بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

S.t

@Bineshan1369

11 دنبال شده

17 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

401 عضو

در انتظار بوجانگلز

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

S.t پسندید.
S.t پسندید.
S.t پسندید.
            میدونم برای این کتاب دوتا یاداشت گذاشتم  اما  بزارید اعتراف کنم من فکر میکردم  خوندن یه کتاب برای دوباره واقعا کار مضخرفیه چون من معتقدر بودم که هزاران هزار کتاب  وجود داره که انسان باید بخون و لزومی به تکرار دوباره یه کتاب نیست تا  قبل از باد بادک باز ... فهمید م بعضی وقتی احساساتت یه جایی می مونه بین صفحه های کتاب حبس میشه  بین واژه واژه هاش کلمه کلمه هاش  سطر به سطر هاش   من این کتاب  را به مدت یک سال به یک نفری قرض دادم و دیشب این کتاب را بعد از مدت ها بهم پس داد  خواستم بزارمش توی  کتابخونم و برم به ادامه درس شیرین جغرافیا بپردازم  اما یه چیزی توی کتاب صدام میزد یه چیزی جا موندن بود بین صفحه هاش  با خودم خیلی کلنجار رفتم الان فصل امتحاناست نه نباید کتاب بخونی ...  قرار  بود فقط و فقط یک صفحه باشه اونم برای  یاد اوری خاطرات همین ولی باز هم  در دام خالد حسینی افتادم .  همین الان کتاب را زمین گذاشتم  نمیدونم یا من خیلی احساسیم یا این کتاب که سطر  به سطر سطرش  گریه کردم  و اون تیر خلاصه برای زمانی بود که حسن و علی رفتند ...  برای  بار اول که این کتاب را خوندم من به عنوان یک شنونده بودم ولی الان من داشتم داستان را تعریف میکردم   مثل یه خاطره  به معنای واقعی کلمه من با این کتاب زندگی کردم ...
          
S.t پسندید.
            روایت با خاک‌های گوناگون و فصلافصل، از بیست و هشت مرداد سی و دو شروع می‌شود تا فتح خرم‌شهر... داستان مدور و غیرخطی. شخصیت‌ها پراکنده. مبارزه و انقلاب و جنگ... هر نویسنده‌ای آرزوی نوشتن هم‌چه اثری را دارد، با این سه پدیده‌ی بزرگ... راوی قصه‌گو است و فضلِ علمی‌ش را هیچ‌جا به رخ نکشیده است. از من اگر بپرسی، مهم‌ترین شخصیت رمان، ابرام لوچ‌ست که پس از انقلاب با ریشِ بلند و نامِ خانواده‌گیِ اسلام‌دوست دوباره به انزلی برمی‌گردد... رمان سفره‌ای است رنگارنگ، مثل همه‌ی سفره‌های گیلانی... ترش و شیرین... اگر به من بود، آن را یکی از به‌ترین داستان‌های انقلاب می‌دانستم؛ درک نویسنده از انقلاب کاملا فراگیر است. از آن سو، نویسنده هرگز گیلان را فدای پای‌تخت نکرده است... نه بیست و هشت مردادش بوی بهارستان می‌دهد و نه حتا خرم‌شهرش بوی خوزستان. انزلی‌چی از دروازه‌ی انزلی پنداری خارج نشده است و همین مهم‌ترین نقطه‌ی تمرکز رمان است.
و البته هر رمانی مثل هر جهان برساخته‌ی دیگری، «کاش» و «ای‌کاش‌»های فراوانی را در کیسه‌ی ذهن مخاطب می‌اندازد... و همین یعنی ته‌نشینی در ذهن مخاطب...