خانه ادریسیهاخانه ادریسیهاغزاله علیزاده3.519 نفر |8 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن7خواندهام35خواهم خواند43توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگربروز آشفتگی در هیچ خانه یی ناگهانی نیست؛ بین شکاف چوب ها، تای ملافه ها، درز دریچه ها و چین پرده ها غبار نرمی می نشیند، به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزا پراکندگی را از کمینگاه آزاد کند.ادبیات معاصر دهه 2010 میلادی ادبیات ایران رمان فهرست برترین آثار داستانی ایراندورههای مطالعاتی مرتبطگروه کتابخوانی قم و گیلان 📚1403/01/07خانه ادریسیهاغزاله علیزاده3.58تعداد صفحه10 صفحه در روزلیستهای مرتبط به خانه ادریسیهاآرمیتا رسولیلیست بهترین کتاب های ادبیات داستانی که خواندم16 کتاباین لیست جدا از سلیقه شخصی برسی منتقدین رو هم شامل میشه ولی بیشتر سلیقه شخصیم قالب دوست داشتم حافظم رو از دست میدادم تا دوباره حس اولین برار خوندنشون رو تجربه کنم :)07مهتاب تیموریخوانده شده های 140165 کتابدر این لیست کتابهایی که در سال 1401 خوانده ام را قرار می دهم. یکی از بزرگترین چالشهای همیشگی من این است که هرسال، سرعت و دقتم را در مطالعه بالا ببرم. نوشتن لیست کتاب کمک میکند تا شما برای سال آینده، چشم انداز روشنتری را داشته باشید و چه بسا چالش های متفاوتتری را برای خود برنامهریزی کنید. یکی از الزامات جامعه مدرن، انعطافپذیری در همهی امور است. تفاوتی نمیکند که شما در مسیر خوانش خود منعطف باشید یا در سبک زندگی و افکار خود. انعطافپذیری و پذیرش افکار گوناگون، باعث میشود تا به جامعه و افراد، احساس همدلی بیشتری داشته باشید. از گذشته، تعصب از ویژگیهای اخلاقی مورد نکوهش بزرگان و عالمان بوده. چه بسا این سرسختی باعث آسیبهای فراوان نیز شود چون راههای مختلف را برای خود تبدیل به بنبست میکنیم. این جمله را از من به یاد داشته باشید که "هیچگاه از تغییر نترسید. نظم موجود در جهان بزرگتر از تصور ما است."232لیلی بهشتیداستانهای نویسندگان زن معاصر ایرانی17 کتابشماری از شناختهشدهترین آثار نویسندگان زن ایرانی معاصر3106کیارش وفاییکوپه نهم9 کتابویرگول431یادداشتهای مرتبط به خانه ادریسیهامحمدامین اکبری1401/03/18 به نام او ما را به سخت جانی خود این گمان نبود حالا که نگاه میکنم میبینم که چقدر سخت جانم که توانسته ام دویست صفحه از خانه ادریسیها را بخوانم . دوستانی که مرا میشناسند میدانند که چقدر از نیمه کاره رها کردن کتاب بدم میاد و به ندرت پیش میاید کتابی را به انتها نرسانم ولی وقتی که از یک سوم رمان خانه ادریسیها گذشتم احساس حماقت عجیبی بابت بطالت وقتم بهم دست داد دقیقترین توصیفی که میتوان از این مقداری که خواندم بکنم این است: پرت و پلا خانم علیزاده! ما را به سختخوانیتان این گمان نبود 07حمیدرضا رعیتی1401/05/17 کتاب "خانه ادریسسها" معروف ترین اثر خانم عزاله علیزاده است. روایت بلندی از مردمی در شهری فرضی به نام عشق آباد که عدهای آمده اند تا حق ستم دیدگان را از سرمایه داران و ثروتمندان بگیرند. این عده در خانه ای قدیمی با هم ساکن میشوند و این سرآغاز داستان این کتاب است کتاب پر است از شخصیتهای متفاوت مثل: وهاب، شوکت، قباد، لقا، خانم ادریسی و ... و نقطه قوت کتاب هم پرداخت دقیق و موشکافانه این شخصیتهاست.شخقصیتهایی متفاوت که همه در کنار هم تنوعی عجیب در این خانه را رقم میزند. کتاب مملو است از بیان جزئیات مکان و اتفاقها. نثر نه چندان آسان کتاب به زیبایی و جزئیات همه فضاها را توصیف میکند. برای فهمیدن معنی بعضی لغات گاهاً مجبور شدم در اینترنت سرچ کنم و یاد بگیرم. مخصوصا اسامی قسمتهای مختلف خانه و وسایل و ... رمان خوش خوانی نیست و متن سنگین آن به سختی جلو میرود ولی در عین حال به زیبایی تغییرات از آرمانهای یک انقلاب تا پیاده سازی و انحراف آن را به نمایش میگذارد. شاید استفاده از شهری با اسامی خیابانها و فامیلهای روسی و افرادی با نامهای ایرانی به دلیل دور شدن این فضا از ایران و انقلاب اسلامی باشد تا مجوز چاپ را در اوایل دهه هفتاد شمسی بگیرد 010آروشا دهقان1401/12/14 کتاب اول رو واقعا دوست داشتم و کتاب دوم رو واقعا دوست نداشتم.☹ در کتاب اول، سیر روایت، سرعت پیشرفت داستان، شخصیت پردازی و فضاسازی واقعا خوب بود. اما در کتاب دوم، انگار رشتهی کار از دست نویسنده در رفت. همون شروع کتاب اینجور احساس میشد که مدت زیادی از اتفاقات کتاب اول گذشته ولی فقط چند روز گذشته بود. با این حال، شخصیتها به شدت تغییر کرده بودند. فضاسازیها هم چندان ملموس نبود و گاهی رفتار شخصیتها به شدت اغراقآمیز میشد. در کنار اینها، چیزی که اذیتم میکرد سرعت پیشرفت داستان بود. در کتاب دوم بعضی اتفاقات معمولی خیلی کش داده میشد در حالی که به اتفاقات مهم پرداخته نمیشد. بزرگترین ضعف کتاب هم از همین موضوع براومده بود؛ دگرگونی ناگهانی و کموبیش غیرمنطقی و بیدلیلِ رفتار و اندیشههای شخصیتها. فکر میکنم کتاب دوم بیشتر از داستان، تکرار بود؛ تکرار همهی چیزهایی که در جلد اول گفته شده بود. کاش نویسنده با چند فصل کوتاه، پایانبندی رو به کتاب اول وصل میکرد و اصلا کتاب دوم رو نمینوشت. با این همه، خواندن خانهی ادریسیها خالی از لطف و لذت نیست. 08مهرآسا رضایی1402/06/31 در مجموع خوب بود ولی بخش اول رو بیشتر از بخش دوم دوست داشتم. تو بخش دوم داستان از ریتم افتاده بود 08Mohammad Sadeq Alizadeh1401/07/14 ناتمام رهایش کردم و طبعا جایی هم برای امتیاز دادن نیست وقتی کل کتاب را نخواندهای... 02مجید اسطیری1402/12/17 متاسفانه تا انتهای بخش اول خواندم و وقت کم آوردم. بخش دوم را گذاشتم آذر سال بعد انشاالله بخوانم. این شهودی ترین رمان ایرانی بود که تا به حال خوانده ام. فقط همین دو سطر آغاز رمان را به عنوان گواهی محکم مدعایم می آورم: بروز آشفتگی در هیچ خانه یی ناگهانی نیست؛ بین شکاف چوبها، تای ملافه ها، درز دریچه ها و چین پرده ها غبار نرمی می نشیند، به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزاء پراکندگی را از کمینگاه آزاد کند. بین آدمها تارهای نامرئی روابطی کشیده شده که غیرقابل توضیح اند. انگیزه ها هم غیرقابل توضیحند. ترس ها هم همین طور. همه چیز در دنیای غیرقابل اثبات شهود فهمیده میشود و اگر شما یک مخاطب منطقی و حسی باشید همان اول کتاب را به کناری پرتاب میکنید شهود چنان پررنگ است که جای خالی تنوع مکان را پر کرده و در این 300 صفحه حتی یک بار هم از خانه ادریسیها خارج نشدیم ( و در ادامه هم قرار نیست خارج شویم) البته هرچقدر لقا و وهاب و خانم ادریسی که صاحبان خانه هستند خوب پرداخت شده اند، شوکت و برزو تیپ هستند و دهان باز نکرده میشود فهمید قرار است چه بگویند این را هم اضافه کنم که به نظرم غزاله علیزاده نه رمانی ضد کمونیستی که رمانی ضد اجتماعی نوشته است. از فردیت محض طرفداری کرده است و وجه اجتماعی آدمها را مطلقا بی معنی و مخرب نشان داده فعلا تا اینجا! خانم علیزاده تا سال آینده خدانگهدار 00ساناز پرچمی کاویانی1402/03/30 معرفی رمان ایرانی « خانه ادریسیها » 📖 #غزاله_علیزاده اگر بخوام #خانه_ادریسیها رو در یک جمله خلاصه کنم ، میتونم بگم ؛رمانی چندلایه و عمیق با داستانی تمثیلی و ساده. رمان خانه ادریسیها، مشهورترین اثر غزاله علیزاده است که در سال ۱۳۷۰ در دو جلد به چاپ رسید و سه سال بعد از مرگ نویسنده ، در سال ۱۳۷۸، برنده لوح زرین و جایزه بیست سال ادبیات داستاننویسی شد. داستان کتاب خانه ادریسیها، درباره شهری است به نام عشق آباد و گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شدهاند تا حق مظلومین را از ثروتمندان بگیرند و آنها را از خانه هایشان بیرون کنند. کل ماجرا در یک خانه بزرگ و قدیمی میگذرد. ادریسیها نخستین ساکنین خانه هستند: مادربزرگ زلیخا (خانم ادریسیها)، لقا (دختر میانسال خانم ادریسیها که عمرش را به تنهایی و دور از مردها به گذرانده است)، وهاب (نوه پسری خانم ادریسیها که در خارج تحصیل کرده ) و یاور (باغبان پیر خانه).ساکنین خانه خود را در خانه و خاطرات گذشته زندانی کردهاند. آنها هرگز خانه را ترک نکردهاند و به گفته وهاب علتش « خو گرفتن، ناچاری و تن آسایی بوده است ». این خانه پر از رخدادهای شگفت انگیز، اندوهگین و عجیب است. به نظر میرسد که سرنوشت زنان در نسلهای مختلف یکی از دغدغههای غزاله علیزاده در کتاب خانه ادریسی ها بوده است. او در این رمان سرنوشت چند زن از این خاندان را به صورت کلیدی مورد پردازش خود قرار داده است. زنانی که هر کدام به گونهای یا زندگی خود را از دست دادهاند یا حق شاد زیستن را. پ.ن ۱: گرچه سبک رمان رئال (واقعگرایانه) است اما اکثر روایتها و دیالوگها نمادینند و تمثیلها و توصیفاتی که در متن استفاده شده ،نشاندهنده باورها و جهانبینی نویسنده و همچنین مناسبات اجتماعی افراد و یا کاراکترهاست. و البته میشه گفت که گاهی نگاه غزاله به محیط، مکانها و شخصیتها، شاعرانه و فراواقعی است به همین دلیل گفتارها در سطح یک مکالمۀ معمولی صورت نمیگیرد و همین امر موجب سختخوانی این رمان شده است . پ.ن۲: پیشنهاد میکنم این کتاب رو بدون وقفه و آهسته و باتمرکز بخونید و حتما قبل از شروع کتاب ،خلاصهای ازش در ذهن داشته باشید تا هنگام رویارویی با حوادث و کاراکترهای متعدد، رشته داستان از دستتون در نره. پ.ن۳: خوندن این رمان رو به همه توصیه نمیکنم.اگر از طرفداران داستانهای بیتکلف و روان هستین ، این کتاب رو نخونید . 617مهتاب تیموری1402/03/31 عاشقش شدم. 04