بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

استبداد: بیست درس از قرن بیستم

استبداد: بیست درس از قرن بیستم

استبداد: بیست درس از قرن بیستم

تیموتی اسنایدر و 2 نفر دیگر
4.0
31 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

57

خواهم خواند

38

تاریخ تکرار نمی شود، ولی درس می دهد.در قرن بیستم، دموکراسی های اروپا به ورطه فاشیسم و نازیسم و کمونیسم سقوط کردند. تاریخ اروپای قرن بیستم نشان می دهد که جوامع ممکن است از هم بپاشند، دموکراسی ها ممکن است سرنگون شوند، نظام های اخلاقی ممکن است فرو بریزند، و انسان های عادی ممکن است خود را در موقعیت هایی تصور نکردنی بیابند.تاریخ هم می تواند آگاهی بدهد و هم هشدار.ما از اروپایی های قرن بیستم عاقل تر یا باهوش تر نیستیم که شاهد بودند مردم سالاری چطور تسلیمِ تمامیت خواهی شد. اما مزیتِ ما بر اروپایی های قرن بیستم آن است که می توانیم از تجربیاتِ آنها درس بگیریم تا در برابر پیشروی استبداد پایداری کنیم.

لیست‌های مرتبط به استبداد: بیست درس از قرن بیستم

در برابر استبدادخودکامگی: بیست درس از قرن بیستماستبداد: بیست درس از قرن بیستم

این لیست فقط یک کتابچه پنجاه صفحه ای داره

3 کتاب

توجه ۱: من هیچ گرایش سیاسی ای ندارم ، پاسخگوی هجمه های تندو احیانا به دور از نزاکت هم نیستم . فقط از جریاناتی خبر دارم که یک شهروند عادی و حتی بسیار نخبگان ازشون بی خبرن . برای این داده ها هم رنج ها کشیدم و هزاران ساعت مطالعه البته با استانداردهای خودم و سخت گیری بر نفسم که از انصاف دور نشم داشتم توجه ۲ : قبل از قضاوت ذهنی این متن و محاکمه من در ذهنتون خخخوب دقت کنید ، در متن تامل کنید و با حضور ذهن و لگام زدن بر نفستون متن رو بخونید توجه ۳ : اگرمتن من و کتابی که در این لیست هست رو مفید دیدید به دیگران هم منتقل کنید این لیست یک لیست استثناییه . فقط یک کتاب در این لیسته و اون هم یک کتابچه کوچیک نوشته تیموتی اسنایدر که سه چار ساعته خوندنش تموم میشه ‌. این کتاب در ایران توسط سه ناشر نشر نو ، نشر گمان و بنگاه ترجمه و نشر پارسه به فارسی ترجمه شده . در روزهای اخیر اتفاقات تلخی در ایران رخ داد . بخاطر ایران ، برای آینده خودتون و جهان ، برای جهان و کشوری( اگر ایرانی پس از این وقایع بماند) که برای فرزندانتون به جا میذارید . اگر خواهان آنید که اعتراضاتتون به سرانجام خوبی برسه ، اگر دوست دارید دموکراسی ، صلح ، و غنایی که همه ازش بهره مند بشن روزی در این کشور برقرار بشه این کتابچه کوچولو رو بخونید و به دیگران هم بدید بخونن . من نذر کردم هزار نسخه از این کتاب رو در جامعه پخش کنم . اندازه یک دفترچه یخچاله ولی پر از داده های ارزشمند و حیاتی . اگر برای ذهنیات خودتون ، وطنتون ، فرزندانتون و آیندتون به اندازه یک یخچال ارزش قائلید این کتاب رو بخونید . اینکه در ایران چه اتفاقاتی داره رخ میده شرحی مفصل میطلبه ، همه ، آن چیزی رو که میبینن اینه که اوضاع کشور بده ، فساد هست ، حجاب اجباری هست فلان هست بیسان هست پس ما بریزیم خیابون به وضع موجود اعتراض کنیم . ولی از زاویه ای که من ایستادم همه چیز جوری دیگس . صحنه بسیار پیچیده تر و البته خطرناک تر از اون چیزیه که فکرش رو هم بکنیم دلیلش هم فقط اینه که من دستکم سیزده سال تو نخ پس پرده وقایع بودم و فقط به کتاب هم بسنده نکردم اووول از درون و سپس محیط زندگی خودم شروع کردم بر تعصبات و نفسانیات و منیت خودم لگام زدم و بعد از تاریخ و فلسفه و جامعه شناسی ووو تا اشتراک دوازده مجله داخلی و بسیااار مجلات خارجی و فضای مجازی تا پنهانی ترین و بالایی ترین لایه هاش مطالعه نقادانه داشتم و همه چیزو با یکدیگه تطبیق دادم . و در حال حاضر هم مدتهاااست که مشغول نوشتن چهار کتاب درباره جان جانانم عزیز تر از هست و نیستم ، ایرانم هستم که روزی منتشرشون میکنم . از جنجال هم به دورم و معتقدم ارزشمندترین متنها ، تمیزترین ، دقیق ترین و پربارترین متن ها هستن که با دل و نیتی پاک نوشته شدن نه متون جنجالی ، افشا کننده و رادیکال و از این دست. ضربات زیادی هم در این راه متحمل شدم . دلیل اینکهامروز تقریبا هیچ کس به اصل قضیه توجه نمیکنه اینه که امروز افراد بسیار بالاتر از من در حاشین ولی بسیاری از افراد که شاید تا دیروز میگفتن من سیاسی نیستم در متن و پشت تریبون و مشغول پمپاژ یاس و کینه و راست و دروغ در جامعه دلیل دیگش اینه که عقلا و نویسندگان مجلات از ترس طرد شدن از سوی مردم از یک طرف و پایین اومدن فروششون و از سوی حاکمیت از طرف دیگر و بسته شدن بساطشون حرف نمیزنن و واقعیت رو نمیگن ، البته اگر حتی بدونن چه خبره واقعا و خودشون و مطالعات و سوادشون آغشته به تعصب نباشه و اینو به پیکره جامعه پمپاژ نکنن . دلیل بعدیش اینه که ما خخخودمون نمیخوایم سهم خودمون از تقصیرات رو در پیدایش وضع فعلی جامعه بپذیریم . البته آنچه که من در ذهن دارم بسیار پیچیده و مفصله که با یک پست نمیشه سر و تهش رو به هم آورد . در دیگر مطالبم در این اپلیکیشن و دیگر لیست های کتابم سعی کردم جنبه هایی از وضعیت فعلی که همه توش گیر افتادیم و به نوعی قربانیش محسوب میشیم از خود من گرفته تا توی خواننده تا پلیس تا بسیاری مسئولان حکومت و حتی خود حکومت همه به نوعی قربانی یک سری جریانات هستیم . فقط در همین حد میگم . امروز از هرررچیزی حرف بزنیم حجاب اجباری خشک شدن دریاچه ارومیه فساد فرهنگ وووو مردم گویی حکومت خدا باشه میگن تقصیر حکومته . این در حالیه که امکانات حکومت مثل هر پدیده دیگری محدوده پس تقصیراتش هم محدوده و از طرفی قدرت و امکانات رسانه ها و حتی به نوعی میشه گفت خود ما مردم و تقصیرات این عوامل در جاهایی از حکومت بیشتره . توجه کنید که من بی طرفم. ولی سه واقعیت در این باره یکم اینکه صحنه ای چنین کلان و پیچیده نمیتونه تک فاکتوری باشه . من هر کجا نگاه میکنم همه فقط یک فاکتور در معادله قرار میدن و اون هم حکومت ، بسیاری مشکلات حلش بر عهده خود ماست ، در این مورد میتونم با هر کسی مناظره کنم ، علت بسیاری تقصیرات نامرئی و در پس پردس ، بسیاری دارن موش میدوونن و البته بغرنج ترین و بزرگترین مشکل جامعه ما فرهنگیه . نه سیاسی . و نه اقتصادی واقعیت دوم اینه که ما بدترین حکومت در دنیا رو نداریم کیفیت حکمرانی در ایران فعلی بین دویست کشور یک چیزی اون وسط ها بین شصت تا هشتادمه مجموعه ای عوامل بسیاری دور از ذهن و نظر ما چه سیاسی چه رسانه ای چه اجتماعی چه فرهنگی وجود داره که باعث شدن فکر کنیم ما دیگه ته ته جهنمیم و مرغ همسایه غازه واقعیت سوم رو بایک استعاره بیان میکنم . ماریهست که پنهان میشه و دم خودش رو به شکل حشره ای در میاره پرندگان به خیال اینکه با یک حشره وغذای چاق و چله طرفن میرن شکارش کنن . در تمام لحظه ها مار پنهانه از صحنه . لحظه ای که پرنده دم مار رو میگیره در یک آن مار وسط میاد و پرنده رو میبلعه . امروز ماری خوش خط و خال حکومت رو جلوی چشم ما مثل یک حشره چاق و چله به حرکت وامیداره و من تردیدی ندارم اگر این حکومت روزی پایین بیاد در اون لحظه پروژه تجزیه ایران کلید میخوره و ایران ارجح بر جان من نام من مال من وجود ن دموکراسیو هر چیزی دیگس

یادداشت‌های مرتبط به استبداد: بیست درس از قرن بیستم

            در برابر استبداد
بیست درس قرن بیستم
تیموتی اسنایدر
 کتاب در برابر استبداد با عنوان فرعی بیست درس قرن بیستم، نوشته تیموتی اسنایدر، مورخ بنام حوزههای تاریخ اروپای شرقی و حکومتهای نازی و شوروی است که در این کتاب نه به مردم تحت حکومتهای شرقی بلکه به هم وطنان آمریکایی خود هشدار میدهد که « آمریکاییهای امروز هیچ باهوشتر و خردمندتر از اروپاییانی نیستند که در قرن بیستم شاهد غلتیدن دموکراسیهایشان در دام فاشیسم، نازیسم یا کمونیسم بودند. مزیت ما در این است که شاید بتوانیم از تجربه آنان درسهایی بگیریم و حالا وقت خوبی برای این کار است». 
ایده نوشتن این کتاب زمانی به فکر این استاد دانشگاه ییل(yale) آمریکا خطور پیدا کرد که  پست اخطاگونه فیسبوکش به دنبال انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور، توسط مردم در زمان کوتاهی بیش از 18 هزار بار به اشتراک گذاشته شد و این تیموتی اسنایدر را ترغیب کرد تا با نوشتن کتابی حاوی نکات و مثالهایی تاریخی از حکومتهای نازی و شوروی سابق، به مردم نشان بدهد که به چه شکل اطاعت کردن از حاکمان ظالم به آنها فرصت و قدرت سو استفاده و تبدیل شدن به حکومتهای استبدادی را میدهد. 
در این کتاب بیست عنوان به صورت مختصر و با ذکر واقعه مستند تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد که هر کدام میتوانند به ما نشان بدهند که چگونه میتوان روند تبدیل شدن یک حکومت به حکومت استبدادی را برهم زده و از سقوط و فروپاشی جامعه و حکومت به همان شیوهای که دموکراسیهای پیشین شرقی فرو ریخت و اخلاقیات از هم پاشید، جلوگیری کرد.
کتاب با جمله« در عالم سیاست اینکه بگویید فریب خوردهاید بهانه خوبی نیست» از لشک کولاکفسکی آغاز میشود و در ادامه اسنایدر به خواننده کمک میکند تا به سادگی و با کمک مثالهایی تاریخی از سرگذشت حکومتها، توان شناختن هر شکل از استبداد را در جهان به دست آورده  و سپس در هر کدام از بیست درس بیان شده به نحوی نشان میدهد که همیشه اطاعت کردن اجباری از حاکم ظالم، تنها راه ممکن نیست و حتی بیشتر اوقات مردم یک جامعه به صورت داوطلبانه قدرت و اختیار و آزادی عمل را دو دستی به حاکم مستبد تقدیم میکنند و در ادامه توضیح میدهد که برای جلوگیری از بروز این اتفاق هرکدام از ما به چه صورت میتوانیم برای مقابله با این استبداد کارهای نتیجهبخش و مختلفی را انجام دهیم.
برای مثال در قسمت سوم اسنایدر به مردم آمریکا هشدار میدهد « از حکومت تک حزبی بر حذر باشید. احزابی که کشور را از نو بنا کردند و رقبا را سرکوب کردند، از ابتدای کار قدرت مطلقه نداشتند بلکه از فرصتی تاریخی بهره گرفتند تا حیات سیاسی رقبایشان را غیرممکن سازند. لذا از نظام چند حزبی پشتیبانی و از قواعد انتخابات دموکراتیک دفاع کنید».
و در بخش دیگری از کتاب در قسمت هفدهم اسنایدر از مخاطب درخواست میکند که گوش به زنگ بوده و حساسیت خود را نسبت به تغییراتی که در معنای واژههایی مانند «میهن پرستانه»، «خائنانه»، «اضطرار» و «استثنا» توسط حکومتهای استبدادی رخ میدهد، افزایش بدهد و بیان میکند « رهبران نازی با جعل اعتقادی عمومی مبنی بر اینکه زمانه فعلی زمانهای استثنایی است، از مخالفان خویش جلو میافتند و بعد آن وضعیت استثنایی را به یک اضطرار دائم تبدیل میکنند. اینجاست که شهروندان آزادی واقعی را در ازای امنیت ساختگی فرو میگذارند. شکی نیست که سیاستمداران امروز وقتی از تروریسم حرف میزنند، دارند از خطری واقعی خبر میدهند ولی وقتی سعی میکنند ما را جوری تعلیم دهند که آزادی را به نام امنیت فروگذاریم، باید حواسمان را جمع کنیم و تسلیم ایشان نشویم».


          
            در برابر استبداد حاوی بیست راه برای مقابله با استبداد هست، استبداد به هر شکل. چیزی که باید توجه داشت اینه که نویسنده آمریکایی‌ست و داره برای جامعه‌ی آمریکا در مورد خطر ظهور استبداد صحبت می‌کنه. نمونه‌ها و مثال‌هایی که میاره اغلب از شوروی و حکومت‌های کمونیستی و فاشیستی سابق اروپا هست. از اونجایی که ممکنه دیکتاتور‌ها روش‌های مشابهی پیش بگیرند این کتاب می‌تونه مهم و اتفاقا بعضی از موارد برای ما ایرانی‌ها خاطره باشه، خاطراتی نزدیک. چند موردی که برام جالب بود یکی موضوع نماد در حکومت‌های دیکتاتوری بود. این که خیلی از حکومت‌های دیکتاتوری یک نمادی برای خود به صورت رسمی یا غیررسمی به‌ وجود میارن که خیلی از عوام با به کار بردن اون نماد گویا در حال تقویت نظام حاکم هستند مثلا یک گل سینه یا پیکسل یا مثلا حجاب! اینکه چرا حجاب مهمترین مسأله برای حکومت ماست به نظرم از همینجا نشأت میگیره. بحث جالب بعدی در مورد نیروی مسلح غیر سازمان‌یافته بود و این مورد رو هم ما با نیروهای نظامی که زیر نظر دولت نیستند خوب درک می‌کنیم. مورد بعدی بولد کردن یک دوگانه‌ی امنیت-آزادی توسط دیکتاتورهاست، اینکه برای بدست آوردن یکی باید دیگری رو قربانی کرد در حالی که اصلا چنین چیزی درست نیست. و جالب‌ترین مورد برای من بحث مدیریت وحشت بود. ایجاد وحشت یا استفاده از وحشت ایجاد شده برای سرکوب آزادی و برپایی یک دیکتاتوری شدید و مثال‌هایی میزنه از آتش‌سوزی‌ای که در آلمان شد و باعث تشدید دیکتاتوری هیتلر شد و مثال‌هایی از روسیه در همین مورد که باعث محکم شدن پایه‌های دیکتاتوری روسیه شد. ما هم در ایران از این مدل اتفاقات داشتیم مثل سینما رکس و اتفاقاتی در همین سالها که خب نیازی به گفتن نداره. یه قسمت خیلی جالب برای من اون قسمتی بود که در مورد استثناء و قانون صحبت کرد که مثلا در مواردی استثناء‌هایی برای قانون قائل میشن اما به مرور زمان این استثنا همیشگی خواهد شد و این من رو یاد «برهه‌ی حساس کنونی» انداخت که ما چهل و چند ساله داخلش هستیم و ...ه