جزئیات پست

امیرمحمد سالاروند

1402/10/20

خواندن 4 دقیقه
آب‌رفت اینترنت

داستان_علمی_تخیلی

(0/1000)

نظرات

ما به آدم های کنش های لحظه ایِ احساسی تبدیل می شویم 
درود و خداقوت؛   
روزگاری نه چندان دور حدود سال ۱۳۸۹ در بلاگفا،  پرشین بلاگ، بلاگ اسکای و چند سایت دیگر که اسمشان را یادم نیست؛ وبلاگ هایی داشتیم و با دوستانی سرگرم تمرین و مطالعه بودیم و از بزرگان نوشتن می آموختیم و تجربه می اندوختیم.
اما آن روزهای خوب خیلی زود رنگ باخت و به سر آمد و همه پراکنده شدند و تنها نقشی از آن خاطرات و گفت و شنودها باقی مانده است. یادش به خیر!
سرعت و شتاب بیش از حد و اندازه، حوصله ای برای مردم نگذاشته تا به علاقه های خود بپردازند و کمتر کسی را می توان یافت که یک متن بیش از ۵ سطر را با دقت بخواند و نظر بدهد.
ما با این سرعت سرسام آور کجا می رویم؟!... خدا می داند!
بابت این پست تامل برانگیزتان سپاس گزارم. 🌺🙏
1
سلام
ممنون از شما که مثل همیشه لطف کردید و خواندید. 
سلام 
دقیقا چیزهایی رو گفتید که ذهن منو هم این چند روز اخیر درگیر کرده ، فکر میکردم چرا قبلا انقدر میتونستم از تو سایتهای مختلف اطلاعات راجع به اشخاص و فیلمها و .. بدست بیارم اما الان نه و فکر میکردم شاید  ایراد از منه که مثل قبل پی گیر نیستم .
اطلاعاتی که دادید برام جالب بود
چه خوب که نیروی جریان‌ساز نوشتن را در همین روزگاری که توصیف کردید، جدی می‌گیرید. اندیشه و قلمتان، مانا!
1
ممنون که می‌خوانید، خوش‌حالم می‌کنید. 
یه زمانی توی یه سایت می‌نوشتم.سایت تعطیل شد و نوشته هام از دستم رفت،بعضی هاش را جایی ثبت نکرده بودم‌.یادش افتادم و کلی حسرت موند رو دلم....
اما اره دنیا داره خیلی سریع جلو میره،نه فقط اینترنت ، خیلی چیز های دیگه،که توقف ناپذیره ،فکر میکنم به آینده ی خیالی که ناگهان از هم بپاشه 
برعکس شما نوستالژی بازم و تو تاریخ موندم،توی دنیای سنتی مجله و جست و جوی کتابخانه ای و اینترنت دایال اپ، این پست شما بدجوری پرتم‌کرد تو گذشته ای حسرتش رو‌دلم موندن...
حال خوب و خرابی داشت...
2
خیلی تجربه‌ی تلخیه. شاید بعداً هزینه‌ی نگهداری سایت ارزون‌تر شد و سایت‌ها عمر بیش‌تری پیدا کردن ... نمی‌دونم، امیدوارم این درد رو یه عده‌ای چاره کنن. 
امیدوارم...
@am.salarvand 
مثل همیشه عالی🙏 
1
لطف داری 🍃 
چقدر سایت‌ها و بانک‌های فوق‌العاده‌ای بود.
چقدر فضا با فضای این روزهای توییتر و اینستا و تلگرام فرق داشت. انگار هنوز نوشتن حرمت داشت.
هعی. واقعا دنیا ناپایداره. نه فقط سایت ها، حتی کتابهای الکترونیکی هم دارن از دست میرن. قبلا کلی کتاب رو بی نهایت خونده بودم که الان ناشرش با طاقچه کات کرده و دست من از کتاب و هایلایت هایی که براش گذاشته بودم، کوتاه شده.
1
این دیگه خیلی بده. مخصوصاً که یادداشت‌های آدم هم از بین می‌ره. طاقچه باید یه فکری براش بکنه. 
هوم... خیلی متن جالبی بود، تا به حال از این جنبه بهش فکر نکرده بودم. اینکه یه چیزی رو وقتی کاغذی و فیزیکی دم دست خودت داری دیگه کسی نمی‌تونه حذف و اضافه‌ش کنه :) دقیقا همون چیزی که کار با مطالب الکترونیکی رو راحت می‌کنه می‌تونه عامل ناپایداریش هم باشه...
خودم اصولا همیشه اهل پشتیبان‌گیری از داده‌ها و مطالبم هستم، تا اگه یه جا پوکونده شد کلا از دست نرن 😄
3
من اگه پشتیبانی هم داشته باشم چون در این فضاها نامنظمم بعداً نمی‌تونم درست پیداش کنم. فرمت فایل‌ها هم بعضاً عوض می‌شه و این یه مصیبت دیگه است. 
خب فک کنم شما کلا از اونا هستید که با الکترونیکی راحت نیستن وگرنه دسته‌بندی مطالب و امکان پیدا کردن چیزی که خیلی وقت پیش بهش برخوردید تو الکترونیکی راحت‌تره (البته با این فرض که اون مطلب همچنان موجود باشه و حذف نشده باشه 😄)، یعنی من خودم دقیقا برعکسم تو جهان واقعی نامنظمم و تو مجازی و الکترونیکی منظم 😄
@am.salarvand 
چه جالب که تجربه‌ی شما کاملاً برعکسه. من نوشته‌های خودم رو هم درست دسته‌بندی نکرده‌ام. همیشه یه چیزهایی که باید باشه، نیست. 😅
@szm_books 
خیلی خوب بود و محض حقیقت. وبلاگ‌ها چه نسلی  تربیت کردند. اینستاگرام و یوتیوب چه می‌کنند.
1
خیلی ممنون ازتون. مدام مجال و حوصله کمتر می‌شه و عمر ساخته‌ها کمتر ... 
چرا راه دور برویم ، همین بهخوان ...
دلم برای برخی از یادداشت ها  و حتی عکس های صفحه های اینستاگرامی که‌پی در پی بسته شده اند تنگ می شود. آخرش هم من از رو رفتم و هرگز پیج برنگشت! با اینکه نسل جدید و مانوس با اینترنت و فناوری به حساب میایم ، یادگرفتم اگه میخواهم یه عکسی برام بمونه چاپش کنم... اگه شعری رو دوست دارم یا اگه نوشته ای هست که قشنگه کلمه به کلمه رو کاغذ بنویسم. تا آینده برامون چه داستان ها و درگیری های جدیدی با فناوری داشته باشه 
1
خیلی ممنون که خواندید و نوشتید. من هم از این حسرت‌ها زیاد دارم ... 
یه قصه فانتزی به ذهنم اومد که ایندگان چیزی براشون نمونده چون همه چیز الکترونیکی از بین رفته و باید از صفر شروع کنن😅.
ولی جدی دردناک بود...
1
مینیون

1402/10/27

داریم تبدیل میشیم به انسانهای مجهول الهویه ای که پیشرفت تکنولوژی درعوض پیشرفتِ پی درپی ،هویت وگذشتمون رومیگیره ودیگه نمیتونیم به تنهایی فکرکنیم،تصمیم بگیریم ویاعمل کنیم....
1
فکر کردن به تنهایی هم واقعاً نکته‌ی اساسی‌ایه ... 
به نظرم فضای مجازی بازتابی از دنیای واقعی هست. وقتی نشریات و روزنامه ها از نظر تنوع و تعداد این قدر کم شدند و بعضا محو شدند، فضای مجازی هم همین رو دنبال می کنه.
1
من فکر می‌کنم شاید الان بیش‌تر مسیر برعکس باشد ... یعنی فضای مجازی، فضای واقعی را ساخته.
البته از هر سویی که برویم به نتیجه‌ی واحدی خواهیم رسید؛ همه چیز دارد محو می‌شود. 
اگر مطالب اینترنت به صورت آگاهانه پاک شده باشد تا فقط آن چیزی بماند که به هوش مصنوعی اطلاعاتش را داده اند چه؟ نوعی اعتبار زایی مصنوعی برای هوش مصنوعی  و اعتماد سازی اجباری برای انسان‌ها. برای اینکه نخوانند و نیازی نبینند که تفحص بیشتری بکنند چون در اینترنت فقط همانی پیدا می‌شود که به هوش مصنوعی گفته اند و بقیه مطالب ناقض آن از اینترنت پاک شده ..
باید به صورت فیزیکی هم اطلاعات ثبت شود. خدا هم  یک چیزی می دانست که حرفهایش را به صورت کتاب درآورد. تا قبل از آن صحف ابراهیم و نوح ، الواح موسی و انجیل عبسی اینقدر محکم ثبت نشده بود.