تاریخ او درباره حقایق جاودانی و لاتغیر سخنی نگفت چون می‌دید که همه چیز پیوسته در حال تغییره معتقد بود که تاریخ مثل یه رودخانه جاریه و همچنین اندیشه‌های انسان اون‌ها به شرایط گوناگون تغییر می‌کنند عقل پیوسته در حال حرکته و شناخت انسان هم پیوسته در حال پیشرفته
در ادامه سراغ ماتریالیست(ماده گرایان) میره ماده گرایی بنام مارکس ادعا می‌کنه که دانش ما محدود به داده‌های مادی،
🗯️موج‌ بعدی اندیشه در دوران پسامدرن ومعاصر فلسفه قرار می‌گیره،که اولین اونها سودباوران بودن،اونها ایدئالیسمِ هگل وماتریالیسمِ مارکس رو مردود می دونستن،وحق رو به تحربه‌باوران بریتانیایی میدادن،سودباوران در پی روش‌های تجربه‌باوری به ویژه در زمینه‌ی نظام اخلاقی بودن.«اصل بزرگ‌ترین سعادت» پایه‌ی فلسفه‌ی سودباوریه.نزدیک شدن انقلاب صنعتی زمینه رو برای این دسته از اندیشمندان جدید آماده کرد.
✔️مجموعه کتاب به نظرم خیلی مناسبه و در کمترین حجم ممکن، بهترین اطلاعات رو در اختیار قرار می‌ده،ولی خب خیلی خلاصه‌است دیگه،بعضی جاها خواننده نیاز به توضیح بیشتر داره ولی دریغ شده
      

68

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/14 - 11:31

        «زیبایی خوش‌بختی می‌آفریند یا فاجعه؟»
⚫📖کتاب شامل ۴تا نمایشنامه است که علاوه بر نمایشنامه‌ی «هلن»، نمایشنامه‌های «هیپولیت»، «آلسست» و «ایون» رو هم می‌خونیم.همه نمایشنامه‌ها به اسم شخصیت اصلی هستن.
🎬نمایشنامه‌ی اول روایت اوریپید از هلن‌ زیبا رو هستش،این که هلن هرگز توسط پاریس پسر پریام ربوده نشده و زئوس، دختر خودش رو فراری داده و به مصربرده(درسته که هلن دختره لدا وتینداروس هستش ولی در اسطوره ها گفته شده زئوس، روزی خودش رو تبدیل به قویی با بال و پر سفید 🦢 کرده واما ناگهان عقابی 🦅 بهش حمله کرده و زئوس از سر ترس به آغوش زنی به نام لدا پناه برده. لدا از سر خیرخواهی به زئوس امان داده؛‌ اما تمام این ماجرا حیله‌ی زئوس برای به دست آوردن لدا بوده حاصل هم‌آمیزی زئوس و لدا دختری زیباروی به نام هلن میشه) .این نمایشنامه از دوران حضور هلن در سرزمینی دور از زادگاهش،بنام مصر🇪🇬 هستش هفت سال از جنگ تروآ⚔️ گذشته و هلن چشم‌به‌راه همسرخودشه«منلائوس»نشسته، روایت اوریپید میگه که هلن واقعی کسی نبود که به پاریس داده شده بوده بلکه این توطئه‌ی هرا، ملکه‌ی آسمان‌ها، بوده که موجودی غیرواقعی از جنس هوا ساخت که به هلن شباهت داره (هلن بادکنکی،هلن چینی!)درواقع هلن هیچ‌وقت قدم به تروآ نذاشته و تمام اون جنگ و ویرانی برای هیچ انجام شده(به بهترین شکل پوچی جنگ رو تصویر کرده،که حتی اگر هلن واقعی بود بازم عبث وبیهوده بوده این جنگ)،حالا منلائوس بعداز سالها وبه سختی وخیلی اتفاقی به مصر میرسه،اونجا متوجه همه ماجرا میشه وبا نقشه‌ای که با هلن میکشن قصدفرار باهمدیگه دارن(اینجا بااین نقشه کشی خواننده ایفی‌ژنی درمیان توری‌های براش تداعی میشه)

🎬دومین نمایشنامه‌ی این کتاب روایت عشق ممنوعه ❌فدر به هیپولیت هستش. فدر، همسر پادشاه آتن، «تزه» است که توسط آفرودیت طلسم شده و عاشق هیپولیت میشه، باوجود اینکه هیپولیت پسر نامشروع همسر خودشه. ظاهراً دو نسخه‌ی تاریخی از نمایش هیپولیت وجود داره که یکی از اونها قدیمی‌تره و ناقص به دست ما رسیده. در نسخه‌ی اول نمایش، فدرا قادر نیست در برابر طلسم آفرودیت مقاومت کنه و به فساد کشیده می‌شه. گفته شده که ممکنه پس از اجرای نمایش و عصبانیت مخاطبان یونانی از نمایش بی‌شرمانه‌ی شخصیت زن داستان، اوریپید روایت رو تغییر داده و نمایش دوم رو نوشته(که ماهم خوندیم) که در اون فدر به امیال خود تن نمی‌ده و تا جایی که می‌تونه در برابر وسوسه‌ی آفرودیت مقاومت می‌کنه.(خدایان وسوسه میکردن وآدمهارو به دام مینداختن بعدش همونا محازات میکردن و می‌بخشیدن!)

🎬سومین نمایش« آلسست»، روایت عشق شاهزاده‌ای یونانی به همسرش، آدمت، پادشاه فره . آپولو، خدای هنر، زمانی مهمان آدمت می‌شه و پس از خداحافظی برای قدردانی از مهمان‌نوازی آدمت، به او وعده‌ی عمر طولانی و زندگی پس از زمان موعود مرگش رو می‌ده. آپولون، بقیه خدایان رو قانع می‌کنه که این وعده رو عملی کنن اما در عوض اونا شرطی پیش پای آدمت میذارن: اون باید کسی رو معرفی کنه که به جای خودش قربانی بشه. زمان مرگ آدمت فرا می‌رسه و او جانشینی برای خود پیدا نکرده تا اینکه همسرش آلسست پا پیش می‌گذاره و اعلام می‌کنه حاضره براش بمیره اما زندگی بدون عشق همسرش رو تجربه نکنه.حتی پدرومادرش که پیر هستن حاضر به این‌کار نمیشن(خودش چطور راضی شده همسرش به جاش تو جوونی خودخواسته بمیره!)بعد از این هراکلس (هرکول)که مهمان اونهاهست و پیش میاد ،برای نجات جان آلسست تلاش می‌کنه

🎬چهارمین به نمایشنامه‌ی «ایون» اختصاص داده شده  که روایت خادم  یتیمیه که در معبد آپولون 🕍 خدمت می‌کنه و به طور اتفاقی از گذشته‌ی خودش مطلع شده و متوجه حقایق تلخی درباره‌ی هویت خودش میشه. ایون متوجه میشه که مادرش کرئوز، همسر پادشاه یونانه و پدرش آپولونه، و او در واقع حاصل ازدواج نامشروع آپولو و مادرشه. در این روایت، با داستان کرئوز و رنجی که از آزارهای آپولون تجربه کرده و تلاش این دو برای غلبه بر قدرت و استبداد این خدای قدرتمند آشنا میشیم.

✔️📝به یاد ندارم تا حالا اثرهنری خونده باشم که تااین حد به اندازه هلن به روایت اوریپید، «ضدجنگ» باشه،بزرگترین جنگ تاریخ باستان رو به سخره گرفته،چقدر زیبا پوچ بودن اون همه کشت وکشتار رو نشون داده
✔️📝هرچی جلوتر داریم میریم خدایان یونانی برام منفورتر میشن،برای رسیدن به هدف خودشون با انسانها چه رفتارها که نکردن،مدام دنبال به رخ کشیدن خودشون بودن،خانم فدر بنده خدا نشسته با همسرش زندگیشو میکنه عشق ممنوعه‌ای میندازن تو ذهنش!(بیشتر کار شیطانی هستش یا الهی که)چطور برای همچین خدایانی ارزش قائل بودن که حتی براشون قربانی پیشکش میکردن!
اوریپید چیزی که روایت میکنه انگار خیلی هم خدایان رو قبول نداشته، زیرپوستی انتقاد می‌کرده ازشون ،شاید یکی از دلایل محبوب نبودن درزمان حیاتش همین بوده نه فقط ساختارشکنی‌هاش
      

93

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/13 - 10:37

        🟡📖دان ناردو مورخ و نویسنده‌ی آمریکایی 🇺🇸 که قبلاً کتاب تئاتر یونان وروم  رو ازش خونده بودم وقصد دارم کتابهای دیگه‌اش در مجموعه تاریخ جهان نشر ققنوس روهم بخونم نویسنده‌ی این کتابه، در ابتدای کتاب  جدولی از شخصیت‌های اسطوره‌های یونان و روم و روابطشان آورده که خوبه در حین خوندن کتاب بهش مراجعه کنیم. 
🔶کتاب اسطوره‌های یونان و روم با تعریف بدیهیات شروع می‌شه. این‌که اسطوره چیه؟! چطور به وجود اومدن و چطور داستان‌های اساطیری از دوران کهن به دست ما رسیدن داستان پیدایش جهان از دیدگاه هر ملت و تمدنی متفاوته.
🎗️ فصل اول کتاب خدایانی روتوصیف می‌کنه که بر سر فرمانروایی با یکدیگر می‌جنگنن. کرونوس پدرش اورانوس رو به بند می‌کشه و زئوس، پسر کرونوس، نبردی طولانی رو علیه پدر شروع میکنه. پس از پیروزی زئوس، اون و یارانش زمین رو بین خودشون تقسیم می‌کنن. تقابل میان زئوس و پرومتئوس یکی دیگه موضوعات فصل اول کتابه که سرنوشت انسان‌ها رو برای همیشه تغییر میده
داستان نبردهای مشهور تروا در منظومه‌ی معروف هومر با نام ایلیاد هم اومده. داستان نبرد تروا در آثار نویسندگانی مثل آیسخولوس، اوریپید، آپولودوروس و ویرژیل هم به تصویر کشیده شده.
🔱دان ناردو در فصل دوم کتاب اسطوره‌های یونان و روم، داستان این نبرد رو با جزئیات تعریف می‌کنه. هومر در کتاب ادیسه داستان سرگشتگی‌های جنگجویی به نام ادیسه رو در دوره‌ی پس از جنگ تروا روایت می‌کنه. ویرژیل نیز در منظومه‌ی انه‌اید، به یکی از قهرمانان روم باستان به نام انه می‌پردازه ( مهاجری از شهر تروا بوده) داستان انه و ادیسه در فصل سوم کتاب  اومده
🎗️به دید نویسنده دان ناردو «اووید»، شاعر رومی، داستان‌های عاشقانه‌ی اسطوره‌های یونان و روم رو مدون کرده ،داستان‌هایی که او در آثارش آورده، روایت پیروزی عشق بر همه‌ی موانع موجوده. منبع دان ناردو برای روایت داستان‌های عاشقانه در فصل چهارم کتاب ، کتاب «متامورفوزس» اثر اووید و «الاغ زرین» از آپولیوس هستش. بدون شک داستان‌های عاشقانه‌ی👩‍❤️‍💋‍👨 این اساطیر منابع الهام نویسندگان و شاعران اروپایی به شمار میان. 
🔱در فصل پنجم، یکی از درونمایه‌های رایج در داستان‌های اساطیری، یعنی خشم خدایان موضوع بحث قرار می‌گیره. دان ناردو عقیده داره دو مورد از بدترین جنایت‌های آدمیان نسبت‌به خدایان رو تانتالوس و نیوبه مرتکب شدن. روایت کشته شدن آگاممنون و داستان ادیپ شهریار هم در این فصل برامون تعریف میکنه.

💡به غیر مطالب مربوط به دونویسنده رومی بیشتر مباحث کتاب رو قبلاً جاهای دیگه خونده بودم،اسطوره‌های یونان و روم برای اغلب ماها از اول سخت به نظر میرسن و به خاطر سپردن روابط میان اونها دشوار به نظر میرسه ولی به مرور خوندنشون نه تنها آسونتر میشه حتی بنظرم شیرین ودلچسب میشه دیگه واردشون میشی بیرون اومدنت دست خودت نیست، افرادی که اطلاعات کمی درباره‌ی اسطوره‌های یونان باستان وروم دارن و علاقه‌مند به شروع مطالعه در این زمینه هستن، این کتاب بسیار مناسبه،نمیشه اول رفت سراغ کتاب تئوگونی،این کتاب خیلی راحت‌تر رون‌تره برای شروع
      

63

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/6/1 - 13:05

        🟤📖کتاب «تاریخ یونان باستان در پنجاه زندگینامه» نوشته دیوید استاتارد نویسنده‌اسکاتلندی 🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿 از زاویه دید جدیدی به تاریخ یونان باستان نگاه میکنه. این کتاب به جای روایت‌های خشک و کلیشه‌ای، از طریق زندگی پنجاه شخصیت برجسته، تاریخ این دوره رو بازگو می‌کنه، این روش نوین وجالب ومنحصر به فردیه که نه‌تنها منِ خواننده رو با شخصیت‌های تأثیرگذار یونان باستان آشنا می‌کنه، هم تصویری زنده از جامعه،اخلاق ورفتار مردمان اون زمان و فرهنگ و تحولات یونان باستان ارائه میده،این روش مثل این بود که داری زندگی نامه شخصیتهای مشهور یونان باستان رو میخونی و جذابیت تاریخ  رو‌برای خواننده دوچندادن میکنه
زندگی نامه‌ها طیف وسیعی از شخصیت‌هارو پوشش میده افرادی شامل،فرمانروایان،که دریونان بهشون استراتگوس میگفتن سیاستمداران، فیلسوفان، نویسندگان، هنرمندان و.... که تنوعی از جنبه‌های مختلف تاریخ یونان رو نشون میدن.

🪶دیوید استاتارد زندگی و حیات کسانی رو که دنیای یونان رو تغییر دادن در روایتی پیوسته به هم می‌بافه،پایان هرکدوم به شخصیت بعدی ربط داره ،از اولین فرمانروایان که بهشون جبار می‌گفتن (عصر جباران) پیسیستراتوس و پولوکراتس، تا بلواهای دموکراسی در دوران کلئیستنس و ظهور مقدونیه در دوران فیلیپ دوم و اسکندر کبیر و سرانجام انحطاط دنیای یونانی با ظاهر شدن روم و....همه وهمه رو می خونیم.
🪵کتاب طرح کلی تاریخ ۶۰۰ ساله یونان رو ارائه میده  تاریخ در ۵۰ زندگینامه ۹ فصل اصلی داره عناوین اون‌ها به ترتیب:
خدایان و پهلوانان، عصر جباران، یونان در مخاطره، عصر پریکسل، جنگ عالمگیر، طوفان، عصر سلسله‌ها، در سایه روم،و آینه سرگذشت‌ها
🐾در فصل دوم این اثر در زندگی‌نامه نه شخصیت یونانی بیان و گردآوری شده به نامهای پیسیستراتوس (جبار آتن) شروع میشه میگه که آتن کلاً به قبایل ثروتمند تعلق داشته،پولوکراتس (جبار ساموس)، سافو خانمی غزل سرا، فیثاغورس عارف وریاضی دان،میلوی کشتی‌گیر،هیپیاس جبار آتن،کلئیستنس اصلاح‌گر دموکرات،هیستیایوس جیار میلتوس،میلتیادس جبار وسردار 
🐾فصل بعدی یونان درمخاطره شامل مشاهیری مثل کیمون سردار وسیایتمدار، تیمستوکلس سیاستمدار وسردار لئونیداس شاه اسپارت گلون جبار سیراکوز هیرون جبار سیراکوز  پیندار شاعر غنایی آیسخولوس تراژدی نویس
🐾در فصل چهارم به عصر پریکلس اختصاص داره زندگینامه هفت شخصیت مهم یونانی به ترتیب از نظر خواننده میگذره با زندگی نامه پریکلس سیاستمدار وسردار شروع میشه هرودوت مورخ سوفوکلوس تراژدی نوی وسیاستمدار امپدوکلس فیلسوف وعارف پروتاگوراس فیلسوف،فیدیاس پیکرتراش وآسپاسیای روشن فکر تمام میشه
🐾فصل پنجم جنگ عامگیر زندگی آلکیمبیادس سیاستمدار وسردار کلئون سردار توسبدید مورخ وسردار آریستوفان کمدی نویس،ائوریپیدس تراژدی نویس زئوکسیس هنرمند،گورگیاس فیلسوف وخطیب سقراط فیلسوف افرادی هستند که فصل پنجم کتاب یعنی جنگ عالمگیر به آنها اختصاص دارد.
🐾فصل شش شخصیت‌های گزنفون مورخ نوآورادبی وسردار، لوساندر سردار اسپارتی اپامینونداس سردار تبسی  لوسیاس خطیب وخطابه نویس دموستنس خطیب وسیاستمدار ، افلاطون و ارسطو  چهره‌های مهم تاریخ یونان باستان هستند که در ششمین فصل این کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
🐾در عصر سلسله‌ها هم زندگی این انسان‌ها آورده شده است اسکندر مقدونی پادشاه و فاتح بطلمیوس اول سردار سرسلسله دمتریوس فالرومی حاکم آتن وادیب مناندر نمایشنامه نویس کمدی آپلس هنرمند  و اپیکور فیلسوف
🐾وبعد فصل سایه روم هم مخاطب کتاب زندگی این افراد رو می‌خونه پرس اپیروسی(شاه وسردار) ارشمیدوس ریاضی‌دان ومخترع آتالوس اول شاه وسردار فیلوپویمن سیاستمدار وسردار پولوبیوس سیاستمدار ومورخ 
🐾فصل نهم  آینه سرگذشت‌ها شامل ۵ بخش نقشه‌ها واژه‌نامه‌ها گاهشمار نامداران و اساتید برای مطالعه بیشتر و نمایه میشه
✔️معنی که جبار به ما میده اون زمان منظور نبوده وبه معنی فرمانده بوده وهرفرمانده نظامی رو هم استراتگوس میگفتن ،خطیب هم کار وکیل‌های الان رو میکردن درواقع 
✔️کتاب رو به علاقه‌مندان تاریخ یونان باستان توصیه می‌کنم فقط مقداری اسامی زیاد وسخت اذیت میکنن
      

86

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/5/28 - 19:19

        🟣📖تراژدی اورستس نوشته اوریپید تراژدی نویس یونانیه🇬🇷 اوریپیدی که  
ارسطو اون رو تراژیک‌ترین نمایشنامه‌نویس می‌دونه وخیلی از کارشناسان اون رو‌نخستین شاعر دموکراسی لقب دادن. ائوریپیدس هنرمندی سنت‌شکن بود چرا که باوجود اینکه  هسته‌ی اصلی اسطوره رو‌حفظ می‌کرده اما در روایت داستان و پردازش شخصیت‌ها راه خودش‌رو میرفته.
♀️این نمایشنامه پس از وقایع نمایشنامه‌های الکترا اثر اوریپید ویا «الاهگان انتقام»اثر آیسخولوس اتفاق میوفته.
 اوریپید در نسخه خود، تفاوتهای اساسی با روایت‌ها و رویکردهای آیسخولوس و سوفوکلس رو نشون میده. در حالی که اونها عدالت رو در چارچوب‌های قهرمانی و نظام حقوقی می‌دیدن، اوریپید داستان رو به فضایی غیرقهرمانی میبره
اینجا منلائوس ترسووبزدله، گروه‌های مردمی باری به هرجهت هستن خدایان بی انصاف وغیرقابل اعتمادن.اینجا شاهد گروگان گیری هستیم شاهد ورود آپولون با ماشین مکانیکی
✝️توی نمایشنامه الهگان انتقام از آیسخولوس وقتی که اورستس انتقام خون پدرش رو می‌گیره همسرایان به شکرانه سرود سر می‌دهن و پیروزی عدالت رو جشن می‌گیرن ولی بعد توی نمایشنامه بعدیش در اثر نفرین کلوتمنسترا فیوری ها( الاهگان انتقام) نیروهای انتقام جوی جهان زیرین در پی اورستس هستن اونجا عاقبت اورستس در دادگاه آتن محاکمه میشه آتنا در این دادگاه حضور داره و وقتی تعداد موافقان و مخالفان هیئت منصفه برابر میشن اون رای به تبرئه شدن اورستس میده به این ترتیب بالاخره جریان خونریزی و انتقام در خاندان آترئوس به پایان می‌رسه و جاری شدن عدالت نیز نه از طریق انتقامگیری‌های شخصی و خانوادگی بلکه از طریق دادگاه و به یاری آتنا صورت می‌گیرد
♀️واما اوریپید روایت خود رو از تریولوژی اورستیا در قالب  نمایشنامه اورستس ارائه میده دستور آپولون برای قتل کلوتمنسترا ون رو به انتقامی الهی تبدیل می‌کنه چرا که اورستس این رو حق طبیعی خودش می‌دونه از اونجا که اوریپید سرنوشت انسان رو بیشتر نتیجه تصمیمات خودش می‌دونه تا خدایان در نمایشنامه خود انتقال اقدامات اورستس رو بیشتر انتقام جلوه میده تا عدالت
✝️طبق توصیه خدای آپولون، اورستس مادرش کلوتمنسترا رو به قتل رسونده تا انتقام مرگ پدرش آگاممنون رو بگیره. علی‌رغم پیش‌گویی اولیه آپولو، اورستس خود رو در عذاب وخشم  فیوری‌ها (الاهگان انتقام) به خاطر گناه خونی که ریخته ،گناه مادرکشی‌ می‌بینه. تنها کسی که می تونه اورستس رو از جنونش کمی آرام کنه خواهرش الکتراست. تینداروس (پدرهلن وکلوتمنسترا)از اسپارت اومده تا به چشم خودش ببینه که اورستس به کیفر کشتن مادرش مجازات میشه
♀️پدر کلوتمنسترا وجو حاکم در آرگوس میخوان اورستس رو به خاطر قتل مادرش مجازات کنن بین همه‌ی اهالی مباحثه شکل میگیره حتی راضی به نفی بلد اون وخواهرش نمیشن وفقط مرگ اونارو خواستارن. تنها امید اورستس برای نجات جانش عموش منلائوسه که پس از گذراندن ده سال در تروا و چندین سال دیگه  با هلن برگشته
✝️با اومدن تینداروس به خونخواهی وبزدلی منلائوس اورستس و الکترا بیشتر در برابر احتمال محکومیت قرار میگیرن در نتیجه اورستس با نقشه الکترا وکمک دوستش پیلادس(خواستگار الکترا) با تهدید به قتل هلن یا دخترش (هرمیون) به دنبال تضمینی برای نجات خودشون هستن، که منلائوس رو در موقعیت دشواری قرار میدن
در نهایت، آپولو به صورت خدای ماشینی(اصلاحی که دریونان در مورد ورود خدایان درتراژدی به کار می‌رفته) ظاهر می‌شه هلن رو نجات می‌ده،وبه آسمانها میبره!خون‌ریزی رو متوقف می‌کنه، اورستس روبه تبعید محکوم وازدواج با دختر منلائوس(چنددیفه پیش خنجر گذاشته لود بیخ گلوش)منلائوس هم سریع میگه چشم دخترم میدم بهش! الکترا روهم به ازدواج با پیلادس ملزم می‌کنه....پایانش مثل سریالهای صداوسیما همه چیز به خیروخوشی وعروسی تمام شد.
✔️اینکه اوریپید به شخصیت پردازی نوآورانه وپیچیده معروفه وبراش خیلی اهمیت داشته از اینکه اسم خیلی از تراژدی‌هاش رو از بین شخصیت‌های اصلی انتخاب میکنه شاید نشون دهنده اهمیت شخصیت وشخصیت پردازی براش بوده
✔️ترجمه کتاب هم ترجمه خوب وروونی بود نشر بیدگل به نظرم بهترین انتخابه برای خوندن نمایشنامه وبعد نشر قطره، این اثر اوریپید رو هم دوس داشتم وتوصیه میشه به خوندن
      

72

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

1404/5/26 - 13:42

        ⚪📖این کتاب نوشته خانم جون‌آ پرایس ،استاد فلسفه ونویسنده آمریکایی🇺🇸 اولین جلد از3جلد کتاب مجموعه فهم فلسفه است، تحت عنوان فهم فلسفه اندیشه در روزگار باستان و دوره یونانی مآبی هستش.
کتاب برای کسی که مثل خودم دانش فلسفی کمی داره مفیده 
🗯️کتاب از اولین فیلسوفان در دنیای غرب شروع میکنه که اسمشون فیلسوفان پیشا- سقراطیه به عبارتی فیلسوفانی که قبل از سقراط زندگی می‌کردن آشنایی با افکار این اندیشمندان پیشرو ما رو در جریان نخستین پرسش‌ها و نخستین جواب‌ها درباره طبیعت جهان و خود ما که در اون زندگی می‌کنیم قرار میده این فیلسوفان ۶۰۰ سال قبل از میلاد سوالاتی از این دست می‌پرسیدند⁉️ «جهان از چه چیزی ساخته شده؟!»«جهان چطور به وجود اومده؟! «اون‌ها می‌خواستن بدونن چه چیزی همه چیز رو منسجم نگه می‌داره! به نحوی که زمین و هر چیزی که در اونه متلاشی نمی‌شه!
🔷در سال‌های ۶۰۰ سال قبل از میلاد مردم پاسخ همه پرسش‌های خود رو درباره زندگی و جهانی که در اون زندگی می‌کنن در اسطوره‌های گوناگون مذهبی که سینه به سینه منتقل شده بود پیدا می‌کردن اغلب از خدایان و یا موجودات فوق بشری برای توضیح این مسائل کمک گرفتن از نظر یونانیان خدایان و موجودات فوق بشری اختیار و سرنوشت طبیعت و بشر رو داشتن
🗯️مثلاً ما امروزه پیش بینی وضع هوا 🌦 رو امری بدیهی می‌دونیم. می‌دونیم چه چیزی باعث بارش باران، بروز سیل و وزش باد می‌شه اما یونانیان باستان بر این اعتقاد بودن که خدایان عامل این رخدادهای طبیعی هستن و خدایان هستن که در مورد به ثمر نشستن یا خشک شدن محصولات از کم آبی، سلامتی، بیماری عزیزان تصمیم می‌گیرن
🗯️حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد،(قبل از اولین فیلسوفان‌پیشاسقراطی)🗽 هومر شاعر معروف یونانی سراینده ایلیاد و ادیسه خیلی از اسطوره‌ها رو در اشعار خود ثبت کرد، کوه المپ 🗻رو طوری توصیف کرد که خدایانی مثل زئوس آپولون آتنا و دیونوس در اونجا بسیار مشابه انسان‌ها زندگی می‌کردن این خدایان فوق بشری که به خدایان هومری هم معروفن می‌خورن و می‌نوشن و به سرگرمی‌های مختلف مشغولن،انتقام میگیرن،عاشق میشن و...
اون‌ها که درست مثل انسان‌های فانی خودخواه، فریبکار بودن رشوه هم می‌گرفتن از اونجا که خدایان قدرتمند بودن و زمان خشم کینه توز بودن یونانی‌ها از این خدایان خیلی می‌ترسیدن یونانی‌ها بر این اعتقاد بودن که خدایان مردم رو به خاطر حرص و آز غرور و اعمال غیر اخلاقی کیفر میدن وچون قدرتشون از بشر بیشتر بوده و خواستار اطاعت انسان‌ها بودن  
🗯️بدین ترتیب هدف اولین فیلسوفان یافتن توضیحاتی طبیعی یا علمی به جای توضیحاتی ماورا طبیعی یا الهی برای جهان و فرایندهای آن بود اولین فیلسوفان غربی حدود ۶۰۰ سال قبل میلاد مسیح در میلتوس شهری یونانی ایونی‌ها در آن سوی دریای اژه زندگی می‌کردن «فیلسوفان ملطی» به فیلسوفان طبیعی معروف بودن چون هدفشون به دست آوردن توضیحات طبیعی به جای توضیحات ماورا الطبیعی برای جهان و روال امور اون بودن اون‌ها به «مادگرایان» نیز معروف بودند و پرسش‌های از این دست داشتند ⁉️جهان از چه چیز ساخته شده ؟!چگونه میشه میشه توضیح داد همه چیز در طبیعت همیشه تغییر می‌کنه اون‌ها دنبال منشأ درستی می‌گشتند که همه چیز از اونجا اومده و همه چیز به اونجا برمی‌گرده ملطی‌ها دنبال فهمیدن قوانین طبیعت بودن این فیلسوفان پیشاسقراطی کشف کردن که تغییر تنها وقتی امکان پذیره که منشا یا جوهری پایدار وجود داشته باشه که باعث میشه دنیا به هستی خود ادامه بده بدون جوهر پایدار هر تغییری به کلی جایگزین تغییر دیگه می‌شه و هیچ چیز انسجام خودش رو حفظ نمی‌کنه

🗯️اما سوفیست‌ها  به تلاش‌های فیلسوفان پیشاسقراطی برای یافتن جوهری عالمگیر مشکوک بودن اون‌ها هر نوع قابلیت انسان رو برای دونستن حقیقت درباره چیزهایی مثل جوهر پایندگی و تغییر و زیر سوال بردند اون‌ها برای اثبات موضع خویش نشون دادند وثابت میکردن تا چه اندازه‌ای آرای هر یک از فیلسوفان پیشا سقراطی با هم در تضاده
 زمانی سقراط شاگرد سوفیست‌ها بود اما با شکاکیت اونها مخالف بود سقراط اعتقاد داشت که نفس بشر ظرفیت شناخت عناصر ابدی همچون حقیقت زیبایی و خوبی رو داره و اون رو مهمترین هدف زندگی می‌دونست 
🗯️افلاطون وقتی که سقراط ۴۲ سال بود در آتن یونان به دنیا اومد اون سقراط رو معلم خودش می‌دونست و برای نشون دادن تحسین خود سقراط رو شخصیت اصلی محاورات خود در کتاب‌هایش قرار داد درسته که افلاطون برای پی‌ریزی فلسفه اولیه خود آموزه‌های سقراط الگو قرار داده اندیشه فلسفی شخصی او متفکران رو در اطراف دنیا بیشتر از ۲۰۰۰ سال تحت تاثیر قرار داد 
بنا به عقیده افلاطون جسم در پایان عمر می‌میره ولی نفس نمی‌میره نفس نامیراست.
 🗯️ارسطو نیز در سال ۶۸۴ قبل میلاد در ساحل تراکیای یونان به دنیا  تاثیر اون در جهان غرب چنان عمیق بود که صدها سال پس از مرگش وقتی می‌خوان اسمشو ببرن فقط به کلمه فیلسوف قناعت می‌کردن، ارسطو وقتی ۱۷ سالش بود به آکادمی افلاطون رفت و با استعدادترین شاگرد او بود در حالی که افلاطون برای یافتن واقعیت بر دنیای بی‌زمان و بی‌مکان صورت‌ها تمرکز کرده بود ولی چهار دست و پا در دنیای طبیعی گیاهان و حیوانات و انسان‌ها تحقیق میکرد اون دانشمند و منطق‌دان بود و دوست داشت طبیعت و نقش ما رو در طبیعت مورد مطالعه قرار بده
🗯️ پس از مرگ ارسطو در سال ۳۲۲ قبل از میلاد عصر جدید در اندیشه فلسفی آغاز شد دوره یونانی مآبی یا هلنیستی ۵ افکار فلسفی به افکار در دنیای هلنی شکل دادند کلبی‌ها اپیکوری‌ها رواقیان شک‌اندیشان نوافلاطونیان
این گروه‌های مختلف فیلسوفان معتقد بودن تنها با شناخت طبیعت امور می‌تونیم پاسخ‌های رضایت بخش برای پرسش‌های اخلاقی پیدا کنیم همچنین اعتقاد داشتن که اخلاق و رفتار ما بسته به نوع جهانی که در اون زندگی می‌کنیم هستش

✔️🗽فیلسوفان پیشا-‌سقراطیان به ترتیب:طالس، آناکسیماندروس و آناکسیمنس و فیثاغورس هراکلیتوس پارامنیدس زنون امپدوکلس آناکساگوراس و اتمیان بودن
سوفیست‌ها:پروتاگوراس، گورگیاس،تراسوماخوس
این سوفیست‌ها بر این اعتقاد بودن که حتی اگر حقیقت غایی وجود داشته باشه ذهن بشر قادر به شناخت او نیست در نظر اون‌ها معرفت محدود به موقعیتیه که در دسترس قرار داره

✔️📝ترجمه روون کتاب موثرترین عامل در قابل‌فهم‌تر شدن متن کتابه،ارائه کلیات فلسفه باستان بدون پیچیدگی تخصصی وفقط تمرکز  روی مفاهیم محوری و کلیدی ، بدون ورود به بحث‌های تخصصی دشوار
خواننده‌ای که دنبال تجزیه و تحلیل دقیق، تفسیر فلسفی یا استناد به متون اصلی فلسفه هستش، کتاب براش ناکافیه
      

90

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.