بهناز مظلومی

بهناز مظلومی

@b_mazlomi

31 دنبال شده

24 دنبال کننده

b_mazlomi
b_mazlomi
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

10

        بسم الله الرحمن الرحیم 
از اتفاق خیابان گاندی هیچ تصوری نداشتم. اولین مواجهه‌ام با این اتفاق از طریق همین کتاب بود. شاید بشه گفت تاریخ شفاهی جریان سمیه و شاهرخ و خیابان گاندی هست... 

۱. این کتاب فقط در تابستان ۱۴۰۲، شش تا چاپ خورده. در تلاش درک دلیل استقبال از کتاب هستم:) شاید دلیلش، جنایی بودن کتاب هست و شاید علاقه روشنفکرها به ثبت و مطالعه نقطه‌های سیاه جامعه:) 

۲. شاید یک قطعه از پازل صد تکه اتفاقات ۱۴۰۱ رو در نگاه جامعه شناسی به اتفاق خیابان گاندی بشه پیدا کرد...

۳. مستند و جمع‌آوری آرشیو خوبی داشت. نوشتن جنایی بر پایه مستندات، به نظر کار سختی هست و انسجام اتفاقات رعایت شده بود 

۴. اینکه فضای کلی از فرهنگ و سیاست دهه ۷۰ ارائه شده بود، جذاب بود. البته اینکه ارائه تحلیل شخصی یا توصیف فضای جامعه در یک روایت جنایی، درست هست یا نه رو صرف نظر میکنم 

۵. فکر میکنم سعی بر بررسی همه ابعاد بوده و تا حدودی موفق بود. روایت یک طرفه نبود، احتمالات و حتی نامه‌های ارسالی به روزنامه‌ها هم درج شده بود. 

۶. اگر از موضوع خیابان گاندی اطلاع دارین، انتظار ارائه زوایای پنهان و اطلاعات بیشتر از پرونده نداشته باشید. مزیت کتاب فقط در جمع آوری منسجم دیتاهای موجود هست. 

۷. قالب، رمان یا داستان نیست. با آرشیوی از روزنامه‌ها و ... مواجه هستیم که به سبب نظم و انسجام خوب در ارائه، گویا در حال مطالعه یک داستان یا روایت هستیم. 

۸. اتفاق تلخی بود، اما ارزش یک بار مطالعه داره. در حین مطالعه هم مفهوم بعضی کلمات سنگینی میکنه، مثل کلمه « قضاوت»

۹. شدیداً دوست دارم با سمیه برای کشف لایه‌های پنهان شخصیتش صحبت کنم... :) البته یک سری صحبت‌ها رو تیتر وار نوشتم  و در حین مطالعه، دنبال جوابش بودم
      

29

باشگاه‌ها

نمایش همه

نَقْلِ رِوایَت

130 عضو

فیلم به مثابه فلسفه: راشومون

دورۀ فعال

قند پارسی

302 عضو

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی بر اساس نسخه مسکو و مقابله با نسخه ژول مول

دورۀ فعال

عَقلِ سُرخ

216 عضو

تاریخ فلسفه

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

جلوه های رفتاری حضرت زهرا (ع)

30

کتاب فروشی سر نبش
          راستش کتاب خیلی شاهکار یا قصه خیلی عجیبی نیست. چرا رفتم سراغش؟ چون که مدتیه دوباره افتاده‌ام توی تله عدم تمرکز و نخوندن و راه خلش رو این دیدم که یه رمان سبک رو شروع کنم و بعدا برم سراغ سخت‌خوان‌ترها و اذیت‌کن‌ها. 
داستان درباره‌ی دختری به اسم نیناست. توی کتابخونه سالها کار کرده و حالا کتابخونه بنا به دلایلی داره بسته میشه. تصمیم می‌گیره بره سراغ کتابفروشی و ایده جدیدی به سرش می‌زنه:ون سیار کتابفروشی.
از لندن خارج میشه و به اسکاتلند می‌ره. و در ادامه داستان‌ها و ماجراهایی داره که بامزه، غمگین، عاشقانه و پر از ماجراجویین.
نثر کتاب روونه. ترجمه‌اش در کمال تعجب که فکر می‌کردم شاید اصلا خوب نباشه، خیلی هم مناسب و درست بود و یه جورایی میشه گفت یه قصه‌ی سه‌پرده‌ای بعضا کلیشه‌ای داریم.
تقریبا همه چیز داستان همون‌طور پیش رفت که انتظارش رو داشتم. شاید هم من زیاد فیلم و کتاب‌های رمانتیک کمدی خوندم و خط‌های داستانیشون برام کلیشه شده. ولی خب خیلی توی ذوق نمی‌زنه و میشه ادامه‌اش داد.
خیلی راجع به کتابها صحبتی نمیشه توش(مثل تولستوی و مبل بنفش مثلا) و قصه درباره‌ی کتابهاست نه داستانهای توی اونا.
من دوستش داشتم. به چشم یه سرگرمی بهش نگاه کردم و تقریبا راضیم کرد. خوندنش رو توی یه عصر پاییزی پیشنهاد می‌کنم⁦^⁠_⁠^⁩
        

27