بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پاکنیا

@Paknia

39 دنبال شده

19 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                
چند وقتی بود که دنبال رویای نیمه شب می‌گشتم. بعد از روی آوردن رویایی نطلبیده به زیبایی رویاهای نیمه شب. اما در واقعیت. خردادماه بود. فرصتی دست داد و توانستم نویسنده بزرگوار و خونگرمش را از نزدیک ببینم؛ و بیشتر از آن، دو روزی از محضر درسش استفاده ببرم. کلام گرم و دلنشین و صبر و حوصله‌شان برای زبان به لکنت افتاده من، هنگام ارائه طرح رمانم، قوت قلبی شد، تا این اولین تجربه‌ام در خلال ترسهایی که داشتم، شیرین باشد. هر چند به سرانجامی که قصدش بود نرسد. 
چند روز پیش که بلاخره کتاب را یافتم، اولین چیزی که توجه‌ام را جلب کرد، نثر رمان بود که به گرمی و روانی زبان نویسنده بود. اما در مورد گیرایی داستان، من اگر از دید یک خواننده بخواهم حرف بزنم، کاری به ملاکها و ضابطه‌هایی که وضع کردند ندارم. برای خودم معیاری دارم. اگر داستان مرا تا شهر و خانه و دل شخصیت‌ها برد داستان خوبی است وگرنه، نه. در مورد رویای نیمه‌شب با وجود اینکه به شدت غافلگیر شدم از دیالوگهای مستقیمی که بود و کثرت عاشق و معشوق‌ها، ولی هنوز، نسیم حله را روی صورتم حس می‌کنم و صدای فرات را در گوش دارم و از پنجره قصر مرجان صغیر گاهی به حیاط دارالعماره نظری می‌اندازم. هنوز نوری که از چهره ابوراجح ساطع می‌شود چشمم را می‌زند و هنوز...
        

باشگاه‌ها

باشگاهی برای نوجوانان

255 عضو

سه دقیقه در قیامت: تجربه ای نزدیک به مرگ

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

پاکنیا پسندید.
پاکنیا پسندید.
            بسم الله الرحمن الرحیم 
مرور نویسی رمان" سرقت در میدان صد ویکم"
حتما تا به اکنون داستان یا رمان‌هایی در ژانر پلیسی خوانده‌اید که کاراگاه‌ها با هوشیاری، تعقیب و گریز شبانه روزی موفق به حل مسئله می‌شوند. 
« خانم نیلوفر مالک» نویسنده رمان "سرقت در میدان صد و یکم " با کلماتی به صداقت دنیای جوانان و تصاویر واقعی، خواننده را با کاراگاهان نوجوان این رمان همراه می‌سازد تا در پیدا کردن دزد یا دزدهای محله یاری کند؛ به طوریکه مخاطب را تشویق به پلیس بازی می‌کند، یا او را به یاد دوران نوجوانی و بازیهای دزد و پلیسی می‌اندازد که کسی آنها را استخدام نمی‌کرد بلکه خود بچه‌ها بنا به دلایلی دنبال سارق وسایل‌هایشان یا حیوان‌های محله می‌رفتند. نا گفته نماند گاهی وقتها پرس و جو برای کشف حقیقت از همسایه‌ها فضولی یا دخالت محسوب میشد و موجب شکایت آنها پیش خانواده‌هایشان می‌گردید.
اگر در نوجوانی این بازی را تجربه کرده باشید بین دوستانتان یک نفر از بقیه با هوش‌تر یا حواس جمع‌تر بوده شاید هم آن شخص باهوش میان جمع، خوتان بوده‌اید. در میان شخصیت‌‌های این رمان پویا از بقیه زرنگ‌تر است. اما در زندگی شخصی خود هم دچار کشمکش و در‌گیری‌های فردی نیز می‌باشد، مثل پلیس‌های واقعی  مشکلات شخصی خود از کارش جدا  کرده،  شاید این هوش را از پدر پلیس مرحومش آموخته بود. 
نویسنده برای این رمان زاویه سوم شخص را انتخاب نموده تا راوی حواسش به محله یا خانه‌های دور میدان صد و یکم باشد. 
 " سرقت در میدان صد و یکم"  نقش بزرگتر‌هایی مانند پدر بزرگ یا مادر بزرگ را در تربیت و حرف شنوی نوجوان پررنگ نشان داده است. یکی از برجسته‌ترین نکته این رمان را می‌توان لزوم حضور پدری مهربان و شجاع را شمرد که نویسنده به خوبی در چند مورد به این موضوع پرداخته است گاه نجات پویا از دست دزد، درست کردن شیر‌آب آشپزخانه یا محبت‌های عاطفی که هر جوانی به آن نیاز دارد. 
بریده‌ای از کتاب:
مادر بزرگ فرشید دو ساعتی می‌شد که رفته بود بخوابد، فرشید گفته بود که گوشش سنگین است و سر وصدا هم باشد تا سحر بیدار نمی‌شود. با این حال پویا آهسته و پاورچین از پله‌ها سرازیر شد و رفت توی کوچه و  طرف در خانه‌ی آقای یاسینی و کنار دیوار منتظر ماند، صداهایی از توی خانه می‌آمد. بعد یک‌دفعه در خانه باز شد و کسی بیرون آمد. فکر نمی‌کرد اوزود از خانه بیرون بیاید. پویا پرید جلوی او وگفت: 
- خوب گیرت انداختیم جناب آقای...
زبان پویا بند آمد، چیزی را که می‌دید باور نمی‌کرد...
دستش را روی شقیقه‌اش گذاشت و گفت:

-تو؟
نویسنده در رمانها و داستان‌های دیگر خود نیز این مهارت را دارد تا مخاطب را تا انتهای کتاب به  اصطلاح میخکوب کند. از دیگر آثار خانم نیلوفر مالک میتوان « دخترخاله‌ها، رویای بعدظهر، جایی آن طرف پرچین، انتقام و سایه آفتاب» را نام برد.
این رمان 168صفحه‌ای که در ژانر خودش موفق بوده؛ سال 1401 در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است.
          
پاکنیا پسندید.