بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

عسل و حنظل

عسل و حنظل

عسل و حنظل

طاهر بن جلون و 2 نفر دیگر
3.5
17 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

28

طنجه، مراکش، سال‌های اول هزاره‌ی سوم... در این شهر خاموش، گویی سنت است که جای متجاوز و قربانی عوض شود. قربانیان سرزنش می‌شوند و متجاوزان با گردنی افراشته در شهر رفت‌وآمد می‌کنند. آن‌ها با بازماندگان قربانیان چشم‌در‌چشم می‌شوند و اطمینان دارند عقوبتی در کار نیست. سامیه دیگر نیست... این دختر شانزده‌ساله‌ی غرق در شعر و شور، به زندگی کوتاهش پایان داده و پدر و مادرش در دریایی از خشم و بزدلی خویش مانده‌اند. از هم متنفر شده‌اند و یکدیگر را نابود کرده‌اند. پدر غرق فساد است و مادر به تاریکی چشم دوخته. در آستانه‌ی فروپاشی این خانواده، مهاجری پا به شهر می‌گذارد... گویی آمده تا مرهمی باشد بر زخم‌های این خانواده‌ی درهم‌شکسته و نفسی بدمد به خموشان این شهر. طاهر بن جلون در روایتی متقاطع از آنچه زیر پوست شهر طنجه می‌گذرد، حنظل را با عسل درمی‌آمیزد.

لیست‌های مرتبط به عسل و حنظل

یادداشت‌های مرتبط به عسل و حنظل

            سال گذشته فقط چند صفحه ی اول کتاب رو خوندم و رها کردم.
اما اینبار که شروع ش کردم ، جذب ش شدم و ازش لذت بردم .
قلم ش زیبا بود .
ساختارش رو دوست داشتم .هر تکه که توسط دو شخصیت اصلی و فرزندشان و کمی هم شخصیت های فرعی بیان میشد .
به نوعی باعث درک بهتر ماجرا میشد .
داستان در مراکش روایت میشه .
و به خوبی ارتباطی سنتی و زندگی از سر اجبار در سیستم اسلامی سنتی رو شرح داده بود . که از دست دادن فرزند _و خواندن خاطراتش هم که در بخش هایی از کتاب و به عنوان یکی از شخصیت های داستان  آمده بود  _ مزید بر علت رابطه ی گسسته ی والدین ش میشد .
هر چند ارتباط آنها یکسال بعد از ازدواج و بچه دار شدن به خاطر احساس شرمی که پدر خانواده به دلیل درگیر  شدن در یک فساد اجتماعی_اداری و آن هم به اصرار همسرش ، داشت ، شروع شد 
اما مصیبتی که بر دخترشان گذشت و منجر به مرگ او  شد نیز سال ها آنها را عذاب میداد .
و توانایی و قدرت ترک این رابطه ی سمی رو ‌که باعث آسیب رساندن آنها به یکدیگر میشد رو _چه جسمی و چه روحی_ از آنها سلب کرده بود .
 داستان کوچک و کم حجم اما به شدت دوست داشتنی ای بود .