بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

4.7
176 نفر |
100 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

106

خوانده‌ام

347

خواهم خواند

237

کتاب ترجمه الغارات نوشتۀ ابراهیم بن محمد ثقفی و ترجمۀ سیدمحمود زارعی با مقدمه علیرضا پناهیان است. نشر بیان معنوی این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، روایت‌گرِ سال‌های روایت‌ نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) است؛ سال‌هایی که به دورۀ غارات مشهور هستند. درباره کتاب ترجمه الغارات (ترجمه فارسی الغارات) کتاب ترجمه الغارات دربارۀ دورۀ غارات و غارات نام دورۀ دوم از حکومت علی (ع) است. حکومت حضرت علی را به دو بخش تقسیم کرده‌اند. تمام سه جنگ مهم و مشهورِ جمل، صفین و نهروان در دو سال اول حکومت آن حضرت بوده و بیش از نیمی از دوران خلافت آن حضرت، پس از جنگ نهروان. از دورۀ دوم حکومت علی (ع) با نام دورهٔ «غارات» یاد می‌کنند؛ دوره‌ای مهم، عبرت‌آموز و از جهاتی مهم‌تر از دورهٔ اول حکومت آن حضرت. این کتاب با این هدف نوشته شده تا مردمان با این دوره از حکومت حضرت علی (ع) نیز آشنا شوند. دوره غارات دارای دو ویژگی مهم است که آن را از زمان‌های دیگر متمایز کرده است: اقدامات متعدد و متنوع معاویه برای تضعیف و حتی ساقط کردن حکومت امیرالمؤمنین (ع) سستی و عدم همراهی یاران امیرالمؤمنین (ع) در مواجهه با اقدامات معاویه و تأمین امنیت خود در مقدمۀ کتاب ترجمه الغارات (که به دست علیرضا پناهیان نوشته شده است) آمده که کتاب غارات نشان‌دهندهٔ اوج حکمت و بصیرت نویسندۀ آن، یعنی ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی است وی با نگارش این کتاب، فصلی از حیات غم‌بار و با عظمت امام علی (ع) را مستقلاً دیده و به آن پرداخته است. مطالعهٔ این کتاب و فهم حوادث پیچیده و دردناک آن دوران می‌تواند ما را به درک فلسفهٔ مظلومیت اولیای خدا و فهم راه‌های رفع این مظلومیت رهنمون کند و از مشهوراتی که گاه دقیق نیستند، عبور داده و متن وقایع تاریخ را برای ما به نمایش بگذارد. این کتاب را «مقتل» نیز خوانده‌اند. پناهیان معتقد است که باید مقتل غارات را برای خود، مقدمهٔ فهم مقتل عاشورا قرار دهیم تا بدانیم چگونه کسانی که در جریان غارات سستی کردند، مبتلا به اقدامات یزید شدند و رذالت‌شان به جایی رسد که نه تنها در مقابل دیدگان آنها خیمه‌های امام غارت شد، بلکه خودشان به غارت خیمه‌های امام حسین (ع) پرداختند. پناهیان از خوانندگان این کتاب می‌خواهد که آن را مکرر بخوانند؛ زیرا مقتل را باید مکرر خواند و اندیشید و اشک ریخت. خواندن کتاب الغارات را به دوستداران تاریخ اسلام پیشنهاد می‌کنیم.

لیست‌های مرتبط به ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

یادداشت‌های مرتبط به ترجمه الغارات: ‏‫سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

            بسم رب علی و آل‌ علی

همیشه خواندن در مورد مولا علی شور و شوق به انسانیت  را در من بوجود می‌آورد.
علی که از نظرم جمع اضداد در بالاترین حد خودش بود .
علی برای من بتی بود که اگر میخواستم بر اساس احساساتم و بدون دخالت این عقل لعنتی با او مواجه شوم، قطعا روز و شب او را میپرستیدم.
گاه احساس میکردم نگاه به روی ماهش، همانا سعادتی است که نصیب هیچ بنده‌ای مگر مخلصین درگاه نمیشود و خودم را نگاه میکردم که هیچ قرابتی با مخلصین ندارم .
اما بعد از خواندن الغارات 
فهمیدم این انتهای آمال انسانیتی، که همیشه آرزویش را داشتم و دارم، چقدر تنهاست، هیچ کس را ندارد، هیچ پناهی ندارد، جز خدا!
اطرافیان او (حتی مالک ، حتی میثم و ...) صدها سال از فهم علی دور اند. چه برسد به من ، که پرده‌های غفلت جلوی چشمم را گرفته . منی که اصلا علی را ندیده‌ام، سخنانش را نوش نکرده‌ام و در رکابش شمشیر نزده‌ام.
الغارات ترجمه بخش کوچکی از تنهایی علی است.
تصور کن اسد الله باشی، اما در روزگاری و با مردمی زیست کنی که مرگ را به زندگی با آنها ترجیح دهی، چاه را به حرف زدن با آنها برتری دهی.
با هیچ زبانی نمیشود احساس علی را بعد از جنگ نهروان، بعد از قتل مالک ، بعد از غارت‌های متعدد سپاه معاویه و تجاوز به زنان عفیفه و مومنه، بعد از پاره‌کردن شکم زن باردار شیعه در مقابل شوهرش، بعد از دیدن بیغیرتی مردمان کوفه در مواجهه با این حوادث و بعد از فوت تنها همدم او یعنی فاطمه، را بیان کرد. 
علی خداوند غیرت و مردانگی چگونه تاب میآورد این حوادث را؟ چگونه بعد از این اتفاقات زنده می ماند؟ چگونه برنگشت و گردن تک تک مسجدیان عنقلابی کوفه را از بدن جدا نکرد؟ 

بعد از خواندن الغارات به این نتیجه میرسی که شیعه علی بودن به لاف نیست، به مصاف است. مصاف با هوس‌های درونی و شیاطین بیرونی. اگر علی قرار است مولای مان باشد ، یعنی باید پیه تنهایی و جدا بودن در عمل را از این مردم هفتاد رنگ دنیا به تن خودمان بمالیم و در عوض در رکاب مولایی باشیم که بوییدن گرد سم اسبانش، می‌ارزد به کرور کرور طلا و جواهرات.
و در نهایت
علی ابدیت است.

یاعلی
          
            الغارات؛ خونِ دلِ مولا، دلهره‌ی من
بخش اول

همیشه عاشق تاریخ بوده‌ام؛ اما نه اینکه بنشینم و مثلا پانزده جلد قطور تاریخ طبری یا ویل‌دورانت بخوانم. دوست دارم یکی برایم تاریخ را روایت کند. قصه‌اش کند و من گوش بدهم. این سبکِ دلخواه من در خواندن(بخوانید شنیدن) تاریخ است. ناگفته نماند که من رمان‌ها و داستان‌های تاریخی کم نخوانده‌ام. اما یک عیب دارد: اینکه گرچه خط اصلی داستان بر پایه‌ی روایت‌های مسلم تاریخی است، اما بالاخره داستان است و چمشه‌هایی از تخیل هم لابه‌لایش می‌جوشد. که البته ناگزیر هم هست. از طرفی نثرهای تاریخی، به سلیقه‌ی من نمی‌خورد. به نظرم خیلی خشک و نچسپ است. می‌توانم بگویم «الغارات» یک متنِ تاریخی بود که زبانِ روایی داشت. خُب قطعا داستان نبود. اما لحن روایت‌گونه‌ای که داشت، خواننده را با خودش می‌کشید و به او می‌گفت: «دنبالم بیا...» و خواننده هم «نه» نمی‌گفت. ظاهرا این روایت‌گونه شدنِ الغارات، کار نویسنده‌ی ثقفی نیست. این را سیدمحمود زارعی انجام داده و از حق نگذریم به خوبی از عهده‌اش برآمده.
قبل از اینکه چند کلمه‌ای از کتاب بنویسم، توی پرانتز بگویم: «این کتاب پیشنهاد گروهی از دوستان «کتاب‌دوستِ سیاستِ ما» بود. قرار بر این شد که همه این کتاب را بخوانیم و در یک گَعده، درباره‌اش گپ‌وگفت کنیم. من به جلسه نرسیدم. پس خودم اینجا می‌نویسم که از قافله عقب نمانم.»
1.	در کتاب‌های درسی خبری از الغارات نیست! چرا؟ اصلا الغارات چیست؟ بعد از سه جنگ جمل و صفین و نهروان، حضرت امیر حدود دو سال حکومت می‌کند که معاویه غارت‌های زیادی از مناطق تحت حکومت حضرت، در این دوره دارد که معروف شده به الغارات. چرا در کتاب‌های درسی بچه‌شیعه‌ها، خبری از این بخش مهم از تاریخِ امام اولشان نیست؟ البته حمله‌ به شهر انبار و تک‌وتوک روایت‌های پراکنده پیدا می‌شود. اما هیچ‌کس نخواهد فهمید که این روایت‌های پراکنده، مربوط به کدام دوره از حکومت حضرت علی است. و نکته‌ی خوبِ این کتاب، این بود که هرچه می‌دانسیتم را نیاورده بود. البته مترجم، که می‌توان اسمش را مصحح هم گذاشت، خلاصه‌ی مختصر و مفیدی از پیش از دوران الغارات آورده بود که دستش هم درد نکند.
2.	من یک دور از اول تا آخر نهج‌البلاغه را خوانده‌ام. اما بعضی از خطبه‌ها را درک نمی‌کردم. این‌طور بگویم: نمی‌توانستم با آن ارتباط برقرار کنم که چرا انقدر امیرالمؤمنین(ع) از دستِ مردم می‌نالد؟ چرا می‌خواهد از دستشان راحت شود؟ و خیلی چراهای دیگر... جوابش این است: چون من هیچ اطلاعی از دورانی که این خطبه‌ها قرائت می‌شده، نداشتم. وقتی برخی از این خطبه‌ها را لابه‌لایِ روایت‌ها خواندم، آنجا بود که فهمیدم چی به چی است و کی به کی و اصلا در کوفه و مملکت اسلامی چه خبر است.
3.	روایت‌گونه شدنِ متن اثر، گاهی هم می‌تواند به اثبات تاریخی آن شبهه وارد کند. مختصر توضیح بدهم: اگر کتاب را داستان فرض کنیم ـ که نیست ـ حضرت علی شخصیت اصلی داستان است. می‌شود گفت قهرمان داستان. معاویه هم می‌شود ضدقهرمان. اصلا روایت‌های کتاب پینگ‌پنگی پیش می‌رود. گاهی معاویه کاری انجام می‌دهد و حضرت واکنش نشان می‌دهند و گاهی عکس آن. اما جنبه‌ی داستانی آن کجا قوت پیدا می‌کند؟ وقت نویسنده ذهن‌خوانی می‌کند یا گفت‌وگوهای محرمانه را هم ثبت می‌کند. وقتی اثر داستانی شد، از قوتِ تاریخی آن کم می‌کند. مثال بزنم: معاویه حرکتی زده. حضرت امیر با پسرانش و دامادش(عبدالله بن جعفر) در این خصوص مشورت می‌کند. این جلسه می‌شود گفت محرمانه است. اما همه‌ی نقل‌قول‌های ریز نیز در این کتاب آمده. ابراهیم بن محمد ثقفی، کجایِ این گفت‌وگوی محرمانه قرار داشته؟ از کجا این گفت‌وگو به او رسیده است؟ حالا ما فرض می‌کنیم یکی از حاضرین در جلسه ـ که بعید است ریزگفت‌وگوها به بیرون درز کند، چون فرزندان و داماد خلیفه هستند ـ این گفت‌وگو را به بیرون منتقل کرده‌اند و به شکلی به نویسنده‌ی الغارات رسیده و او هم در کتابش آورده. اما این مورد چه: قیس‌ بن سعد، فرماندار مصر بود. به دلیلی قرار بود او را عزل کنند. نویسنده نوشته: عبدالله‌ بن جعفر در جلسه مشورتی که چند خط بالاتر ذکر آن رفت، می‌گوید قیس را عزل کن و محمد بن ابی‌بکر را به فرمانداری مصر منصوب کن... عبدالله‌ بن جعفر، هم برادر مادریِ محمد بن ابی‌بکر بود و به همین دلیل دوست داشت برادرش حکم امارت بگیرد. سؤال: مگر نویسنده در دلِ عبدالله حضور داشته که می‌نویسد عبدالله «دوست داشت»؟ شاید او «بر اساس عقل و منطق» این پیشنهاد را داده است؟ باز فرض می‌گیریم خود عبدالله جایی نقل کرده من دوست داشتم برادرم فرماندار مصر شود به همین خاطر این پیشنهاد را به حضرت امیر دادم. اما نویسنده نباید خواننده را مطلع کند که عبدالله کجا و در چه شرایطی این حرف را زده؟ کلی بگویم: همین است که خیلی از روایت‌های تاریخی را داستانی می‌خوانم. شاید ایراد از نوع نگاه من باشد. نمی‌دانم. (البته این مورد شاید ایراد به مترجم باشد تا نویسنده.)

(به خاطر محدودیت بهخوان در تعداد کلمات، یادداشت نوشته شده بر این کتاب در دو بخش منتشر می‌شود)
بخش دوم را اینجا بخوانید:
https://behkhaan.ir/review/4558ac7f-3771-4451-bb0d-959392576223
          
            لثارات:
🔸الغارات و ما ادراک ما الغارات!

▫️کتابی سراسر روضه و به قول حاج قاسم عزیز یک مقتل کامل از دوران کمتر شنیده شده حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام که یک دوره کامل و فشرده، فهم سختیها و مشقت‌های حکمرانی و حکومت داری است.

▫️کتاب قدیمی شیعه که برخلاف کتب تاریخی دیگر که بر سالهای آغازین حکومت حضرت و سه جنگ مشهور جمل، صفین و نهروان میپردازند، بر دوسال پایانی حکومت آن حضرت تاکید دارد.

▫️حقیقتا وقتی این کتاب را خواندم بیشتر شعار ,,ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ,, را درک کردم. آنقدر با رفتارشان غصه دارش کردند، آنقدر آزارش دادند و آنقدر سرپیچی کردند که از خدا طلب مرگ میکرد.

▫️این کتاب روایت مظلومیت، تنهایی و غصه امیرالمومنین است در برخورد با مردمی که از فرمانش اطاعت نمیکردند، با یارانی که به طمع پول و قدرت به جبهه دشمن میپیوستند، خشک مقدسهای احمقی که خون به دل امام کردند، با دستگاه تبلیغاتی رسانه ای قوی معاویه که تلاشش ضعیف و ناکارآمد نشان دادن حکومت امیرالمومنین و ایجاد ناامیدی و تفرقه در مردم بود. روزی با جریان حکمیت، روزی با غارتهای وحشتناک، روزی با کشتار و ترور مردم بیگناه و روزی با دخالت و تعیین استاندار در مناطق تحت حکومت امیرالمومنین!

▫️خطبه های سوزناک حضرت در این دوران دل هر مسلمانی را به درد می آورد و عمق غربت امام را بیشتر نمایان میکند‌.

▫️خواندن این کتاب به عموم افراد جامعه نه تنها توصیه میشود بلکه واجب و لازم است. اگر من بودم حتما این کتاب را در متن درسی دانش آموزان و دانشگاهیان میگنجاندم؛ آنقدر که خواندنش در این زمانه، موجب تربیت دیدگاه نسبت حکومت و نظام اسلامی میشود. 
▫️و خلاصه دمشان گرم که کتاب ثقیل قرن سومی ابراهیم ثقفی کوفی را با حذف مطالب تکراری و غنی سازی متن و فصل بندی عالی، به زبان امروزی ترجمه  و آن را روان و‌خواندنی کردند.

▫️در پایان به این جمله از امام خمینی بسنده میکنم که فرمودند:
«من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند.»🌹
          
| هیچ |

1402/09/03

            بسم الله 
بهترین توصیف از حال و هوای این کتاب یا شاید به تعبیر بهتر حال   هوای حضرت امیر علیه السلام را حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند : فسد الزمان و تغیّر الاخوان و رایت الانفراد اسکن للفواد 
بله اگر آن برادران به ظاهر خیر خواه حضرت که چون موج سیل به  در خانه ی مولا برای بیعت آمده بودند تغییر نمیکردند و زمانه زمانه ی دنیا و مال و منال و زرق و برق و صدای جرینگ کیسه های سکه نمی شد ، حضرت امیر هیچگاه مردمش را برای جهاد در راه خدا و گذشتن از جان اینطور التماس نمیکرد...
اگر وظیفه شرعی مولایمان بر خلافت نبود قطعا انفراد را بر میگزید و از این به ظاهر مردان نامرد عرب دوری میجست که تافته ای چون علی جدای از عرب ها بافته شده....
او که امر مولایش را امتثال نکرد و برای جهاد به پا نخواست خودش را محروم ساخت به معنای واقعی که سعادت ابدی در این امتثال بود
از خدای متعال میخواهم که هیچگاه مایه ی شرمندگی مولایم در برابر خدا نباشم و به آن عهد ازلی خودم پایبند بمانم

نکاتی از کتاب : 
ترجمه روانی داشت 
توضیحات و پاورقی ها بسیار مفید بود
          
علویه

1401/07/17

            اگر ملاک موفقیت یک حکومت رضایت مردم باشد؛
حکومت معاویه یک حکومت موفق و حکومت مولا
علی (ع) یک حکومت ناموفق است!
الغارات ؛ مجموع پروسه ی غارت های معاویه در دوران خلافت امام علی جانِ ما...
جای جای این کتاب حرف است و موعظه
و به یاد سخن مولا که می فرمایند ؛"چه زیادند عبرتها و چه اندکند عبرت گیرندگان"

اکثر آدم ها تصور میکنند که عدالت طلب و عدالت خواه هستند، اما مردمِ کوفه این مسئله را به شدت نقض میکنند!
در تکمیل این حرف از سخن امیر کبیر استفاده میکنم که گفتند ؛ابتدا فکر کردم مملکت وزیر دانا میخواهد ، بعد فکر کردم مملکت شاه دانا میخواهد . در آخر اما فهمیدم مملکت "مردم دانا" میخواهد...
معاویه سوار بر مرکبِ جهل مردم به سمت حکومت الهی ، انسانی و عادلانه ی مولا یورش برد :)
کتابی رقت انگیز و قوت بخش! تا بدانیم در حوادث روزگار ساده لوح نباشیم ،احساسی برخورد نکنیم و همواره در جستجوی جبهه ی حق باشیم.
در ادامه بهتون پیشنهاد میدم که بعد از خوندن کتاب "الغارات"، رمان تاریخی "پس از بیست سال" رو جهت ادراک بیشتر و قرار گرفتن در بطن تاریخ مطالعه کنید..(لازمه مجددا ذکر کنم که "رمان تاریخی" ، یعنی قلم نویسنده در برخی مسائل ورود پیدا کرده ) 
از اونجایی که هزینه ی کتاب پس از بیست سال ،مبلغ بالایی هستش برای مطالعه ی این کتاب میتونید از برنامه ی "طاقچه" ،نسخه ی الکترونیکی کتاب رو به وسیله" اشتراک بی نهایت" تهیه کنید و بخونید^^
          
محمد

1402/01/30

            مگر خواندن این کتاب هم چرا دارد؟ :|
واقعا اعصاب خردکن است. به نظرم تاریخ در گذر زمان روشن تر می شود و قضاوت ساده تر است اما آخه دوگانه علی و معاویه؟ این همه تمرد؟ این قدر سستی؟ امام در جایی می فرمایند مگر غیرت ندارید؟ تا این حد...
این کتاب شسته رفته کتاب الغارات است و ترجمه روانی داشت. با دسته بندی که انجام داده بود درک مطلب را آسان تر کرده بود.
سه جنگ در زمان امام و آن 4 سال و نه ماه رخ می دهد. جمل که آن سه نفر نیرو جمع می کند و به جنگ می آیند، صفین که معاویه فرمانداری شام را تحویل نمی دهد و پیراهن عثمان را علم می کند و نهروان که خوارج دست به قتل می زنند که امام حین رفتن به جنگ دوباره با شام با آن ها رو به رو می شود و جنگ دوم هم به سبب سستی یاران ملغا می شود و این دو سال و نیم که شامیان از استراتژی رژیم اشغالگر قدس «مرگ با هزار ضربه چاقو» استفاده می کنند(بلعکس) و شبیخون به مناطق می زنند، یاران امام را می کشند، دنبال غصب عنوان «امیرالمومنین» است و وجه حاکمیتی امام را کوچک کنند و ... که یاران هم همراهی نمی کنند تا امام سر اژدها را بزند تا زمان شهادت که دیگر دیر شده بود...

کتاب عجیبی است. وقتی می گویند امام عصر یار می خواهد همین است. امام علی یاور نداشت که از چهارتا ... می خواست کمک کنند شر دشمن را کم کند.
نشسته اند امام ظهور کند عزیزان بخورند و بلمبانند... امام علی درباره مالک می گوید: «از تو برای اقامه دین کمک می گیرم و به وسیله تو غرور گناهکاران را از بین می برم و رخته مرزهایی که از بیم تجاوز دشمن از آن ها می رود را با تو سد می کنم.» یحتمل امام عصر هم از این مالک ها نیاز دارد نه بچه پررو

داستان عقیل هم جالب بود ولی من نفهمیدم آدم ناجوری بود یا نه ... برای پول رفته است پیش معاویه که خب بد است ولی آنجا عملا همه را فحش کش کرده است(دو سکانس سس ماستی هم خلق کرده است)

البته شاید هم ما در لیچار بارشان کردن باید احتیاط کنیم چون امتحان خودمان را پاس نکرده ایم شاید ما هم هنگام خطر مثل آنان باشیم از طرفی ما آن شرایط را درک نکردیم ولی امام هم از خجالتشان درآمده است ... فلذا همان حرف هایی که امام گفتند را بگویید به مصلحت است اضافه کنیم شاید مدیون شویم.
          
            
الغارات
کتابی که باید در مدارس تدریس شود. این کتاب برگی دیگر از تاریخ تشیع می باشد. و بی بدیل جامعه‌ی اسلامی فعلی (که حاصل دمِ مسیحایی آن بنیانگذار انقلاب بوده است) شبیه ترین جامعه به آن دوران ،«غارات»، است. 
عده‌ای بسیجی و انقلابی بودند و حال از امام خود جلو زده‌اند.
عده ای روزی در رکاب امامشان بودند و حال به دنبال سهم خواهی!
عده ای تیر و ترکش به یادگار دارند و التیام آن را با مکیدن خون مردم محقق میکنند. 
عده‌ای به مشورت آن امیرکبیر انقلاب به روی کار می آیند و همانان ابوموسی اشعری ها می‌شوند.
عده‌ای امام را مجبور به خوردن «جام زهر» به مانند «حکمیت» می‌کنند.
در جامعه‌ی شیعی باید مردم با فکر و منش علوی آشنا و با خدعه‌ی معاویه مآبان آشنا شوند. نمی شود بر سر سفره معاویه نشست و بر پشت علی (ع) اقامه‌ی نماز کرد. اگر چنین شد، ماحصلِ آن می شود ابوموسی اشعری ها! که عمروعاص به معاویه (لعنت الله علیه) گفت:« به سفره رنگین میتوان ابوموسی رو از آن خود کرد.»فوقع ما وقع! و شد آنچه که نباید میشد.«حکمیت» زمانی بر امام تحمیل شد که چند شمشیر بیش برای یک سره کردنِ پسر هنده جگرخوار باقی نمانده بود.
در کتاب الغارات شما دو سال و نیمِ سوای جنگ های جمل، نهروان و صفین رو مشاهده خواهید کرد. (متن کتاب: این در حالی است که تمام این جنگ ها کمتر از نیمی از حکومت پنج ساله حضرت را تشکیل می دهند.)دو سال و نیمی که تا الان در غبار تاریخ مدفون شده بود. و خدا خیر دهاد بچه‌های «بیان معنوی» رو که بر نگارش این اثر کمر همت را بستند.
به قول یکی از دوستان خط به خط این کتاب مقتل و روضه است. روضه غریبی امامی که خودِ مردم فقط ظاهرا او را میخواستند، نه فکر منش او را ... . 
شهیدحاج قاسمِ عزیز در خصوص این دوران میفرمایند: «این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت ‎علی بن ابی‌طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم و دفاع می‌کنیم».
پ ن: بنده سعی بر آن ندارم که بگویم جامعه‌ی شیعی همان جامعه حضرت علی (ع) است. و امامان انقلاب معصوم و در جایگاه آقا امیرالمومنین علی (ع) می باشند. اما این را اذعان دارم که دشمنان این انقلاب (چه در فکر و چه در عمل) همان معاویه صفتانِ تاریخ هستند.
محمدامین رنجبری
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱