یادداشت نعیمک
1403/9/24
3.6
22
آلیس انجیل من است. چاپها و ترجمههای مختلفی ازش دارم پس طبیعی است که این چاپ را هم داشته باشم (و عزیزتر اینکه این نسخه را بهم هدیه دادند.) اولین کمی دربارۀ خود آلیس: ماجرا این است که بعد از این همه سال هنوز فانتزی و دنیای دیوانۀ آلیس ناب است. داستانهای بسیاری آمده و فانتزیهای بسیاری نوشته شده اما هنوز شوخیها و مهمتر از همه جملات و قصههای بیربط آلیس یکهتاز است. دنیایی که کارول خلق کرده واقعاً عجیب و البته عجقوجق و بیربط است و اصلاً کار راحتی نیست چون ما معمولاً سعی میکنیم ناخودآگاه وقایع را بهم ربط دهیم. ذکر این نکته هم مهم است که بدون شک از فیلمها و انیمیشنهایی که ازش ساخته شده بسیار عظیمتر است. نزدیکترین نسخۀ سینمایی و هنری به کتاب آلیس نسخهایی است به اسم «آلیس» که یان شوانکمایر ساخته. اما دربارۀ این نسخه: اینکه گلکار کتاب را ترجمه کرده باشد مهم است. فصل «لاکپشت قلابی» (اینجا شترگاونهنگ) مهم بود، شوخیهای شعری و بازیهای کلامی کارول که اصلاً کار سادهای نیست و گلکار توانسته یک قصۀ روان را ترجمه کند که هیچجایی گنگ نباشد و حتی کلمۀ مهمی مثل گربۀ چشایری را به «پیفپیفی» تغییر داده و به نظرم کار درستی است چون در نهایت قصه برای بچهها است و این شکلی مدام در کلمات غریب گیر نمیافتند. اما این نسخه ویژگی خیلی مهمتری دارد و آن تصویرگری کریس ریدل است. یکی از بینظیرترین تصویرگران دورۀ ما. آن خیلی خوب توانسته از هر گوشهای چیزی در تصویرهایش بیاورد و واقعاً به درک بیشتر داستان کمک کرده. تصویرها انگار واقعاً صحنهای از ماجرا هستند و میتوان گوشهکنارشان چیزهایی کشف کرد و البته تمام، تاکید میکنم تمام صفحات کتاب تصویر دارد و خب، کارول هم احتمالاً همین را میخواست. ای کاش ما در زمانهای بودیم که میشد چاپ باکیفیتتری از کتاب را چاپ کرد اما رفتن سراغ چنین نسخهای بسیار گرانقدر است و به دلیل «کپیرایت» تصویرها کیفیت خوبی دارند. ترجمه و تماشای تصویرها حتماً دوباره تجربۀ نوعی را برای منِ خواننده بههمراه داشت. امیدوارم در آینده جلد دوم هم با همین تصویرگری چاپ شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.