یادداشت امیرعباس شاهسواری

صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی : ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا
        یک کتاب جذاب علمی و ادبی که از خواندن اش، اصلا و ابدا خسته نشدم. با اینکه موضوع این کتاب یعنی حلزون، اصلا و ابدا دغدغه من نبود، کتاب درباره ی خانمی است که مریضی بدی می گیرد و مجبور است مدت طولانی دراز بکشد و به حرکت حلزون اش نگاه کند، کتاب دربردارنده رنج و محنت بیماری به همراه مشاهده حلزون است، مشاهده ای بسیار قوی که آدم را یاد مشاهدات ارسطو و ثبت جزئیات حیوانات می اندازد، نویسنده همچون یک خانوار شناس به یک حلزون می نگرد و حالات خود را به هنگام مشاهده ارسطو توصیف می کند، کتاب واقعا شاهکار است و فوق العاده است.
۲ نکته پس از خواندن این کتاب به ذهنم رسید، اول فقر محبتی و زندگی عاطفی یک فرد در جهان مدرن و متجدد غرب، کسی که باید پس از بیماری از حمایت همسر و فرزندان و دوستان و خانواده خود بنویسد، آنقدر تنها است که روزها و شب های خود را با حلزون می گذراند، و چیزی که عوض دارد گله ندارد کسی که نهایت رفاهی که در غرب می گذرد را می خواهد، به تللازم، تنهایی نیز نصیب او می شود(رجوع کنید به صحبت های محسن رنانی در آبان ۱۴۰۰ با عنوان اینکه چرا مهاجرت نکنیم، این آدم تئوریسین توسعه است و به شدت آرزوی سوئد شدن ایران را دارد، اما در این سخنرانی به این نکته اشاره می کند که زندگی ایرانی ها جمعی است و وقتی شما زمین‌بخورید و یا ورشکسته شوید یا بیماری سختی بگیرید، خانواده و دوستان به کمک شما می آیند اما وقتی مهاجرت می کنید،‌آنجا اینطور نیست)
نکته دوم این است که آنها راجع به چه موضوعات دم دستی و به ظاهر ساده ای، چطور قلم زنی می کنند و کارهایشان با پرداخت های عالی، فضا سازی درست و شخصیت پردازی مناسب و پژوهش‌های عمیق و طولانی همراه است .اما ما برای سوژه های والا و متعالی خود، کمترین پرداخت و قلم زنی نامناسب و پژوهش ناکافی داریم

به راستی چرااا؟!
      
72

8

(0/1000)

نظرات

پاکنیا

پاکنیا

5 روز پیش

یادداشتها رو همین‌طور که پایین می‌اومدم، اسم کتاب جذبم کرد. یادداشت رو که خوندم، گفتم چقدر شبیه نوشته‌های آقای شهسواریه. بالاتر رفتم و دیدم، عه خود آقای شهسواریه. 

0

:-) خیلی جالب بود
جالب ترین کامنتی که خوندم 🙏🌻

0