ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

لوئیس کارول و 1 نفر دیگر
3.6
80 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

164

خواهم خواند

52

ناشر
جامی
شابک
0000000051906
تعداد صفحات
139
تاریخ انتشار
1374/2/24

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خیلی وقت بود که به اندازه ی واقعی اش نبود. به خاطر همین، حالا احساس عجیبی داشت. ولی در عرض چند دقیقه عادت کرد و مثل همیشه مشغول حرف زدن با خودش شد. (خب، نصف نقشه ام اجرا شد! چقدر این همه تغییر آدم را گیج می کند! یعنی حتی مطمئن نیستم یک دقیقه بعد چه شکلی می شوم! ولی خب به اندازه ی واقعی ام برگشته ام. کار بعدی ام این اسست که بروم به آن باغ زیبا... اما چطور این کار را بکنم؟) این را که گفت، ناگهان از مکانی باز سردرآورد که خانه ای کوچک، به ارتفاع کمتر از یک متر و نیم، در آن پیدا بود.آلیس با خودش گفت: (کسی که توی همچین جایی زندگی بکند جرئت ندارد با من که الان به این اندازه هستم حرفی بزند؛ حتما از ته دل می ترسانم شان!) به همین خاطر، دوباره یک گاز به قارچ توی دست راستش زد و نزدیک خانه نرفت تا آنکه قد خودش را حدود بیست و پنج سانت کرد. –از متن کتاب-آیا پس از این کار برآمدم؟ آیا باز ترجمه ام طوری هست که وجود خود را توجیه کند؟ خواننده ها بهترین داوران اند. اما تا آنجا که به خودم مربوط است، کماکان ناراحتم که شهامت نداشتم سراغ باز ترجمه ی خوش خیالانه ی آرمانی ام بروم. آرمانگرای درون من احساس می کند شکست خورده و گاهی می گوید کاش این کتاب را فعلا ترجمه نمی کردم. اما اعتراف می کنم از ذره اش لذت بردم- چه از شکست هایم، چه از پیروزی های احتمالی ام. –از پس گفتار مترجم فارسی درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

پست‌های مرتبط به ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

یادداشت‌ها

اول از همه
        اول از همه درمورد جلد کتاب که سایه ی الیسه بگیم. این عکس مال زمانیه ‌که بچه خوک رو که (شاید¿) بچه ی دوشس بود رو بغل کرده بوده.
و اما درمورد داستان. تقریبا هممون میدونیم که الیس مدتی کتاب ممنوعه بوده ( چون افراد رو به مصرف مواد تشویق میکرده*) و وقتی شروعش کردم ، جز اینکه دلیلشو میدونستم ، فهمیدم چرا . داخل کتاب تصاویری وجود داشت و اما اوایل داستان گردن آلیس دراز میشد که واقعا حتی خود منم ترسیدم ! داخل انیمیشنش که خودمم عاشقشم ، هیچ خبری از درازی گردن نبود و واقعا خیلی چیزها که توی کتاب بود توی انیمیشن نبود.( فکر میکنم بخاطر گروه سنی کودک بوده که مخاطبشه... ولی خیلی تغییر ش دادن )  خبری از دوقلو  ها ، گل های سخنگو ، جمع شدن موجودات عجیب دور آلیس و گربه اش نبود. داستان خیلی سریع شروع شد، جوری که خواننده وقتی برای جمع و جور کردن وسایلش برای سفر نداشت. و امان از حرف زدن های بیش از حد آلیس...
کتاب با انیمیشن خیلی فرق داشت... حتی فیلمش هم که ترسناک ساخته شده بود. پایان هم که بی سر و ته بود و کشاندن پای یک دزدی چیز مسخره ای بود. درمورد لاک‌پشت قلابی هیچ چیز متوجه نشدیم ، اینکه داستانش چیه؟ چهره‌ی آلیس رو بسیار ترسناک طراحی کرده بودند و ... 
چیزهایی که توی انیمیشن بود هم توی فیلم تقلید شده بود و اصلا مثل کتاب پیش نرفته بود.
گاهی داستان آنقدر گیج کننده میشد که هیچی نمی‌فهمیدم .
 حال امیدواریم که جلد بعدی نظرمون رو تغییر بده🤌
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19

          به نام او

بعضی از داستان‌ها از فرط تکرار ملکه ذهن همه ما شده‌اند از ادبیات یعنی از کتاب به فرهنگ عامه راه یافته‌اند. یکی از این داستان‌ها «آلیس در سرزمین عجایب» است. داستان‌هایی چون «پینوکیو»‌، «بینوایان»، «شازده کوچولو» و ... که حتی وارد فرهنگ عامه سرزمین ما هم شده‌اند و البته دلیل عمده‌اش خود کتابها نیست، که شمارگانشان در این سالها گویای این مطلب است، بلکه محصولات فرهنگی نظیر فیلم ، سریال یا نسخه صوتی کتاب است که نقش مهم‌تری دارند. تمام ما از کودکی با داستان  آلیس آشنا هستیم و بارها با شکل‌های مختلف با آن روبرو شده‌ایم. پس چه لزومی دارد که آن را بخوانیم؟ به نظر من باید بخوانیم چرا که اول از همه خواندن مهم است دوم ما باید بی‌واسطه با متن اصلی داستان روبرو شویم تا آن را دریبایم فیلم و سریال روایتهای مختلف و متعدد از آن داستان است، مثلا «آلیس در سرزمین عجایب» تیم برتون بیش از آنکه اثر لوییس کارول باشد اثر تیم برتون است. پس باید کتاب را بخوانیم. اگر هم توانستیم و تمایل داشتیم نسخه‌های متعدد آن را تهیه کنیم و بخوانیم مثل من که سه نسخه متفاوت از این کتاب را  دارم :)

اولین ترجمه‌ای که از این کتاب خریدم ترجمه خانم زویا پیرزاد نویسنده معروف بود که فرصت نکردم بخوانم بعد در جایی نسخه شکیلی از نشر مشکی دیدم که آقای شهرابی‌ آن را ترجمه کرده بودند به خاطر ظاهرش آن را هم خریدم. بعد دیدم نشر هوپا هم نسخه‌ای زیبا از این کتاب آن‌هم با قلم مترجم خوش‌نام آقای آبتین گلکار منتشر کرده، گلکاری که تنها از ادبیات روسیه کتاب ترجمه می‌کرد به‌یکبار کتابی کلاسیک از ادبیات انگلستان را ترجمه کرده بود، واقعیتش نمی‌خواستم بخرم. یکسال از چاپش گذشت روزی در کتابفروشی دیدمش تورق کردم و از تصویرسازی فوق‌العاده‌اش حظ بردم، چاپش هم بسیار خوب بود ضمنا قیمتش با توجه به تورم این یکسال معقول به نظر می‌رسید خلاصه خودم را مجاب کردم و خریدمش و شروع کردم به خواندن، البته نسخه پیرزاد هم دم دستم بود. در ادامه آنچه از ترجمه این اثر دستگیرم شده می‌نویسم.

اگر می خواهید این اثر کلاسیک را  خودتان بخوانید و اصلا نمی‌خواهید آن را  برای فرزندتان یا دیگر افرادی که در سنین کودکی یا نوجوانی هستند  تهیه کنید ترجمه پیرزاد بهترین گزینه است هم مقدمه‌ خوبی نوشته و هم کتاب پر است از پانوشت‌های به‌درد بخور. از طرفی گلکار، احتمالا بنا به سفارش ناشر که ناشر تخصصی کودک و نوجوان است، کتاب را برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده. اول اینکه هیچ پانوشت یا توضیح اضافه‌ای ندارد. حتی مقدمه هم ندارد، دوم در ترجمه با آزادی عمل بیشتری رفتار کرده بخصوص در ترجمه اشعار کتاب. مثلا او عبارت معروف «the Cheshire Cat» را گربه پیف‌پیفی ترجمه کرده که خب بی ربط است ولی کودکان و نوجوانان بهتر می‌توانند با آن ارتباط  برقرار کنند. ای کاش گلکار یک مقدمه و موخره ولو مختصر درباره ترجمه‌اش می‌نوشت. مزیت دیگر ترجمه گلکار ظاهر شکیل و تصویرسازی زیبای «لوئیس ریدل» است (البته من متوجه نشدم که چرا او شخصیت کلاهدوز را که معمولا مردی میانسال و دیوانه ترسیم می‌شود و در نسخه برتون، جانی دپ با آن گریم عجیب و غریب بازی‌اش کرده، در قامت دختری زیبارو و بلوند تصویر کرده است). خلاصه من این کتاب را اینطور خواندم نسخه گلکار را مبنا قرار دادم و پانوشتها و مقدمه پیرزاد را هم خواندم.

در مورد خود کتاب هم باید بگویم با اینکه داستان را می‌دانستم و بارها در شکل‌های مختلف آن را دیده یا شنیده بودم باز هم برایم تازگی داشت و از آن لذت بردم احتمالا یکی دو سال بعد آن را باز بخوانم منتها با ترجمه حسین شهرابی که تعریفش را زیاد شنیده‌ام.
        

11

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          آلیس انجیل من است. چاپ‌ها و ترجمه‌های مختلفی ازش دارم پس طبیعی است که این چاپ را هم داشته باشم (و عزیزتر اینکه این نسخه را بهم هدیه دادند.) اولین کمی دربارۀ خود آلیس: ماجرا این است که بعد از این همه سال هنوز فانتزی و دنیای دیوانۀ آلیس ناب است. داستان‌های بسیاری آمده و فانتزی‌های بسیاری نوشته شده اما هنوز شوخی‌ها و مهم‌تر از همه جملات و قصه‌های بی‌ربط آلیس یکه‌تاز است. دنیایی که کارول خلق کرده واقعاً عجیب و البته عجق‌وجق و بی‌ربط است و اصلاً کار راحتی نیست چون ما معمولاً سعی می‌کنیم ناخودآگاه وقایع را بهم ربط دهیم. ذکر این نکته هم مهم است که بدون شک از فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی که ازش ساخته شده بسیار عظیم‌تر است. نزدیک‌ترین نسخۀ سینمایی و هنری به کتاب آلیس نسخه‌ایی است به اسم «آلیس» که یان شوانکمایر ساخته. 
اما دربارۀ این نسخه: اینکه گلکار کتاب را ترجمه کرده باشد مهم است. فصل «لاک‌پشت قلابی» (اینجا شترگاونهنگ) مهم بود، شوخی‌های شعری و بازی‌های کلامی کارول که اصلاً کار ساده‌ای نیست و گلکار توانسته یک قصۀ روان را ترجمه کند که هیچ‌جایی گنگ نباشد و حتی کلمۀ مهمی مثل گربۀ چشایری را به «پیف‌پیفی» تغییر داده و به نظرم کار درستی است چون در نهایت قصه برای بچه‌ها است و این شکلی مدام در کلمات غریب گیر نمی‌افتند. اما این نسخه ویژگی خیلی مهم‌تری دارد و آن تصویرگری کریس ریدل است. یکی از بی‌نظیرترین تصویرگران دورۀ ما. آن خیلی خوب توانسته از هر گوشه‌ای چیزی در تصویرهایش بیاورد و واقعاً به درک بیشتر داستان کمک کرده. تصویرها انگار واقعاً  صحنه‌ای از ماجرا هستند و می‌توان گوشه‌کنارشان چیزهایی کشف کرد و البته تمام، تاکید می‌کنم تمام صفحات کتاب تصویر دارد و خب، کارول هم احتمالاً همین را می‌خواست. ای کاش ما در زمانه‌ای بودیم که می‌شد چاپ باکیفیت‌تری از کتاب را چاپ کرد اما رفتن سراغ چنین نسخه‌ای بسیار گران‌قدر است و به دلیل «کپی‌رایت» تصویرها کیفیت خوبی دارند. 
ترجمه و تماشای تصویرها حتماً دوباره تجربۀ نوعی را برای منِ خواننده به‌همراه داشت. امیدوارم در آینده جلد دوم هم با همین تصویرگری چاپ شود.
        

0