جزئیات پست
79
(0/1000)
نظرات
من که گودریدز نداشتم هیچوقت. ولی درک میکنم. اتفاق خیلی تلخیه. حتی تلخ تر از اون موقع که حول وحوش سال ۹۱ بلاگفا یهو حافظه شو از دست داد و یه عالمه وبلاگ و پست و کامنت هاشون رو به کام مرگ فراموشی سپرد.
2
من یک کتابخوان قدیمی اما آماتورم ، گودریدز رو تازه و از حرفهای شما شناختم و الان تازه با فیلترشکن نصبش کردم هر مکانی پر از خاطره است
1
آخ آخ بازگشت به تنظیمات کارخانه، ای وای، چه بدبختی داشتم برای برگردوندن جیمیلا 🤦🏽♂️💤 خدا برای تمساح مریخ نخاد همچین چیزی رو 😂
0
چقد تلخ ... من میفهممتون چون گودریدز برای منم همون حافظه خارجیه. چرا انقد خشن بوده باهاتون؟☹
1
درود بانو بهشتی زخم خورده کاملا درک می کنم این احساستان را. البته من نه گودریدز داشتم نه هیچ شبکهٔ اجتماعی مشابه آن. اما سالها پیش و در پایان نوجوانی خلاصه ای از کتاب هایی که می خواندم را به همراه نظرم در دفتری می نوشتم و وقتی کامپیوتر خریدم، با ذوق و شوق تمام، همه را کلمه به کلمه به سختی تایپ کردم و به حافظهٔ کامپیوترم سپردم تا برایم نگاه دارد. دفترم را خانم در خانه تکانی عید با دورریزها به فنا داده بود و بماند که چقدر برایش شیون کردم. اما مصیبتم روزی بود که یک کامیون با تیر برق برخورد کرد و اتصالی فاز برق ما را قوی کرد و هارد سیستم سوخت و همزمان دل و جانم را سوزاند. من هم دو سه ماهی عزا گرفتم و بالاخره به توصیهٔ دوستی آنچه در حافظه داشتم، هر چند اندک بود تایپ کردم و پرینت گرفتم. آنکه تکنولوژی را ساخته، پشتیبان گرفتن را هم توصیه کرده که ما آن را هنوز هم به فردا و فرداها حواله می دهیم و ناگهان آن می شود که نباید بشود و ...! ببخشید طولانی شد. مانا و نویسا باشید.
3
3
@mmdhasanbeheshti درود؛ به احتمال زیاد همین طوره. البته بخش هایی که به یاد آوردم و تایپ کردم رو دارم؛ اما بخش بزرگی از یادداشت ها و تجربیاتم پرید. سپاس از نظرتون.
0
امنیت مطلق نیست، اما داشتن بکآپ رمز موفقیت است. درکت میکنم اما خودت مقصری. از سالی که در گودریدز شروع به نوشتن کردم، ریویوهای خودم رو در کانال تلگرام و وبسایت خودم همزمان منتشر می کردم، تازه هر هفته از اطلاعات گودریدز، وب سایت و کانال یک بکآپ میگرفتم و به تازگی بهخوان هم به این جمع پیوسته یعنی در چهارجا اطلاعات من کپی میشه. گودریدز و بهخوانو تلگرام و وب سایت نداره، هر کدام ممکنه الان باشن و نیم ساعت دیگه نباشند، ما باید خودمان برای دادههای خودمان ارزش قائل شویم تا به مشکل بر نخوریم.
2
2
چه نثر قشنگی دارید،چراداستان نمی نویسید ،نثر صمیمی که همه احساستان درآن جاری است،جاهای مثل من شدید فراموشکار وپرازاسترس ،واین نزدیکی حسی درنظر کاملا مشهود است ،بنویسید حتما🌹
1
0
اگر هنوز هم اکانتتون هست توی گودریدز، آدرس صفحه ی گودریزتون رو بدین کتاب هاتون و review هاتون رو بتونم براتون بیارم
1
اطلاعات اینجا را هم توی دفتر و هم توی ورد ثبت کنید ، چون هیچ بستر مجازی به ما تعهد نداده که اطلاعاتمون رو حفظ کنه مخصوص اگر رایگان باشه.
0
تجربه شما رو وقتی ۱۹ سالم بود با گم کردن دفتر سبز رنگی که بعد از اثاث کشی و مستقل شدن از خونه پدری، زندگی کردم! دقیقا حس از دست دادن حافظه رو داره! غربت... تنهایی... گنگی... دست پاچگی... خوشبختانه کاغذ وفادار تر از مجازیه... خاک خورده زیر کمد قدیمی به دست مادرم پیدا شد میدونم آشتی با کاغذ آشتی با نابودی طبیعته ولی شده حتی روی کاغذ باطله هم بهتره از هرجای این مجازی!
1
2
بلاگفا که بخشی از حافظه ش پاک شد من همین حسو داشتم! حتا هنوز دلم سخت برای یکی از نوشته هام که هیچ جا ازش بکآب نداشتم یه جوریه. چند تا داستان کوتاه بود در مورد تجربه ی یک هفته زندگیم تو بیمارستان. تعدادی از پرستار ها و کارکنان بیماستان رو شخصیت پردازی کرده بودم. ای کاش پرینت کرده بودم گذاشته بودم زیر بالشتم!
2
پستهای اخیر این کاربر
فاطمه شیرازی
1402/02/12
1