نویسنده، عاشقی به سبک یک نقاش را روایت می کند .دو زاویه دید راوی کتابند: عاشق و دانای کل.
عشق از دید نقاش به صورت جذابی روایت شده البته تا نیمه ی کتاب.
از وسط به بعد حالت دو گانه ای می گیرد و هدف از "عشق" به" هویت" تغییر می کند.
ای کاش نویسنده در آخر کتاب ،باز بر می گشت به نقاش عاشق . ولی کتاب به نا آگاه تمام شد. انتظارش را نداشتم.
حس می کنم کتاب یک حلقه مفقوده دارد . خرده روایت های بسیار و سیر در گذشته ، تمرکز را از نقاش دور کرد.
متن گاهی سخت خوان می شد و گاهی روان.
یک جورایی تاریخ رضا شاهی را بیشتر نشان می داد .
تصاویر کتاب و جملات خاص نویسنده از حالات و احساسات نقاش عاشق برای من جذاب بود.